گفتم به گَهِ کار، به کار آید یار
وندر غمِ عشق، غمگسار آید یار

کی دانستم که در وفاداری من
بر حسبِ مزاجِ روزگار آید یار

#اوحد‌الدین_کرمانی

گر در ره دوست، پایدار آید دل
بر مرکب مقصود، سوار آید دل

گر دل نبود، کجا وطن سازد عشق؟
ور عشق نباشد، به چه کار آید دل؟

#اوحدالدین_کرمانی

.
ای در دل من مهر تمنّا همه تو
وی در سرِ من مایه‌ی سودا همه تو

چندان که به روی کار خود می‌نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو

#اوحد‌الدین_کرمانی، رباعی۱۴۲

گر در ره دوست، پایدار آید دل
بر مرکب مقصود، سوار آید دل

گر دل نبود، کجا وطن سازد عشق؟
ور عشق نباشد، به چه کار آید دل؟

#اوحدالدین_کرمانی
درگذشتۀ 635 ق.

دل را طمع وصل تو می‌بود و ندید
جان در غم تو سوده شد و سود ندید

اندر طلب عشق تو ای جان و جهان
من پاک بسوختم، کسی دود ندید...

#اوحدالدین_کرمانی

وله فی عدم الصّدق

دردا که ز عمر مایه و سود نماند
یک دوست کزو دلی بیاسود، نماند

در کیسهٔ ایّام بجستیم بسی
یا نقد وفا نبود یا بود، نماند!

#اوحدالدین_کرمانی
[جنگ رباعی؛ پژوهش و ویرایش: سیّدعلی میرافضلی؛ تهران: انتشارات سخن؛ چاپ اوّل: ۱۳۹۴؛ ص۴۲۰]

یا رب به خودم هیچ نفس وامگذار

بر من در طبع بوالهوس وامگذار

هر چند که بر درت کم از هیچ کسم

از خویشتنم به هیچ کس وامگذار

 

#اوحدالدین_کرمانی

یا رب بپذیر از کرم آوردهٔ ما

بنگر به طریق لطف در کردهٔ ما

ما ننگ به زیر خرقه پنهان داریم

تو از کرم و لطف مدر پردهٔ ما


#اوحدالدین_کرمانی

یا رب به خودم هیچ نفس وامگذار

بر من در طبع بوالهوس وامگذار

هر چند که بر درت کم از هیچ کسم

از خویشتنم به هیچ کس وامگذار

#اوحدالدین_کرمانی

یا رب به خودم هیچ نفس وامگذار
بر من در طبع بوالهوس وامگذار

هر چند که بر درت کم از هیچ کسم
از خویشتنم به هیچ کس وامگذار

#اوحدالدین_کرمانی

یا رب تو مرا به خلق محتاج مکن

عقلم به هوای طبع تاراج مکن

گر من دم معراج زنم این هوس است

از خاک در توَم تو بی تاج مکن

 
#اوحدالدین_کرمانی

ای آنک دوای دردمندان دانی

درمان [و] علاج مستمندان دانی

هرچ از دل ریش خویش گویم با تو

ناگفته تو صد هزار چندان دانی

 
#اوحدالدین_کرمانی

خود را تو قباپوش کن و ذاکر باش

وین جام بقانوش کن و ذاکر باش

گر می خواهی طریق اسرار خدا

در سینهٔ خود گوش کن و ذاکر باش

 

#اوحدالدین_کرمانی

گر قرب خدا می طلبی خوش خو باش

وندر حق جمله خلق نیکو گو باش

خواهی که چو صبح صادق القول شوی

خورشید صفت با همه کس یک رو باش

 

#اوحدالدین_کرمانی

تا یوسف دل را نکنی از بن چاه

یعقوب خرد ضریر باشد در راه

خواهی که عزیز مصر باشی در جاه

از عشق کمر ببند وز صدق کلاه


#اوحدالدین_کرمانی

.
            ای در دل من مهر تمنّا همه تو
        وی در سرِ من مایه‌ی سودا همه تو

       چندان که به روی کار خود می‌نگرم
         امروز همه تویی و فردا همه تو

             #اوحد‌الدین_کرمانی از ۱۴۲

               

.
            ای در دل من مهر تمنّا همه تو
        وی در سرِ من مایه‌ی سودا همه تو

       چندان که به روی کار خود می‌نگرم
         امروز همه تویی و فردا همه تو

             #اوحد‌الدین_کرمانی

.
            ای در دل من مهر تمنّا همه تو
        وی در سرِ من مایه‌ی سودا همه تو

       چندان که به روی کار خود می‌نگرم
         امروز همه تویی و فردا همه تو

             #اوحد‌الدین_کرمانی

بی جرم درین جهان توان زیست بگو
ناکرده گنه درین جهان کیست بگو

من بد کنم و تو بد دهی پاداشم
پس فرق میان من و تو چیست بگو


#اوحدالدین_کرمانی
- دیوان رباعیات
- شمارهٔ ۹۹

خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن

#اوحدالدین_کرمانی