معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اگر من صدبار بگويم:
«خداوندم اوست»،

تا او مرا بندۀ خود نداند، فايده ندارد.

#بایزیدبسطامی
معرفی عارفان
بس‌که هر لحظه ز هجران تو سالی گذرد غمِ امروز بوَد حسرت دیرینه‌ی ما #تأثیر تبریزی
از دِهی عبور کردم
که در آنجا راهبه‌ای بود.
به او گفتم:
آیا مکانی پاک یافت می‌شود
که نماز بگزارم؟
پاسخ داد: قلبت را پاک کن
و در هرکجا که خواستی نماز بگزار.

#بایزیدبسطامی
Forwarded from Deleted Account
آب شدن از حیا

و نقل است که یک روز کسی درآمد، از حیا مسئله‌ای پرسید. شیخ جواب داد. آن کس آبی شُد. مُریدی درآمد گَوِی آب دید زرد شده. گفت: "شیخا! این چیست؟ گفت: "کسی از چین دَررسید و از ما، در حیا، مسئله‌ای پرسید، جواب دادیم. طاقت نداشت. آبی شد از شرم." و بعضی چنین گویند که آن‌کس جنّی بود.

#بایزیدبسطامی

و جُنَید گفت: "به نزدیکِ سری در شدم، وی را دیدم متغیّر. پرسیدم که " چه بوده است؟" گفت: بُرنایی از جنیان از من سوال کرد که "حیا چه باشد؟" جواب دادم. آن بُرنایِ پَری آبی گشت، چنین که می‌بینی."
#سری‌سقطی #جنید‌بغدادی

#آب‌شدن‌ازحیا #آب‌شدن #ازخجالت‌آب‌شدن

تذکرة‌الاولیاء؛ فریدالدّین محمّد بن ابراهیمِ نیشابوری/ عطار؛ مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی؛ سخن؛ ۱۳۹۷؛ ج۱: ۱۷۷تا۱۷۸ و ۳۳۹.
و گفت: از نماز جز ایستادگیِ تن ندیدم،
و از روزه جز گرسنگی ندیدم.
آنچه مراست از فضل اوست، نه از فعل من...
#تذکرةالاولیاء_ذکر #بایزیدبسطامی

یکی از جمله صُلحا گفت:
در دِیری رفتم وقت نماز بود؛
دیرانی را گفتم:
جای پاکیزه هست تا نماز کنم؟
گفت: طَهّر قَلبک و صَلّ حیث شئت؛
دل پاک کن و هر کجا که خواهی نماز کن!

تفسیر گازُر ( ِلاء_الاذهان_و_جَلاء الاحزان)، ابوالمحاسن الحسین بن الحسن الجرجانی، تصحیح میر جلال الدین حسینی ارموی، بازچاپ انتشارات سفیر اردهال، تهران: ۱۳۹۶ ج۱ ص ۱۴۰
خدای به کافران گفت
" ایمان آورید "

 و به منافقان گفت
" اخلاص ورزید "

و به گناهکاران گفت
  " توبه کنید "

و به محبان گفت
" خرسند باشید "

 و به عارفان گفت
" بنگرید.... "



#بایزیدبسطامی
ذکر کثیر نه به عدد است

بلکه به حضورِ بی غفلت است


#بایزیدبسطامی
#بایزید_بسطامی چرا به سرنوشت #حلاج دچار نشد؟
#بایزید_بسطامی یکی از چهره برجسته صوفیان در نخستین سده‌های تاریخ اسلام است که او نیز مانند #حلاج به وحدت حقیقت وجود، سخت باور داشته و گاهی عاشقانه، سخنان شطح آمیز را بر زبان جاری می‌کرده است.
حقیقت این است که سخنان شطح آمیز #بایزیدبسطامی از جهت ایجاد خطر برای گوینده به هیچ وجه کمتر از سخنان #حلاج نیست، زیرا آنچه حلاج آن را به صورت اناالحق ابراز می‌دارد، #بایزیدبسطامی آن را با جمله «سبحانی ما اعظم شأنی» آشکار می‌نماید.
پس #بایزیدبسطامی چرا به سرنوشت #حلاج دچار نشد؟
به همان اندازه که کلمه اناالحق #حلاج در نظر اهل شریعت، کفر شناخته می‌شود، جمله «سبحانی ما اعظم شأنی» #بسطامی نیز زندقه و الحاد به شمار می‌آید.
سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا #حلاج به وضع غم انگیز و دلخراشی به دار آویخته شد ولی #بایزیدبسطامی در این مشکلات گرفتار نشد و از این گونه مهالک جان سالم به در برد؟
#لویی_ماسینیون فرانسوی در کتاب #مصائب_حلاج خود قصیده‌ای را با عنوان «الدار المنضود» از #یافعی نقل کرده که در آن قصیده پاسخ این سؤال موجود است.
در بیت هفتم این قصیده آمده است که
#بایزید_بسطامی برخلاف #حلاج به حالت وجد و جذبه خویش لگام زد و به این ترتیب از چنگ مشکلات خود را رهانید و با عزت و افتخار از این جهان درگذشت.
سپس می‌افزاید: #حلاج به سبب بیرون شدن از اقیانوس حقیقت و رفتن بر کنار ساحل، بازداشت شد و به زندان افتاد تا حکم آن را تحمل کند ولی #بایزید_بسطامی از بحر محیط حقیقت و سیر و سلوک بیرون نشد، لاجرم دست آویزی برای بازداشت او فراهم نشد
به عبارت دیگر می‌توان گفت #حلاج با گستاخی و بی باکی هرچه تمام‌تر به صحنه سیاست قدم گذاشت ولی #بسطامی از ورود به این صحنه خطرناک خودداری نمود، با کمال تأسف باید اعتراف کنیم که آگاهی ما از کیفیت زندگی و شرح احوال #بایزیدبسطامی اندک است و آنچه در این باب می دانیم یک سلسله حکایات و نقل قول‌هایی است که در آثار بزرگان اندیشه و عرفان ثبت شده است؛ هیچ گونه نوشته‌ای از این عارف بزرگ به دست نیامده است ولی بسیاری از بزرگان اهل معرفت درباره او سخن گفته و به بررسی کلمات جاودانه‌اش پرداخته‌اند.

#استاد_دینانی
اگر من صدبار بگويم
«خداوندم اوست»،

تا او مرا بندۀ خود نداند، فايده ندارد.

#بایزیدبسطامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهی که رسی
به کام، بردار دو گام
یک گام ز دنیا و
دگر گام ز کام

نیکو مثلی شنو
ز پیر بسطام
از دانه طمع ببر
که رستی از دام

#بایزیدبسطامی