«ای_درویش:»
در بند آن مباش که نماز بسیار کنی و روزه بسیار داری
«در بند آن مباش که حج بسیار گزاری» آنچه فریضه است به جای می آر و
«در بند آن مباش که» لغت بسیار یادگیری
«و دربند آن مباش که» قصه بسیار خوانی
«و در بند آن مباش که» حکمت بسیار دانی
«به قدر ضرورت کفایت کن»
و در بند آن باش که
#راست_و_نیک_نفس شوی که عذاب دوزخیان «بیشتر» از ناراستی و بد نفسی است.
«و راحت بهشتی از راستی و نیک نفسی است» باید که راستی و نیک نفسی ذاتی تو شود تا رستگار گردی که اگر به تکلف بر خود بندی هم در دوزخ باشی.
«باید که تو چنان شوی که همه روز از تو نیکی و راحت، ریزان باشد بی اختیار تو.
همچو آن طایفه مباش که همه روزه از ایشان بدی و رنج، ریزان است.
و بدی و ناراستی کردن ذاتی ایشان شده است. باید که راستی و نیکی کردن ذاتی تو شود.»
عزیزالدین_نسفی
در بند آن مباش که نماز بسیار کنی و روزه بسیار داری
«در بند آن مباش که حج بسیار گزاری» آنچه فریضه است به جای می آر و
«در بند آن مباش که» لغت بسیار یادگیری
«و دربند آن مباش که» قصه بسیار خوانی
«و در بند آن مباش که» حکمت بسیار دانی
«به قدر ضرورت کفایت کن»
و در بند آن باش که
#راست_و_نیک_نفس شوی که عذاب دوزخیان «بیشتر» از ناراستی و بد نفسی است.
«و راحت بهشتی از راستی و نیک نفسی است» باید که راستی و نیک نفسی ذاتی تو شود تا رستگار گردی که اگر به تکلف بر خود بندی هم در دوزخ باشی.
«باید که تو چنان شوی که همه روز از تو نیکی و راحت، ریزان باشد بی اختیار تو.
همچو آن طایفه مباش که همه روزه از ایشان بدی و رنج، ریزان است.
و بدی و ناراستی کردن ذاتی ایشان شده است. باید که راستی و نیکی کردن ذاتی تو شود.»
عزیزالدین_نسفی