معرفی عارفان
1.15K subscribers
32.9K photos
11.9K videos
3.19K files
2.71K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوشِ دل و جان کشیده ام

#شهریار
آهِ مظلوم تیرِ دِل دوزیست
که زِ شَستِ قضا رَها گردد

گر رسد بر نشان عجب نبُود
تیر از آن شست کی رَها گردد


#قاآنی_شیرازی
باید کسی باشد که قبل از مرگ
برایت اشک بریزد و تو
جان بدهی برای دوست داشتن‌اش.

#سیدعلی_صالحی
Az Eshgh Bego
Reza Bahram
#باهم_بشنويم
🎼قطعه «از عشق بگو»
خواننده: رضا بهرام
شعر و ملودی: حامد دهقانی
تنظيم: مسعود جهانی
در دلم جا کرد عشقش اختیار از من گرفت
چون مرا از من برون کرد اختیار آمد بدست

نیش مژگان در دلم چندی بحسرت میشکست
خار در دل کاشتم تا گلعذار آمد بدست

#فیض_کاشانی
نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی

شرمسار توام ای دیده ازین گریه خونین
که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی

#شهریار
گویند برو تا برود صحبتت از دل
ترسم هوسم بیش کند بعد مسافت

آن را که دلارام دهد وعده کشتن
باید که ز مرگش نبود هیچ مخافت

#سعدی
کهنه از نو نشناسیم که بر دل ز فراغ

سوزش داغ نو و داغ کهن، هر دو یکی‌ست....!!!

#طالب‌_آملی
بگذار بگریم من و بگذار بگریم
بگذار در این نیمه شب تار بگریم
در ماتم پژمردن گل های امیدم
بگذار که چون ابر به گلزار بگریم
مرغ دل من پر زد و افتاد به دامش
بگذار بر این مرغ گرفتار بگریم
غمخوار من خسته بجز دیدهٔ من نیست
بگذار به غمخواری خود زار بگریم
او رفت و امید دل من دور شد از من
بگذار که در دوری دلدار بگریم
در ورطهٔ دیوانگیم می کشد این عشق
بگذار بر این عاقبت کار بگریم
او خنده زنان رفت و مرا اشک فشان کرد
بگذار بگریم من و بگذار بگریم


#مریم_ملک_ابراهیمی
از عالم معنی الفی بیرون تاخت که هر که آن الف را فهم کرد همه را فهم کرد، هر که این الف را فهم نکرد، هیچ فهم نکرد. طالبان چون بید می لرزند از برای فهم آن الف، اما برای طالبان سخن دراز کردند شرح حجاب هارا ، که هفتصدحجاب است از نور و هفتصد حجاب است از ظلمت، به حقیقت رهبری نکردند، رهزنی کردند بر قومی، ایشان را نومید کردند که ما این همه حجاب هارا کی بگذریم؟ همه حجاب ها یک حجاب است، چون آن یکی هیچ حجابی نیست،❗️ آن حجاب، این وجود است.❗️

#مقالات_شمس
شب از شبهای پاییزیست_پیربادیان
@bazmemusighi
"شب از شبهای پاییزیست"

شعر: #مهدی_اخوان_ثالث
دکلمه: #رضا_پیربادیان


‌ شب از شب‌های پاییزیست.
از آن همدرد و با من مهربان شبهای شک‌آور،
ملول و خسته‌دل، گریان و طولانی.
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی.
و اینک خیره در من مهربان بینم
که دست سرد و خیسش را
چو بالشتی سیه زیر سرم ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب.

خموش و مهربان با من
به ‌کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل برکنده از بیمار،
نشسته در کنارم، اشک بارد شب.
من این می‌گویم و دنباله دارد شب.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا...
دستانمان خالیست ..
اما دلمان قرصه!
چون تو هستی!
به تو توکل میکنیم و

اطمینان داریم به قدرتت
دلخوشیم به بودنت
که تنهایمان نمیگذاری..
بیشتر از همیشه مراقبمان باش!

شبتون در پناه خدا
صبح دولت میدمد، کو جامِ
همچون آفتاب
فرصتی زین بِه، کجا باشد؟
بده جام شراب!

شاهد و مطرب به دست افشان
و مستان پایکوب
غمزهٔ ساقی زچشمِ مِی‌پرستان
بُرده خواب!


#حافظ
#صبحتون_بخیر_وشادی
همچو فرهاد بُود کوه کنی پیشه ی ما
کوه ِما سینه ی ما ، ناخن ِما تیشه ی ما

شور شیرین ز بس آراست رهِ جلوه گری
همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ی ما

بهر یک جرعه ی مِی ، منت ساقی نکشیم
اشک ِما باده ی ما ، دیده ی ما شیشه ی ما

عشق ، شیری ست قوی پنجه و می گوید فاش
هر که از جان گذرد ، بگذرد از بیشه ی ما ...

#ادیب_نیشابوری
بر خاطر ما
گرد ملالی ننشیند
آیینه‌ی صبحیم‌و غباری نپذیریم

ما چشمه‌ی
نوریم، بتابیم و بخندیم
ما زنده‌ی عشقیم، نمردیم و نمیریم.....


رهی معیری
Alireza Ghorbani Jano Jahan [BibakMusic.com]
Alireza Ghorbani [BibakMusic.com]
Jano Jahan
علیرضا قربانی
.
صدایت را جرعه‌جرعه می‌نوشم
مستانه سبز می‌شوم و شاخ و برگ می‌دهم
جوانه‌ها دهان می‌گشایند
و نام تو را می‌خوانند
چه لبان شناوری داری
در آب‌های صدا
چشمانم را می‌بندم
و تن به صدایت می‌سپارم
نام کوچکم
در صدایت شکفته می‌شود.

#عمران_صلاحی
••
سخت نگیر،
دوستم داشته باش،
به سادگی نوشیدن آب،
به آسانی آمدن شعر،
به سهولت لبهایت
که از کتمان عشق ،
که از کتمان خنده های کودکانه
عاجز است ،
دوستم داشته باش..

#حمید_رها
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خنده‌های باد

چشم هایت را که باز کنی
موهایت که پریشان بشود
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد...

-شمس لنگرودی-
روزی نو
آغازی نو
جغرافیای بوسه ی من، کجایی؟
تا در سپیده های تو پهلو گیرم
عطر گل شب بو کجایی؟
دلم می خواهد
چنان بنوشمت که در استخوانم حل شوی

آسمان آب شده در تنگ بلورین من
موجی کف بر لبم
که به اشتیاق تو تا ساحل می دوم
و لب پر زنان به بستر خود می روم

بی آنکه تو را ببینم
روزی نو
آغازی نو

جغرافیای خانه ی من، کجایی؟

 

#شمس_لنگرودی