در کنار ساحل قدم میزدم
و میخواستم به جایی دیگر بروم
که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد
جلوتر رفتم تا به شیء درخشان رسیدم.
نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است
با خودم فکر کردم در زندگی چند بار
چیزهای بیارزش من را فریب داده
و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است
و وقتی به آن رسیدم دیدم
که چقدر بیهوده بوده است.
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بیارزش نمیرفتم
واقعا میفهمیدم که بیارزش است
یا سالها حسرت آن را میخوردم...!
دومین مکتوب | #پائولو_کوئیلو
و میخواستم به جایی دیگر بروم
که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد
جلوتر رفتم تا به شیء درخشان رسیدم.
نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است
با خودم فکر کردم در زندگی چند بار
چیزهای بیارزش من را فریب داده
و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است
و وقتی به آن رسیدم دیدم
که چقدر بیهوده بوده است.
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بیارزش نمیرفتم
واقعا میفهمیدم که بیارزش است
یا سالها حسرت آن را میخوردم...!
دومین مکتوب | #پائولو_کوئیلو