معرفی عارفان
1.02K subscribers
32.3K photos
11.6K videos
3.16K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بایزید را گفتند:
بنده از چه راه به بالاترين درجات رسد؟
گفت: اينكه كر و كور و لال باشد...

در بیان این کلام از رساله درویش خاکسار آمده که درویش باید به این سه کردار نائل آید ...

« زهر نوش باشد »
« سر پوش باشد »
و « خاموش باشد »

بدان معنی که سالک در راه سلوک هر چه ملامت شنید، دم فروبندد و در راه کوشد ....
و اگر سرّی بدو نمایان کردند، فریاد نکند و سرّ محفوظ بدارد ...
و هر دم به ذکر و فکر خود مشغول باشد نه سخنوری و اظهار فضل و سخنی به غیر از حق نگوید ....

#تذکرةالاولیا_عطار_نیشابوری
#ذکرجنید‌بغدادی_رحمه‌الله‌علیه

و گفت: بلاچراغ عارفان است و بیدارکننده مریدان و هلاک کننده غافلان.

گفت: هر که میان خود وحضرت خدای توبره(ذخیره) طعام نهاده است آنگاه خواهد که لذت مناجات یابد این هرگز نبود.

و گفت: خنک آنکس که او را در همه عمر یک ساعت حضور بوده است.

#تذکرة‌الاولیا
#ذکرحسن‌بصری_رحمه‌الله‌علیه

پرسیدند: مسلمانی چیست و مسلمان کیست؟
گفت: مسلمانی در کتابهاست و مسلمانان در زیر خاک اند.

از او پرسیدند: اصل دین چیست؟

فقال الورع(دوری کردن از گناه،پرهیزکاری)

گفتند: آن چیست که ورع را تباه کند؟

فقال الطمع.

و پرسیدند جنات عدن چیست؟

گفت: کوشکی(عمارت) است از زر. در او نیاید الا پیغامبری یا صدیقی یا شهیدی یا سلطانی عادل.

و پرسیدند: طبیبی که بیمار بود دیگران را معالجه چون کند؟

گفت: تو نخست خود را علاج کن، آنگاه دیگران را.

گفت: سخن من بشنوید که علم من شما را سود دارد، و عمل من شما را زیان ندارد.

#تذکرة‌الاولیا عطار نیشابوری
#و_گفت: «کسانی ديده ام که به تفسير قرآن مشغول بوده اند، جوانمردان به تفسير خويش مشغول بوده اند» و گفت: «عالِم آن بود که به خويشتن عالِم بود، عالِم نبود آن که به علم خود عالم بود».



#ذكر_شیخ_ابوالحسن_خرقانی #تذکرة‌الاولیا
#عطارنیشابوری
در سایه‌سارِ قرآنِ کریم

اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ

خدا نسبت به بندگانش مهربان است هر كه را بخواهد روزى می‌دهد و اوست نيرومند غالب

#سورهٔ_مبارکهٔ_شوری / آیهٔ ۱۹


پی‌نوشت:

و نقل است که وقتی سیبی سرخ برگرفت و درو نگریست گفت: «این سیب لطیف است.» به سِرّش ندا آمد که: «یا بایزید! شرم نداری که نام ما بر میوه‌ای نهی؟» و چهل نام خداوند بر دلش فراموش شد. شیخ گفت: «سوگند خوردم تا زنده باشم میوه‌ٔ بسطام نخورم.»

#تذکرة‌الاولیا_عطار_نیشابوری / ذکر بایزید بسطامی / تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی
نقل است که چون شیخ عزم ِ حج کرد در بصره جمعی از مشایخ حاضر شدند و سفره یی در میان آوردند. گوشت ِ پخته در آن بود. شیخ گوشت نخورد. ایشان گمان بردند که شیخ گوشت نمی خورد!

بعد از آن شیخ گفت:
چون ایشان چنین گمان بردند، گوشت نتوان خورد.

با نَفس گفت:
چون در میان جمع نمودی که گوشت نمی خورم، چون خالی شوی به تنها خواهی خورد؟ و عهد کرد تا زنده بود گوشت نخورد.

ذکر
#شیخ_ابواسحق_شهریار_کازرونی
#تذکرةالاولیا
پرسیدند: بدین منزلت از چه رسیدی؟
گفت؛ بدانکه حالِ خویش از غیر‌
خدای پنهان داشتم، همه عُمر.
#ذکر‌بشر‌حافی
#تذکرة‌الاولیا