در عشق تو ،عافیت حرام است
آن را که نه عشق پخت، خام است
کس را ز تو، هیچ حاصلی نیست
جز نیستی یی، که بر دوام است
صد ساله ره است، راه وصلت
با داعیه ی تو، نیم گام است
شهری ز تو مستِ عشق و، ما هم
این باد، ندانم از چه جام است
ز آنجا که جفای توست، بر ما
دیدار تو تا ابد، حرام است
هر دل ز تو، با هزار داغ است
هر داغی را ،هزار نام است...
#جناب_خاقانی
آن را که نه عشق پخت، خام است
کس را ز تو، هیچ حاصلی نیست
جز نیستی یی، که بر دوام است
صد ساله ره است، راه وصلت
با داعیه ی تو، نیم گام است
شهری ز تو مستِ عشق و، ما هم
این باد، ندانم از چه جام است
ز آنجا که جفای توست، بر ما
دیدار تو تا ابد، حرام است
هر دل ز تو، با هزار داغ است
هر داغی را ،هزار نام است...
#جناب_خاقانی
شاخ شکوفهدار امیدمٖ شکسته شد
چون از شکوفه قبهٔ نو بست شاخسار
کو آن شکوفهٔ طرب و میوهٔ دلم
اکنون که پر طلسم شکوفه است میوهدار
#جناب_خاقانی
شاخ شکوفهدار امیدمٖ شکسته شد
چون از شکوفه قبهٔ نو بست شاخسار
کو آن شکوفهٔ طرب و میوهٔ دلم
اکنون که پر طلسم شکوفه است میوهدار
#جناب_خاقانی
رخ تو رونق قمر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکسته دل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامههای من به تو ز آنک
پر مرغان نامهبر بشکست
قصهای مینوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست
#جناب_خاقانی
لب توقیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکسته دل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامههای من به تو ز آنک
پر مرغان نامهبر بشکست
قصهای مینوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست
#جناب_خاقانی
شمع شبها بجز خیال تو نیست
باغ جانها بجز جمال تو نیست
رو که خورشید عشق را همه روز
طالعی به ز اتصال تو نیست
شو که سلطان فتنه را همه سال
سپهی به ز زلف و خال تو نیست
رخش شوخی مران که عالم را
طاقت ضربت دوال تو نیست
سغبهٔ وعدهٔ محال توام
کیست کو سغبهٔ محال تو نیست
همه روز ار ز روی تو دورست
همه شب خالی از خیال تو نیست
ز آرزوها که داشت خاقانی
هیچ و همی بجز وصال تو نیست
#جناب_خاقانی
باغ جانها بجز جمال تو نیست
رو که خورشید عشق را همه روز
طالعی به ز اتصال تو نیست
شو که سلطان فتنه را همه سال
سپهی به ز زلف و خال تو نیست
رخش شوخی مران که عالم را
طاقت ضربت دوال تو نیست
سغبهٔ وعدهٔ محال توام
کیست کو سغبهٔ محال تو نیست
همه روز ار ز روی تو دورست
همه شب خالی از خیال تو نیست
ز آرزوها که داشت خاقانی
هیچ و همی بجز وصال تو نیست
#جناب_خاقانی
لاله رخا سمن برا سرو روان کیستی
سنگدلا، ستمگرا، آفت جان کیستی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رستهای نرگس دسته بستهای
نرخ شکر شکستهای پسته دهان کیستی
ای تو به دلبری سمر، شیفتهی رخت قمر
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
دام نهاده میروی مست ز باده میروی
مشت گشاده میروی سخت کمان کیستی
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
#جناب_خاقانی
سنگدلا، ستمگرا، آفت جان کیستی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رستهای نرگس دسته بستهای
نرخ شکر شکستهای پسته دهان کیستی
ای تو به دلبری سمر، شیفتهی رخت قمر
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
دام نهاده میروی مست ز باده میروی
مشت گشاده میروی سخت کمان کیستی
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
#جناب_خاقانی