معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معرفی عارفان
‍ ( زاده ۱ مهر ۱۳۲۵ زنجان -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران ) شاعرغزلسرا و ترانه سرا حسین منزوی که بیشتر به عنوان شاعری غز‌لسرا شناخته شده است، شعر نیمایی و شعر سپید هم می سرود. وی در خانواده‌ای فرهنگی زاده شد و به آذری شعر می‌ گفت. حسین در زادگاه خود دوران…
گاهی همین که دل به کسی بسته‌ای، بس است
بغضت ترک‌ترک شد و نشکسته‌ای، بس است

گاهی فقط همین که به امّیدِ دیگری
از خود غریبه‌تر شدی و خسته‌ای، بس است

اهل زمین همیشه زمین‌گیر می‌شوند
یک بال اگر از این قفست رَسته‌ای، بس است

در مرزِ عشق و وصل، تو ابن‌السّلام باش
با این‌همه تضاد، چو پیوسته‌ای، بس است

این دور، دورِ حدِّ اقل‌های عاشقی‌ست
در حدّ یک نگاه که وابسته‌ای، بس است

#دکتر_سید_مهدی_طباطبایی_یاسین
#از_حسین_منزوی_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_حسین_منزوی_منتشر_شده
سکوت می‌کنم و عشق در دلم جاری‌ست
که این شگفت‌ترین نوع خویشتن‌ داری‌ ست...

تمام روز،اگر بی‌تفاوتم اما
شبم قرین شکنجه،دچار بیداری ‌ست

رها کن آنچه شنیدی و دیده‌ای، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو، تکراری‌ ست

مرا ببخش! بدی کرده‌ام به تو، گاهی
کمال عشق جنون است و دیگرآزاری‌ ست!

مرا ببخش اگر لحظه‌هایم آبی نیست
ببخش اگر نفَسم، سرد و زرد و زنگاری ‌ست

بهشت من! به نسیم تبسمی دریاب
جهان،جهنم ما را، که غرق بیزاری‌ ست

#سهیل_محمودی
#از_حسین_منزوی_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_حسین_منزوی_منتشر_شده_
ای که همه نگاه من، خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن، پا نکشم ز کوی تو

گر چه به شعله میکشی، قلب مرا به عشوه ات
بر دو جهان نمی دهم، یک سر تار موی تو

مستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می
کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو ...
 
#کمال_جعفری_امامزاده
#از_حسین_منزوی_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_حسین_منزوی_منتشر_شده
شبی با بید می رقصم ، شبی با باد می جنگم
که من چون غنچه های صبحدم بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد
و الّا من چو مِی با مست و با هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری «ربّنا» خواندم
همان یک بار تارِ موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان ! چون «نام من عشق است»
فراموشم کنید ای دوستان ! من مایه ی ننگم

مرا چشمان دلسنگی به خاک تیره بنشانید
همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

#علیرضا_بدیع
#از_حسین_منزوی_نیست
#قسمتی_از_این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_حسین_منزوی_منتشر_شده
مرا مست کردی شرابی مگر
گرفتی مرا شعر نابی مگر
گرفتم سراغ تو را از نسیم
گل نورس من گلابی مگر
رهاندی مرا از غم تشنگی
چه سبزم بیاد تو آبی مگر
ز برق نگاهت چونان کوه برف
دلم آب شد آفتابی مگر
تویی روشنی بخش شبهای من
گل نورس من تو ماهی مگر
به سوی تو می ایم اما دریغ
مرا می فریبی سرابی مگر



#اصغر_مستفید(سرابی)
#از_حسین_منزوی_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_حسین_منزوی_منتشر_شده
شبی با بید می رقصم ، شبی با باد می جنگم
که من چون غنچه های صبحدم بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد
و الّا من چو مِی با مست و با هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری «ربّنا» خواندم
همان یک بار تارِ موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان ! چون «نام من عشق است»
فراموشم کنید ای دوستان ! من مایه ی ننگم

مرا چشمان دلسنگی به خاک تیره بنشانید
همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

#علیرضا_بدیع
#از_حسین_منزوی_نیست
#قسمتی_از_این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_حسین_منزوی_منتشر_شده
ای که همه نگاه من، خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن، پا نکشم ز کوی تو

گر چه به شعله میکشی، قلب مرا به عشوه ات
بر دو جهان نمی دهم، یک سر تار موی تو

مستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می
کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو ...
 
#کمال_جعفری_امامزاده
#از_مولانا_نیست
#از_حسین_منزوی_نیست
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نام_مولانا_و_حسین_منزوی_منتشر_شده