۱۷ خرداد زادروز رضا ژاله
(زاده ۱۷ خرداد ۱۳۲۶ مشکینشهر) شاعر و سازنده ساز ایرانی
او ساختن ساز را بهطور رسمی از سال ۱۳۵۷ آغاز کرد و تخصص او در ساختن تار و سهتار است، ولی در ساختن سازهای سنتور، تنبور، قیچک، کمانچه، دف و دایره نیز مهارت دارد و نوآوریهایی نیز در زمینه ساخت و صدادهی این سازها به انجام رسانده است. او بر روی هر یک از سازهایی که میسازد، یک شماره سریالی حک میکند که نشان میدهد چندمین ساخته اوست و برابر همین شمارهها، تا خرداد سال ۱۳۹۶ مجموعاً ۱۳۷۸ دستگاه ساز ساخته است.
وی شاگردان بسیاری را تربیت کرده و تشکیل محافل آموزشی از روشهای آموزش اوست و در سرودن شعر نیز دستی دارد. از وی دو کتاب یکی به نام "ساز و راز" و کتاب دیگر بنام "آیینهای که دارم" منتشر شده که شامل برگزیده غزلیات، دوبیتیها و رباعیات اوست. وی برای بهبود سازهای ایرانی و تولید صداهاینو، دست به ابتکاراتی زده که منجر به اختراع چندین ساز مضرابی و آرشهای شده است. ابداعات وی به قرار زیر است:
سازهای ابداعی مضرابی:
دلنواز: سازی مضرابی با صدایی بین تار و سهتار.
مراژ : نام این ساز برگرفته از سرواژههای محمدرضا ایلدار ژاله است، دارای ۳ سیم باصدای بم
نسیم: ۶ سیم، نوازندگی مثل تار با صفحه ارتعاش از چوب کاج
نرگس: دارای ۳رسیم باصدای بم، قدرت اجرا مثل تار
سازهای آرشهای:
دل گشا: سوپرانو و باس
دل انگیز: علاوه بر سوپرانو و آلتو، باس هم دارد
دل آویز: آلتو
ژاله: سوپرانو و آلتو
صدف
دلنشین
دلآرام یا "هوره"
ساز لیر "ترکی" با تغییرات زیاد ۴ سیمه شد و جای آرشه خور پیدا کرده است.
از ابداعات دیگر این هنرمند:
۱. ساخت گوشیهای پایه برنجی برای تار، سهتار، قیچک و کمانچه با شماره اختراع
۲. ساخت حلقه برنجی پوست خور
۳. صاف گن استخوان روی دسته ساز تار.
وی از همه سازهای ساخته شده خود یک دستگاه به "موزه ملی ساز" واقع در تجریش اهدا کرده است و نیز اعلام کرده که ساخت و تقلید از روی سازهای ابداعی او آزاد است. همچنین بازدید از موزه ملی ساز واقع در تجریش برای همگان آزاد و تلفنهای جهت هماهنگی ۲۲۶۷۲۷۸۵ و ۲۲۲۳۱۷۰۸ است.
#رضا_ژاله
(زاده ۱۷ خرداد ۱۳۲۶ مشکینشهر) شاعر و سازنده ساز ایرانی
او ساختن ساز را بهطور رسمی از سال ۱۳۵۷ آغاز کرد و تخصص او در ساختن تار و سهتار است، ولی در ساختن سازهای سنتور، تنبور، قیچک، کمانچه، دف و دایره نیز مهارت دارد و نوآوریهایی نیز در زمینه ساخت و صدادهی این سازها به انجام رسانده است. او بر روی هر یک از سازهایی که میسازد، یک شماره سریالی حک میکند که نشان میدهد چندمین ساخته اوست و برابر همین شمارهها، تا خرداد سال ۱۳۹۶ مجموعاً ۱۳۷۸ دستگاه ساز ساخته است.
وی شاگردان بسیاری را تربیت کرده و تشکیل محافل آموزشی از روشهای آموزش اوست و در سرودن شعر نیز دستی دارد. از وی دو کتاب یکی به نام "ساز و راز" و کتاب دیگر بنام "آیینهای که دارم" منتشر شده که شامل برگزیده غزلیات، دوبیتیها و رباعیات اوست. وی برای بهبود سازهای ایرانی و تولید صداهاینو، دست به ابتکاراتی زده که منجر به اختراع چندین ساز مضرابی و آرشهای شده است. ابداعات وی به قرار زیر است:
سازهای ابداعی مضرابی:
دلنواز: سازی مضرابی با صدایی بین تار و سهتار.
مراژ : نام این ساز برگرفته از سرواژههای محمدرضا ایلدار ژاله است، دارای ۳ سیم باصدای بم
نسیم: ۶ سیم، نوازندگی مثل تار با صفحه ارتعاش از چوب کاج
نرگس: دارای ۳رسیم باصدای بم، قدرت اجرا مثل تار
سازهای آرشهای:
دل گشا: سوپرانو و باس
دل انگیز: علاوه بر سوپرانو و آلتو، باس هم دارد
دل آویز: آلتو
ژاله: سوپرانو و آلتو
صدف
دلنشین
دلآرام یا "هوره"
ساز لیر "ترکی" با تغییرات زیاد ۴ سیمه شد و جای آرشه خور پیدا کرده است.
از ابداعات دیگر این هنرمند:
۱. ساخت گوشیهای پایه برنجی برای تار، سهتار، قیچک و کمانچه با شماره اختراع
۲. ساخت حلقه برنجی پوست خور
۳. صاف گن استخوان روی دسته ساز تار.
وی از همه سازهای ساخته شده خود یک دستگاه به "موزه ملی ساز" واقع در تجریش اهدا کرده است و نیز اعلام کرده که ساخت و تقلید از روی سازهای ابداعی او آزاد است. همچنین بازدید از موزه ملی ساز واقع در تجریش برای همگان آزاد و تلفنهای جهت هماهنگی ۲۲۶۷۲۷۸۵ و ۲۲۲۳۱۷۰۸ است.
#رضا_ژاله
۱۸ خرداد زادروز رضاقلی هدایت
(زاده ۱۸ خرداد ۱۱۷۹ تهران -- درگذشته ۸ تیر ۱۲۵۰ تهران) ادیب و شاعر
او در زمان آقامحمدخان، خزانهدار بود و در دوران فتحعلیشاه نیز این شغل را ادامه داد و در سفر فتحعلی شاه به اصفهان مورد توجه شاه قرارگرفت و لقب امیرالشعرایی یافت. پس از فتحعلیشاه، بهدربار محمدشاه و سپس ناصرالدینشاه راه یافت و از طرف ناصرالدین شاه رئیس مدرسه دارالفنون شد. در سال ۱۲۶۷ قمری پس از پایان جنگ با ترکمانان ناحیه سرخس، بهدستور امیرکبیر بهعنوان سفیر بهخوارزم رفت. هدف مأموریت او که یک سال بهطول انجامید، آگاهی از اوضاع ماوراءالنهر از نظر سوقالجیشی، آزادی اسرای مسلمان و ممانعت از خرید و فروش آنان بود.
اسداله ایزدگشسب گلپایگانی ملقب به درویش ناصرعلی، در کتاب شمسالتواریخ در شرح احوال رضاقلیخان هدایت نوشته است: «امیرالشّعرا رضاقلیخان هدایت؛ در وصفش گفته:
تا که شعر ایجاد شد آمد دو شاعر در وجود، امرءالقیس از عرب، خانِ هدایت از عجم
کتاب ریاضالعارفین و مجمعالفصحا و اصول الفصول او در جمع شعرا و عرفاً حقّی بزرگ دارد. ارادت خدمت مستعلی شاه شیروانی داشته و کتاب فرهنگ انجمن آرای او در بیان لغت فارسی بیمانند است و سه مجلّد روضةالصفای ناصری از اوست.
با چنین آهوی مشگین که تو داری با خویش، پنجه در پنجه شیران نر انداختهای
و نیز از اوست:
در توبه من از می سعی عجبی دارید من توبه نخواهم کرد از من طلبی دارید»
فرزندان:
علیقلی مخبرالدوله
جعفرقلی نیرالملک.
وی جد صادق هدایت بود.
آثار:
مجمع الفصحاء
ریاض العارفین
فرهنگ انجمنآرای ناصری
تاریخ روضهالصفای ناصری
فهرس التواریخ
سفارتنامهٔ خوارزم
اجمل التواریخ
مظاهر الانوار
ریاض المحبین
مدارجالبلاغه (در علم بدیع)
شمس الحقایق (برگزیدهای از قصاید و غزلیات مولانا)
مفتاحالکنوز (در شرح اشعار خاقانی)
سِتّه ضروریّه (شامل شش منظومه که اثر مشهور گلستان ارم جزو آن است)
نژادنامه (در مورد نسب نامه شاهان ایرانی)
لطایف المعارف
مجمع الاسرار
دلیل السالکین
خردنامه مظفری
دیوان قصاید
دیوان غزلیات
کلیات اشعار هدایت
ریاض العاشقین
منشآت
بیاض امیرالشعرا
اصول الفصول فی حصول الوصول
پرتوستان
الوان النعم
جستارهای وابسته
محمدقاسم غازی مازندرانی
منصف شیرازی
#رضا_قلی_هدایت
(زاده ۱۸ خرداد ۱۱۷۹ تهران -- درگذشته ۸ تیر ۱۲۵۰ تهران) ادیب و شاعر
او در زمان آقامحمدخان، خزانهدار بود و در دوران فتحعلیشاه نیز این شغل را ادامه داد و در سفر فتحعلی شاه به اصفهان مورد توجه شاه قرارگرفت و لقب امیرالشعرایی یافت. پس از فتحعلیشاه، بهدربار محمدشاه و سپس ناصرالدینشاه راه یافت و از طرف ناصرالدین شاه رئیس مدرسه دارالفنون شد. در سال ۱۲۶۷ قمری پس از پایان جنگ با ترکمانان ناحیه سرخس، بهدستور امیرکبیر بهعنوان سفیر بهخوارزم رفت. هدف مأموریت او که یک سال بهطول انجامید، آگاهی از اوضاع ماوراءالنهر از نظر سوقالجیشی، آزادی اسرای مسلمان و ممانعت از خرید و فروش آنان بود.
اسداله ایزدگشسب گلپایگانی ملقب به درویش ناصرعلی، در کتاب شمسالتواریخ در شرح احوال رضاقلیخان هدایت نوشته است: «امیرالشّعرا رضاقلیخان هدایت؛ در وصفش گفته:
تا که شعر ایجاد شد آمد دو شاعر در وجود، امرءالقیس از عرب، خانِ هدایت از عجم
کتاب ریاضالعارفین و مجمعالفصحا و اصول الفصول او در جمع شعرا و عرفاً حقّی بزرگ دارد. ارادت خدمت مستعلی شاه شیروانی داشته و کتاب فرهنگ انجمن آرای او در بیان لغت فارسی بیمانند است و سه مجلّد روضةالصفای ناصری از اوست.
با چنین آهوی مشگین که تو داری با خویش، پنجه در پنجه شیران نر انداختهای
و نیز از اوست:
در توبه من از می سعی عجبی دارید من توبه نخواهم کرد از من طلبی دارید»
فرزندان:
علیقلی مخبرالدوله
جعفرقلی نیرالملک.
وی جد صادق هدایت بود.
آثار:
مجمع الفصحاء
ریاض العارفین
فرهنگ انجمنآرای ناصری
تاریخ روضهالصفای ناصری
فهرس التواریخ
سفارتنامهٔ خوارزم
اجمل التواریخ
مظاهر الانوار
ریاض المحبین
مدارجالبلاغه (در علم بدیع)
شمس الحقایق (برگزیدهای از قصاید و غزلیات مولانا)
مفتاحالکنوز (در شرح اشعار خاقانی)
سِتّه ضروریّه (شامل شش منظومه که اثر مشهور گلستان ارم جزو آن است)
نژادنامه (در مورد نسب نامه شاهان ایرانی)
لطایف المعارف
مجمع الاسرار
دلیل السالکین
خردنامه مظفری
دیوان قصاید
دیوان غزلیات
کلیات اشعار هدایت
ریاض العاشقین
منشآت
بیاض امیرالشعرا
اصول الفصول فی حصول الوصول
پرتوستان
الوان النعم
جستارهای وابسته
محمدقاسم غازی مازندرانی
منصف شیرازی
#رضا_قلی_هدایت
گلهای شجریان ۷۲ | گلهای تازه ۱۲۵
Mohammad Reza Shajarian
#گلهای_شجریان شماره ۷۲
برنامه #گلهای_تازه ۱۲۵ - دستگاه همایون
آواز: محمدرضا #شجریان
تار: جلیل #شهناز
کمانچه: علیاصغر #بهاری
نی: حسن #ناهید
تنظیم و سنتور: فرامرز #پایور
تنبک: محمد #اسماعیلی
گوینده: #رضا_معینی
غزل آواز و تصنیف: #سعدی
@
برنامه #گلهای_تازه ۱۲۵ - دستگاه همایون
آواز: محمدرضا #شجریان
تار: جلیل #شهناز
کمانچه: علیاصغر #بهاری
نی: حسن #ناهید
تنظیم و سنتور: فرامرز #پایور
تنبک: محمد #اسماعیلی
گوینده: #رضا_معینی
غزل آواز و تصنیف: #سعدی
@
۶ امرداد زادروز رضا رفیع
(زاده ۶ امرداد ۱۳۴۷ تربت حیدریه) نویسنده، شاعر طنزپرداز، روزنامهنگار و مجری
او اولین سرودههای جدیاش را برای شاعر فصلی از عاشقانهها، سهیل محمودی، صاحب صفحات شعر خلوت انس در مجله جوانان فرستاد. وی آنها را به چاپ رساند و در نامهای بلند بالا برایش نوشت: «بیش از شعر جدی، قدر قلم طنزت را بدان!»
پیش از ورود به دانشگاه، همکاری طنزش را با نشریات تهران آغاز کرد و در مجله جوانان امروز، در کنار محمد پورثانی و عباس خوشعمل مشغول به فعالیت بود. از سال ۱۳۷۲ ساکن تهران شد و دو سال بعد نیز همزمان با نوشتن مطالب طنز و جدی، تحصیلات دانشگاهیاش در رشته زبان و ادبیات فارسی را پی گرفت.
در سال ۷۶ مجلهای به نام «ماهنامه دنیای طنز» را از شماره صفر به راه انداخت که سردبیری آن را نیز بر عهده داشت. از سال ۷۹ نیز تا آخرین شماره هفتهنامه سیاسی گل آقا در آبانماه ۸۱، سمت سردبیری و مسئولیت تحریریه آن بهنام او رقم خورد. سمتی که پیش از آن بزرگانی چون مصطفی فرجیان و هوشنگ معمارزاده عهدهدار آن بودند.
او در کنار ادامه دادن تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، از سال ۸۱ عضو ثابت تحریریه روزنامه اطلاعات شد که ابتدای امر مدتی در سرویس مقالات و سپس دبیر سرویس گزارش و پس از آن نیز مسئولیت انتشار ضمیمه «ادب و هنر» روزنامه را برعهده داشت که تا امروز به صورت هفتگی منتشر میشود. همچنین از سال ۱۳۸۳ تاکنون ستون روزانهٔ طنز «بزن در رو» در روزنامه جام جم را مینویسد که مخاطبان خاص خود را دارد و تا به حال با وجود تغییر مدیریتها، هیچگاه متوقف نشده است.
وی در عرصه طنز و طنازی، با هر دو وجه نظم و نثر پیش رفته و البته در حوزه طنز منثور - آن هم از نوع ژورنالیستیاش - بیشتر قلم زده است. جوهره و رویکرد اصلی و اساسی طنزهای او، سیاسی، ادبی و فرهنگی است. او دبیر و داور چندین جشنواره کشوری بوده است و در سومین جشنواره طنز مکتوب، داور بخش نثر بود.
از سال ۱۳۸۴ مسئولیت «خانه طنز» باشگاه نویسندگان و هنرمندان، وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را بر عهده داشته و دارد که در حال حاضر به «امور ادبی» معاونت هنری سازمان تغییر نام داده است.
همچنین دبیر و مجری محفلی ادبی با عنوان شب شعر شکرخند در تهران است که از تیرماه ۸۵ به صورت ماهانه (اولین شنبه هر ماه) برگزار میشود.
کتابها
حرف اضافه | مجموعه نثرهای طنز از سال ۸۱ تا ۸۳ | نشر اطلاعات | چاپ اول ۱۳۸۴، چاپ دوم ۱۳۹۰.
بزن در رو | گزیدهای از نثرهای طنز چاپ شده در روزنامه جام جم
طنز و تغزل | مجموعه غزلیات طنزآمیز در نیمه دوم دهه هفتاد
آب در هاون | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۴ تا ۸۵
باد در غربال | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۶ تا ۸۷
دایره بی زنگ | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۸ تا ۸۹
مشت بر سندان | مجموعه طنزهای منثور از سال ۹۰ تا ۹۱
#رضا_رفیع
(زاده ۶ امرداد ۱۳۴۷ تربت حیدریه) نویسنده، شاعر طنزپرداز، روزنامهنگار و مجری
او اولین سرودههای جدیاش را برای شاعر فصلی از عاشقانهها، سهیل محمودی، صاحب صفحات شعر خلوت انس در مجله جوانان فرستاد. وی آنها را به چاپ رساند و در نامهای بلند بالا برایش نوشت: «بیش از شعر جدی، قدر قلم طنزت را بدان!»
پیش از ورود به دانشگاه، همکاری طنزش را با نشریات تهران آغاز کرد و در مجله جوانان امروز، در کنار محمد پورثانی و عباس خوشعمل مشغول به فعالیت بود. از سال ۱۳۷۲ ساکن تهران شد و دو سال بعد نیز همزمان با نوشتن مطالب طنز و جدی، تحصیلات دانشگاهیاش در رشته زبان و ادبیات فارسی را پی گرفت.
در سال ۷۶ مجلهای به نام «ماهنامه دنیای طنز» را از شماره صفر به راه انداخت که سردبیری آن را نیز بر عهده داشت. از سال ۷۹ نیز تا آخرین شماره هفتهنامه سیاسی گل آقا در آبانماه ۸۱، سمت سردبیری و مسئولیت تحریریه آن بهنام او رقم خورد. سمتی که پیش از آن بزرگانی چون مصطفی فرجیان و هوشنگ معمارزاده عهدهدار آن بودند.
او در کنار ادامه دادن تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، از سال ۸۱ عضو ثابت تحریریه روزنامه اطلاعات شد که ابتدای امر مدتی در سرویس مقالات و سپس دبیر سرویس گزارش و پس از آن نیز مسئولیت انتشار ضمیمه «ادب و هنر» روزنامه را برعهده داشت که تا امروز به صورت هفتگی منتشر میشود. همچنین از سال ۱۳۸۳ تاکنون ستون روزانهٔ طنز «بزن در رو» در روزنامه جام جم را مینویسد که مخاطبان خاص خود را دارد و تا به حال با وجود تغییر مدیریتها، هیچگاه متوقف نشده است.
وی در عرصه طنز و طنازی، با هر دو وجه نظم و نثر پیش رفته و البته در حوزه طنز منثور - آن هم از نوع ژورنالیستیاش - بیشتر قلم زده است. جوهره و رویکرد اصلی و اساسی طنزهای او، سیاسی، ادبی و فرهنگی است. او دبیر و داور چندین جشنواره کشوری بوده است و در سومین جشنواره طنز مکتوب، داور بخش نثر بود.
از سال ۱۳۸۴ مسئولیت «خانه طنز» باشگاه نویسندگان و هنرمندان، وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را بر عهده داشته و دارد که در حال حاضر به «امور ادبی» معاونت هنری سازمان تغییر نام داده است.
همچنین دبیر و مجری محفلی ادبی با عنوان شب شعر شکرخند در تهران است که از تیرماه ۸۵ به صورت ماهانه (اولین شنبه هر ماه) برگزار میشود.
کتابها
حرف اضافه | مجموعه نثرهای طنز از سال ۸۱ تا ۸۳ | نشر اطلاعات | چاپ اول ۱۳۸۴، چاپ دوم ۱۳۹۰.
بزن در رو | گزیدهای از نثرهای طنز چاپ شده در روزنامه جام جم
طنز و تغزل | مجموعه غزلیات طنزآمیز در نیمه دوم دهه هفتاد
آب در هاون | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۴ تا ۸۵
باد در غربال | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۶ تا ۸۷
دایره بی زنگ | مجموعه طنزهای منثور از سال ۸۸ تا ۸۹
مشت بر سندان | مجموعه طنزهای منثور از سال ۹۰ تا ۹۱
#رضا_رفیع
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《 صنما》
خواننده: #سپیده_رییس_سادات
آهنگساز: #رضا_قاسمی
کمانچه: #سعید_فرجپوری
#عود: #حسین_بهروزی_نیا
تار: #حمید_بهروزی_نیا
کوبه ای: #بهنام_سامانی
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
#مولوی
به احترام همه ی زنانی که به جرم زیبایی و آزادگی متهم می شوند به جنون...
# افسانه_نجاتی
بزم خصوصی- گلپا و ملک
سلاطین صدا
"بزم خصوصی"
بزم بسیار کمیاب و زیبا
اساتید :
آواز : #اکبر_گلپایگانی
ویلن : #اسداله_ملک
با حضور استاد #رضا_ورزنده
دستگاه : شور
بزم بسیار کمیاب و زیبا
اساتید :
آواز : #اکبر_گلپایگانی
ویلن : #اسداله_ملک
با حضور استاد #رضا_ورزنده
دستگاه : شور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف #قفل_زندان
استاد #شهرام_ناظری
آهنگساز استاد #رضا_قاسمی
دستگاه #ماهور #بیات_اصفهان
کنسرت #کرمانشاه ۱۳۹۳
گروه #فردوسی
استاد #شهرام_ناظری
آهنگساز استاد #رضا_قاسمی
دستگاه #ماهور #بیات_اصفهان
کنسرت #کرمانشاه ۱۳۹۳
گروه #فردوسی
کانال تلگرامیsmsu43@
همایون شجریان - آسمان ابری
آیین سبز نوروز
بهار در پیش است.
روی زیبا و قد رعنای طبیعت، بیتابی میکند.
هوای کوه و صدای پای آب، شهر خسته را به سوی خود میخواند.
بوی خاک بارانخورده، کم از بادۀ ناب نیست، و غمهای ما نه چنان است كه به گریهای از دل برود.
گریستن برای كسی است كه دلی دارد و غمی. ما دلی داریم و غمهای بسیار. معجزۀ بهار، تبدیل غم به شادی نیست؛ شكوه بخشیدن به دردها و رنجها است.
بهار به ما میآموزد كه میتوان در میان غمهای بسیار نشست و خندید؛ در پنهان، به پهنای صورت گریست و در پیدا با همۀ دهان و از ژرفای جان خندید.
بهار، مدرسۀ شکفتن است و نوروز آموزگار شادکامی. نوروز، روز نو است و نوید روزگاری دیگر. سرزمین خاطرهها، سپهر یادها و «فرصت سبز حیات» است، و پیوند ما با نیاکانمان و میراث ما برای آیندگان. نوروز، نشانۀ مدنیّت، هوشمندی و سلامت ایرانیان در دوران باستان است. طبیعیترین و بهترین روز برای جشنهای سالانه، آغاز بهار و در وقت گلباران طبیعت است، و این انتخاب خردمندانه، فقط در ایران رخ داده است.
پدران و مادران ما هر دین و آیینی كه برگرفتند، نوروز را گم نكردند؛ چراكه نوروز انتخابی طبیعی و برآمده از عاشقانهترین رابطه میان انسان و زندگی است. نوروز، محصول حادثهای تاریخی یا سیاسی یا دینی نیست؛ بلكه خود تاریخساز است و آیینگستر.
نوروز را زنده نگه میداریم تا دوست و دشمن بداند که ما روزهایی را دوست داریم که سرشار از سیر و سکه و سمنو است. پدران و مادران ما، به هزار زبان در گوش ما زمزمه کردند که با چند سین ساده هم میتوان زندگی را دوست داشت و تا لب گور، شادمان زیست. سینهای سفرۀ نوروز، مدرسۀ حکمت و نیکاندیشی است. آنها به ما میآموزند که زندگی در سفرهای ساده نیز جاری میشود. بوییدن گلی یا همگامی با کوه و صحرا یا دست کشیدن بر گیسوان سبزهزار، برای زیستن و خندیدن و تا آسمانها پر کشیدن بسنده است؛ اگر کینۀ خلایق در دل نداشته باشی و خود را مرکز عالم نپنداری.
سلوک انسان در طبیعت، طبیعیترین سیر معنوی او تا بیکرانهها است. این سیر خجسته، نه خانقاه میخواهد، نه معبدهای آسمانخراش و نه جنگ و مشتهای گرهکرده. طبیب نوروز، دلال خون نیست؛ لایروب رگهای حیات است.
عروس نوروز، عبوس نمینشیند تا بر دیگران فرمان براند. فرمان او، ترانه است؛ بوی گل و نسترن است؛ دیدار و خندیدن و نوشیدن است. نوروز، نه حکمت میبافد، نه از عرفان میلافد و نه چون معلمان دروغین، چوب تنبیه به دست میگیرد.
به تو خنده و شادی میآموزد، تا دریچههای دل و روحت را به سوی معنای زندگی بگشایی. در ترازوی نوروز، هر که شادتر است، انسانتر است؛ زیرا آفریدگار را و آفریدههای او را چنان میبیند که عاشقان، معشوق را، و رهروان، همراه را. هیچ آیین و اسطوره و مرامی را میشناسی که انسانها را به شاد و شادتر تقسیم کند، نه به رنگ و نژاد و حزب و دین؟
نوروز، همه را سزاوار زیستن و خندیدن میداند، حتی دشمنان بیمرامش را. ملتی که نوروز دارد، زندگی را و طبیعت را و دیدار و خندیدن و شاد زیستن را میفهمد.
قرنهاست که ایرانیان سال نو را با بهترین آرزوهای صمیمی و زیبا برای همدیگر شروع میکنند.
#رضا_بابایی
.
بهار در پیش است.
روی زیبا و قد رعنای طبیعت، بیتابی میکند.
هوای کوه و صدای پای آب، شهر خسته را به سوی خود میخواند.
بوی خاک بارانخورده، کم از بادۀ ناب نیست، و غمهای ما نه چنان است كه به گریهای از دل برود.
گریستن برای كسی است كه دلی دارد و غمی. ما دلی داریم و غمهای بسیار. معجزۀ بهار، تبدیل غم به شادی نیست؛ شكوه بخشیدن به دردها و رنجها است.
بهار به ما میآموزد كه میتوان در میان غمهای بسیار نشست و خندید؛ در پنهان، به پهنای صورت گریست و در پیدا با همۀ دهان و از ژرفای جان خندید.
بهار، مدرسۀ شکفتن است و نوروز آموزگار شادکامی. نوروز، روز نو است و نوید روزگاری دیگر. سرزمین خاطرهها، سپهر یادها و «فرصت سبز حیات» است، و پیوند ما با نیاکانمان و میراث ما برای آیندگان. نوروز، نشانۀ مدنیّت، هوشمندی و سلامت ایرانیان در دوران باستان است. طبیعیترین و بهترین روز برای جشنهای سالانه، آغاز بهار و در وقت گلباران طبیعت است، و این انتخاب خردمندانه، فقط در ایران رخ داده است.
پدران و مادران ما هر دین و آیینی كه برگرفتند، نوروز را گم نكردند؛ چراكه نوروز انتخابی طبیعی و برآمده از عاشقانهترین رابطه میان انسان و زندگی است. نوروز، محصول حادثهای تاریخی یا سیاسی یا دینی نیست؛ بلكه خود تاریخساز است و آیینگستر.
نوروز را زنده نگه میداریم تا دوست و دشمن بداند که ما روزهایی را دوست داریم که سرشار از سیر و سکه و سمنو است. پدران و مادران ما، به هزار زبان در گوش ما زمزمه کردند که با چند سین ساده هم میتوان زندگی را دوست داشت و تا لب گور، شادمان زیست. سینهای سفرۀ نوروز، مدرسۀ حکمت و نیکاندیشی است. آنها به ما میآموزند که زندگی در سفرهای ساده نیز جاری میشود. بوییدن گلی یا همگامی با کوه و صحرا یا دست کشیدن بر گیسوان سبزهزار، برای زیستن و خندیدن و تا آسمانها پر کشیدن بسنده است؛ اگر کینۀ خلایق در دل نداشته باشی و خود را مرکز عالم نپنداری.
سلوک انسان در طبیعت، طبیعیترین سیر معنوی او تا بیکرانهها است. این سیر خجسته، نه خانقاه میخواهد، نه معبدهای آسمانخراش و نه جنگ و مشتهای گرهکرده. طبیب نوروز، دلال خون نیست؛ لایروب رگهای حیات است.
عروس نوروز، عبوس نمینشیند تا بر دیگران فرمان براند. فرمان او، ترانه است؛ بوی گل و نسترن است؛ دیدار و خندیدن و نوشیدن است. نوروز، نه حکمت میبافد، نه از عرفان میلافد و نه چون معلمان دروغین، چوب تنبیه به دست میگیرد.
به تو خنده و شادی میآموزد، تا دریچههای دل و روحت را به سوی معنای زندگی بگشایی. در ترازوی نوروز، هر که شادتر است، انسانتر است؛ زیرا آفریدگار را و آفریدههای او را چنان میبیند که عاشقان، معشوق را، و رهروان، همراه را. هیچ آیین و اسطوره و مرامی را میشناسی که انسانها را به شاد و شادتر تقسیم کند، نه به رنگ و نژاد و حزب و دین؟
نوروز، همه را سزاوار زیستن و خندیدن میداند، حتی دشمنان بیمرامش را. ملتی که نوروز دارد، زندگی را و طبیعت را و دیدار و خندیدن و شاد زیستن را میفهمد.
قرنهاست که ایرانیان سال نو را با بهترین آرزوهای صمیمی و زیبا برای همدیگر شروع میکنند.
#رضا_بابایی
.
Gol Banoo
Reza Shiri
"گُل بانو"
#رضا_شیری
بیخیال تمام دلواپسیهاےمان
به موسیقیِ دلنواز گوش ڪن
فنجانت را سر بڪش
و بگذار آنقدر حالمان خوب باشد
ڪه یادمان برود امروز چندشنبه بود.
#رضا_شیری
بیخیال تمام دلواپسیهاےمان
به موسیقیِ دلنواز گوش ڪن
فنجانت را سر بڪش
و بگذار آنقدر حالمان خوب باشد
ڪه یادمان برود امروز چندشنبه بود.
Jaadouye Chashm
Mohammad Reza Shajarian
#استادمحمدرضا_شجریان
#جادوی_چشم
نغمههای دل (شور)
#استادمحمدرضا_شجریان
#احمد_هوشمند
#رضا_ترشیزی
در هر نگهت مستی صد جام شراب است
چشمان تو میخانهی دلهای خراب است
زد شعله بجان چشم فریبای تو ، هرچند
برق نگهت زود گذر،همچو شهاب است
#شهدی_لنگرودی
#جادوی_چشم
نغمههای دل (شور)
#استادمحمدرضا_شجریان
#احمد_هوشمند
#رضا_ترشیزی
در هر نگهت مستی صد جام شراب است
چشمان تو میخانهی دلهای خراب است
زد شعله بجان چشم فریبای تو ، هرچند
برق نگهت زود گذر،همچو شهاب است
#شهدی_لنگرودی