"شبنم"
در نشیب پُرشتاب برگها
شبنمی هستم سراپایم نگاه
اشک شب بودم شدم لبخند صبح
بر لب گل میشوم تصویر آه
لرزش جان مرا اندک مبین
پیکرم گهوارهی خورشیدهاست
سینهی تنگم پر از توفان و موج
چشم من لبریز از امیدهاست
در دلم فریاد تندرهای خشم
در سرم اندیشهی دریا شدن
از بلورینْ جامه بیرون آمدن
پَر شدن، آواشدن، صحرا شدن
سایهی هستی به سیمایم چنان
نقشهای دلکش رنگینکمان
خنده، خالی از بدیهای زمین
سینه، سرشار از نگاه آسمان
من دمی از روزگارم، بیدرنگ
کَنده از دیروز و در فردا نهان
گرچه مرگم کام بگشوده است باز
شبنمم خندان به راه خود روان
#سیاوش_کسرایی
از دفتر #خون_سیاوش
در نشیب پُرشتاب برگها
شبنمی هستم سراپایم نگاه
اشک شب بودم شدم لبخند صبح
بر لب گل میشوم تصویر آه
لرزش جان مرا اندک مبین
پیکرم گهوارهی خورشیدهاست
سینهی تنگم پر از توفان و موج
چشم من لبریز از امیدهاست
در دلم فریاد تندرهای خشم
در سرم اندیشهی دریا شدن
از بلورینْ جامه بیرون آمدن
پَر شدن، آواشدن، صحرا شدن
سایهی هستی به سیمایم چنان
نقشهای دلکش رنگینکمان
خنده، خالی از بدیهای زمین
سینه، سرشار از نگاه آسمان
من دمی از روزگارم، بیدرنگ
کَنده از دیروز و در فردا نهان
گرچه مرگم کام بگشوده است باز
شبنمم خندان به راه خود روان
#سیاوش_کسرایی
از دفتر #خون_سیاوش
خون غزل
سالار عقیلی
#خون_غزل
#سالارعقیلی
آهنگ از #بابک_زرین
شعر از #افشین_یدالهی
به نام همه عاشقانت قسم که در راه تو مرگ هم زندگی است
اگر زندگی تشنه ی مرگ ماست کسی که نمرده است هم زنده نیست...
#سالارعقیلی
آهنگ از #بابک_زرین
شعر از #افشین_یدالهی
به نام همه عاشقانت قسم که در راه تو مرگ هم زندگی است
اگر زندگی تشنه ی مرگ ماست کسی که نمرده است هم زنده نیست...
شراب تلخ بیاور که وقت شیداییست
که آنچه در سر من نیست بیم رسواییست
چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان خونبهای زیباییست
اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشاییست
شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهاییست
کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغهای دریاییست
#فاضل_نظری
#خون_بها
که آنچه در سر من نیست بیم رسواییست
چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان خونبهای زیباییست
اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشاییست
شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهاییست
کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغهای دریاییست
#فاضل_نظری
#خون_بها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
این #تخته_پاره ها که بدان #چنگ میزنید
ته مانده های زورق بر #خون شناور است
شمشیرهای کهنه خود را غلاف کنید
از #ذوالفقار شاه ولایت حیا کنید
بی شک اگر که تیغ شما ذوالفقار بود
هرچهار فصل سال همیشه بهاااااار بود...
#مردم به سحر و شعبده در خواب رفته اید
در این کویر تشنه پی آب رفته اید
تا کی در انتظار مسیحی دوباره اید؟
در جستجوی نور کدامین ستاره اید؟
#مردم برای هیبتمان آبرو نماند
فریاد دادخواهیمان در گلو نماند!
این روزها میطلبه... گوش کنید
«امیرحسین خوشنویسان سبزواری» متخلص به #بیداد_خراسانی ۱۱ سال پیش (۹۱/۴/۲۸) این غزل مثنوی را در انجمن ادبی امیرکبیر تهران خواند ...
غزل کامل بیداد🙏🙏🙏
اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
این #تخته_پاره ها که بدان #چنگ میزنید
ته مانده های زورق بر #خون شناور است
شمشیرهای کهنه خود را غلاف کنید
از #ذوالفقار شاه ولایت حیا کنید
بی شک اگر که تیغ شما ذوالفقار بود
هرچهار فصل سال همیشه بهاااااار بود...
#مردم به سحر و شعبده در خواب رفته اید
در این کویر تشنه پی آب رفته اید
تا کی در انتظار مسیحی دوباره اید؟
در جستجوی نور کدامین ستاره اید؟
#مردم برای هیبتمان آبرو نماند
فریاد دادخواهیمان در گلو نماند!
این روزها میطلبه... گوش کنید
«امیرحسین خوشنویسان سبزواری» متخلص به #بیداد_خراسانی ۱۱ سال پیش (۹۱/۴/۲۸) این غزل مثنوی را در انجمن ادبی امیرکبیر تهران خواند ...
غزل کامل بیداد🙏🙏🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
این #تخته_پاره ها که بدان #چنگ میزنید
ته مانده های زورق بر #خون شناور است
شمشیرهای کهنه خود را غلاف کنید
از #ذوالفقار شاه ولایت حیا کنید
بی شک اگر که تیغ شما ذوالفقار بود
هرچهار فصل سال همیشه بهاااااار بود...
#مردم به سحر و شعبده در خواب رفته اید
در این کویر تشنه پی آب رفته اید
تا کی در انتظار مسیحی دوباره اید؟
در جستجوی نور کدامین ستاره اید؟
#مردم برای هیبتمان آبرو نماند
فریاد دادخواهیمان در گلو نماند!
این روزها میطلبه... گوش کنید
«امیرحسین خوشنویسان سبزواری» متخلص به #بیداد_خراسانی ۱۱ سال پیش (۹۱/۴/۲۸) این غزل مثنوی را در انجمن ادبی امیرکبیر تهران خواند ...
غزل کامل بیداد🙏🙏🙏
اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
این #تخته_پاره ها که بدان #چنگ میزنید
ته مانده های زورق بر #خون شناور است
شمشیرهای کهنه خود را غلاف کنید
از #ذوالفقار شاه ولایت حیا کنید
بی شک اگر که تیغ شما ذوالفقار بود
هرچهار فصل سال همیشه بهاااااار بود...
#مردم به سحر و شعبده در خواب رفته اید
در این کویر تشنه پی آب رفته اید
تا کی در انتظار مسیحی دوباره اید؟
در جستجوی نور کدامین ستاره اید؟
#مردم برای هیبتمان آبرو نماند
فریاد دادخواهیمان در گلو نماند!
این روزها میطلبه... گوش کنید
«امیرحسین خوشنویسان سبزواری» متخلص به #بیداد_خراسانی ۱۱ سال پیش (۹۱/۴/۲۸) این غزل مثنوی را در انجمن ادبی امیرکبیر تهران خواند ...
غزل کامل بیداد🙏🙏🙏