كم كم تفاوت ظريف ميان نگه داشتن يك دست
و زنجير كردن يك روح را ياد خواهى گرفت.
اين كه عشق تكيه كردن نيست
و رفاقت، اطمينان خاطر.
و ياد مى گيرى كه بوسه ها قرارداد نيستند
و هديه ها ،عهد و پيمان و معنى نمى دهند.
#خورخه_لوئيس_بورخس
و زنجير كردن يك روح را ياد خواهى گرفت.
اين كه عشق تكيه كردن نيست
و رفاقت، اطمينان خاطر.
و ياد مى گيرى كه بوسه ها قرارداد نيستند
و هديه ها ،عهد و پيمان و معنى نمى دهند.
#خورخه_لوئيس_بورخس
آدمهایی که دنیا را نجات میبخشند:
مردی که در باغچهاش کار میکند؛
آن سان که ولتر آرزو داشت.
آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن کس که از یافتن ریشه ی واژهای لذت میبرد.
آن دو کارگری که در کافهای در جنوب، سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
کوزهگری که درباره رنگ یا شکل کوزهای میاندیشد.
حروفچینی که این صفحه را خوب میآراید؛ هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی که آخرین مصراعهای بند مُعَیّنی از یک شعر بلند را میخوانند.
آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میکشد.
آن کس که ظلمی را که بر او رفته توجیه میکند یا دلش میخواهد که توجیه کند و
آن کس که ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میبخشند.
#خورخه_لوئيس_بورخس
مردی که در باغچهاش کار میکند؛
آن سان که ولتر آرزو داشت.
آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن کس که از یافتن ریشه ی واژهای لذت میبرد.
آن دو کارگری که در کافهای در جنوب، سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
کوزهگری که درباره رنگ یا شکل کوزهای میاندیشد.
حروفچینی که این صفحه را خوب میآراید؛ هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی که آخرین مصراعهای بند مُعَیّنی از یک شعر بلند را میخوانند.
آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میکشد.
آن کس که ظلمی را که بر او رفته توجیه میکند یا دلش میخواهد که توجیه کند و
آن کس که ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میبخشند.
#خورخه_لوئيس_بورخس
آدمهایی که دنیا را نجات می بخشند
مردی که در باغچهاش کار میکند،
آن سان که ولتر آرزو داشت.
آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن کس که از یافتن ریشه واژهای لذت میبرد.
آن دو کارگری که در کافهای در جنوب،
سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
کوزهگری که درباره رنگ یا شکل کوزهای میاندیشد.
حروفچینی که این صفحه را خوب میآراید،
هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی که آخرین مصراعهای بند معینی از یک شعر بلند را میخوانند.
آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میکشد.
آن کس که ظلمی را که بر او رفته توجیه میکند یا دلش میخواهد که توجیه کند.
آن کس که از وجود استیونسن شاد است.
آن کس که ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میبخشند.
#خورخه لوئيس بورخس
مردی که در باغچهاش کار میکند،
آن سان که ولتر آرزو داشت.
آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن کس که از یافتن ریشه واژهای لذت میبرد.
آن دو کارگری که در کافهای در جنوب،
سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
کوزهگری که درباره رنگ یا شکل کوزهای میاندیشد.
حروفچینی که این صفحه را خوب میآراید،
هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی که آخرین مصراعهای بند معینی از یک شعر بلند را میخوانند.
آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میکشد.
آن کس که ظلمی را که بر او رفته توجیه میکند یا دلش میخواهد که توجیه کند.
آن کس که از وجود استیونسن شاد است.
آن کس که ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میبخشند.
#خورخه لوئيس بورخس