آبِ آتش ، میرود ،،، زان لعلِ آتشفامِ او ،
میبرد آرامم از دل ، زلفِ بی آرامِ او ،
حاصلِ عمرم در ایامِ فراقش ، صرف شد ،
چون ، خلاص از عشق ،،، ممکن نیست در ایامِ او ،
بلبلان ، از بویِ گل مستند و ،،، ما ، از رویِ دوست ،
دیگران ، از ساغرِ ساقی و ،،، ما ، از جامِ او ،
* آبِ آتش = آبرویِ آتش - قدر و منزلتِ آتش
#خواجوی_کرمانی
میبرد آرامم از دل ، زلفِ بی آرامِ او ،
حاصلِ عمرم در ایامِ فراقش ، صرف شد ،
چون ، خلاص از عشق ،،، ممکن نیست در ایامِ او ،
بلبلان ، از بویِ گل مستند و ،،، ما ، از رویِ دوست ،
دیگران ، از ساغرِ ساقی و ،،، ما ، از جامِ او ،
* آبِ آتش = آبرویِ آتش - قدر و منزلتِ آتش
#خواجوی_کرمانی