معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری

ابیات ۲۶۳۵ الی ...

آن یکی دایم ز بی خویشیّ خـویش
ناله می کـردی ز درویشـیّ خـویش

گفــتش ابــراهیمِ ادهــم ای پســر
فقـر تـو ارزان خریـده سـتی مگـر؟

مرد گفتش ک این سخن ناید به کار
کس خَرَد درویشـی آنگـه؟ شـرمدار

گفت: من باری به جـان بگزیـده ام
پس به ملکِ عـالمش بخریـده ام

گر تو مردِ ایـنچنـین همّـت نـه ای
دورشـو کاهـل ولـی نعمـت نـه ای

شیخ عطار در تذکره الاولیاء این داستان را بدین گونه آورده است:نقل است روزی ابراهیم ادهم درویشی را دید که از فقر می نالید.

بدو گفت:پنداریم که درویشی را به رایگان خریده ای.

درویش گفت:مگر درویشی را خرند؟

ابراهیم گفت:آری من به ملک بلخ خریدم و هنوز هم می دانم که می ارزد.

ابراهیم ادهم :از مشاهیر زُهاد ِقرن دوم از مردم بلخ.

بر طبق افسانه های زندگی او، وی پادشاه و پادشاهزاده بوده است و بر اثر تحولی که در روح او پیدا شده، سلطنت را رها کرده و از سرزمین خود گریخته و در شام و حجاز به کارگری و زحمت کشی گذران می کرده است.

افسانه های او تقریباً شباهت به سرگذشت بودا دارد.