🥀🌸🥀🌸🥀
🔵 به هوش باشیم 🔵
۴۷۳
⭕️جعلیاتِ⭕️
در
❗️فضایِ مجازی❗️
اثرِ دیگری از
🟢جاعلانِ مجازینشین🟢
خنده باید زد به ریش روزگار
ورنه دیر یا زود پیرت می کند
سنگ اگر باشی خمیرت می کند
شیر اگر باشی پنیرت می کند
باغ اگر باشی کویرت می کند
شاه اگر باشی حقیرت می کند
ثروت ار داری فقیرت می کند
گاز را بگرفته زیرت می کند
عاقبت از عمر سیرت می کند
گر زدی قهقه به ریش روزگار
ریش را چرخانده شیرت می کند
دل به تو داده دلیرت می کند
خویشتن فرش مسیرت می کند
عشق را نور ضمیرت می کند
خاک اگر باشی حریرت می کند
کورش ار باشی کبیرت می کند
رستم ار باشی امیرت می کند
آشپز باشی وزیرت می کند
پس بخندید و بخندانید هم
خنده دنیا را اسیرت می کند
✅ #گوینده_اصلی
✍ #محمود مسعودی
#جعل_شده به نام 👇
❌#سیمین بهبهانی❌
❌ #اشعار_جعلی_را_بشناسیم
❌ #متون_جعلی_را_بشناسیم
❌ #اشعار_جعلی_منتشر_نکنیم
🥀🌸🥀🌸🥀
🔵 به هوش باشیم 🔵
۴۷۳
⭕️جعلیاتِ⭕️
در
❗️فضایِ مجازی❗️
اثرِ دیگری از
🟢جاعلانِ مجازینشین🟢
خنده باید زد به ریش روزگار
ورنه دیر یا زود پیرت می کند
سنگ اگر باشی خمیرت می کند
شیر اگر باشی پنیرت می کند
باغ اگر باشی کویرت می کند
شاه اگر باشی حقیرت می کند
ثروت ار داری فقیرت می کند
گاز را بگرفته زیرت می کند
عاقبت از عمر سیرت می کند
گر زدی قهقه به ریش روزگار
ریش را چرخانده شیرت می کند
دل به تو داده دلیرت می کند
خویشتن فرش مسیرت می کند
عشق را نور ضمیرت می کند
خاک اگر باشی حریرت می کند
کورش ار باشی کبیرت می کند
رستم ار باشی امیرت می کند
آشپز باشی وزیرت می کند
پس بخندید و بخندانید هم
خنده دنیا را اسیرت می کند
✅ #گوینده_اصلی
✍ #محمود مسعودی
#جعل_شده به نام 👇
❌#سیمین بهبهانی❌
❌ #اشعار_جعلی_را_بشناسیم
❌ #متون_جعلی_را_بشناسیم
❌ #اشعار_جعلی_منتشر_نکنیم
🥀🌸🥀🌸🥀
ز من مپرس کیاَم ، یا کجا دیارِ من است ،
ز شهرِ عشقم و ،،، دیوانگی ، شعارِ من است ،
منم ، ستارهٔ شام و ،،، تویی ، سپیدهٔ صبح ،
همیشه ، سویِ رهت ، چشم انتظارِ من است ،
مرا به صحبتِ بیگانگان ، مده نسبت ،
که من عقابم و ،،، مردار ، کِی شکارِ من است؟ ،
#سیمین_بهبهانی
ز شهرِ عشقم و ،،، دیوانگی ، شعارِ من است ،
منم ، ستارهٔ شام و ،،، تویی ، سپیدهٔ صبح ،
همیشه ، سویِ رهت ، چشم انتظارِ من است ،
مرا به صحبتِ بیگانگان ، مده نسبت ،
که من عقابم و ،،، مردار ، کِی شکارِ من است؟ ،
#سیمین_بهبهانی
شب چون به چشم اهل جهان خواب میدود
میل تو گرم، در دل بی تاب میدود
در پرده ی نهانِ دلم جای میکنی
گویی به چشم خسته تنی خواب میدود
میبوسمت به شوق و برون میشوم ز خویش
چون شبنمی که بر گل شاداب میدود
میلغزد آن نگاه شتابان به چهرهام
چون بوسهی نسیم که بر آب میدود
وز آن نگاه، مستی عشق تو در تنم
آنگونه میدود که می ناب میدود
بر دامنم ز مهر بنهْ سر، که عیب نیست
خورشید هم به دامن مرداب میدود
وزگفتگوی خلق مخور غم، که گاهگاه
ابر سیه به چهرهی مهتاب میدود
#سیمین_بهبهانی✨
#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگى
میل تو گرم، در دل بی تاب میدود
در پرده ی نهانِ دلم جای میکنی
گویی به چشم خسته تنی خواب میدود
میبوسمت به شوق و برون میشوم ز خویش
چون شبنمی که بر گل شاداب میدود
میلغزد آن نگاه شتابان به چهرهام
چون بوسهی نسیم که بر آب میدود
وز آن نگاه، مستی عشق تو در تنم
آنگونه میدود که می ناب میدود
بر دامنم ز مهر بنهْ سر، که عیب نیست
خورشید هم به دامن مرداب میدود
وزگفتگوی خلق مخور غم، که گاهگاه
ابر سیه به چهرهی مهتاب میدود
#سیمین_بهبهانی✨
#شبتون_آروم_و_به_دور_از_دلتنگى
گفتی که با جرنگیدن
زنجیرها چه میگویند
گفتم که پای در زنجیر،
مردان هنوز میپویند
مردانِ پای در زنجیر،
با دست و تیشه و تدبیر
در تیرهنایِ دالانها
راهی به نور میجویند.
نسل جوان چه میخواهد
جز دمزدن به آزادی
پیران چه شد که با ایشان
خصمانه روی در رویند؟
ابلیسهای آدمرو،
با گرزهای بیرستم
تا خلق را به سر کوبند
آشوبِ برزن و کویند
فریاد! کاین سیهکاران،
خونخوارهتر ز خونخواران
پاها به خون فروبرده
تا انحنای زانویند.
از انتقام بیزارم،
صد چشمه آب میآرم:
فرزانگان مهرآیین
خون را به خون نمیشویند
روزی که روز نو باشد
این کهنهکارْ شیادان
شرمندگان ددخویی
از مردم نکوخویند.
در من امیدواریها
برمیدمد ز نومیدی:
آن دانهها که در خاکند
روزی ز خاک میرویند.
ای دل، چراغ روشن کن
در راه رستگاریها
مردان پای در زنجیر
پویندگان بدین شویند
#سیمین_بهبهانی
سیمین خلیلی معروف به سیمین بـِهْبَهانی (زادهٔ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ – درگذشتهٔ ۲۸ مرداد ۱۳۹۳)، معلم، نویسنده، شاعر و غزلسرای معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود. سیمین بهبهانی در طول زندگیاش بیش از ۶۰۰ غزل سرود که در بیست کتاب منتشر شدهاند. شعرهای سیمین بهبهانی موضوعاتی همچون عشق به میهن، زمینلرزه، انقلاب، جنگ، فقر، تنفروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان را در بر میگیرند. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزنهای بیسابقه به «نیمای غزل» معروف است. سیمین بهبهانی، دو بار در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۲، نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و همچنین، چندین جایزه بینالمللی دریافت کرده است
زنجیرها چه میگویند
گفتم که پای در زنجیر،
مردان هنوز میپویند
مردانِ پای در زنجیر،
با دست و تیشه و تدبیر
در تیرهنایِ دالانها
راهی به نور میجویند.
نسل جوان چه میخواهد
جز دمزدن به آزادی
پیران چه شد که با ایشان
خصمانه روی در رویند؟
ابلیسهای آدمرو،
با گرزهای بیرستم
تا خلق را به سر کوبند
آشوبِ برزن و کویند
فریاد! کاین سیهکاران،
خونخوارهتر ز خونخواران
پاها به خون فروبرده
تا انحنای زانویند.
از انتقام بیزارم،
صد چشمه آب میآرم:
فرزانگان مهرآیین
خون را به خون نمیشویند
روزی که روز نو باشد
این کهنهکارْ شیادان
شرمندگان ددخویی
از مردم نکوخویند.
در من امیدواریها
برمیدمد ز نومیدی:
آن دانهها که در خاکند
روزی ز خاک میرویند.
ای دل، چراغ روشن کن
در راه رستگاریها
مردان پای در زنجیر
پویندگان بدین شویند
#سیمین_بهبهانی
سیمین خلیلی معروف به سیمین بـِهْبَهانی (زادهٔ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ – درگذشتهٔ ۲۸ مرداد ۱۳۹۳)، معلم، نویسنده، شاعر و غزلسرای معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود. سیمین بهبهانی در طول زندگیاش بیش از ۶۰۰ غزل سرود که در بیست کتاب منتشر شدهاند. شعرهای سیمین بهبهانی موضوعاتی همچون عشق به میهن، زمینلرزه، انقلاب، جنگ، فقر، تنفروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان را در بر میگیرند. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزنهای بیسابقه به «نیمای غزل» معروف است. سیمین بهبهانی، دو بار در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۲، نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و همچنین، چندین جایزه بینالمللی دریافت کرده است