معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
عارفی در بادیه، زنی را گفت: عشق از نظر شما چیست؟
زن گفت: چنان بزرگ‌ست که بر کسی پوشیده نیست و چنان دقیق است که دیده نمی‌شود و چنان در وجود عاشق جای گرفته‌ است که آتش در آتش‌زنه، چون سنگ آتش‌زنه را برزنی آتش از آن برانگیزد و چون رهایش کنی اثری از آن پدیدار نشود.

#کشکول
#شیخ_بهایی
عارفی در بادیه، زنی را گفت: عشق از نظر شما چیست؟
زن گفت: چنان بزرگ‌ست که بر کسی پوشیده نیست و چنان دقیق است که دیده نمی‌شود و چنان در وجود عاشق جای گرفته‌ است که آتش در آتش‌زنه، چون سنگ آتش‌زنه را برزنی آتش از آن برانگیزد و چون رهایش کنی اثری از آن پدیدار نشود.

#کشکول
#شیخ_بهایی
شاها، ملکا قد فلک را

جز بهر سجود خم نکردی

بر من که پرستشت نکردم

ور ناکردم ستم نکردی

آن چیست که از بدی نکردم

و آن چیست که از کرم نکردی

گفتی که دهم سزای جرمت

چون وقت رسید هم نکردی


#شیخ_بهایی
#کشکول
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک– ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان) معروف به شیخ بهایی و با نام کامل بهاءالدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثی همدانی عاملی جبعی (جباعی)؛ همه چیزدان، حکیم، علامهٔ فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند ایرانی عرب‌تبار از بعلبک در لبنان کنونی قرون دهم و یازدهم هجری بود که در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات دانایی داشت، در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی، هنر و فیزیک بر جای مانده‌است. به پاس خدمات او به علم ستاره‌شناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم می‌بوده نام شیخ را در لیست مفاخر ایران ثبت کرد. او طومار شیخ بهایی را تدوین کرده‌است
صوفی‌ای را پرسیدند:
    مومن چه هنگام به بدکاری روی آورد؟
    گفت:
    آنگاه که در خویش، گمان نیکوکاری برد.
   
#کشکول شیخ بهایی


مجنون را به سر منزل لیلی گذر بود.
سنگ ها را بوسیدن آغازید
و پیشانی بر خرابه ها نهاد.
ملامتش کردند که چرا چنین میکنی؟
سوگند خورد که جز روی لیلی را نبوسیده
و جز به جمالش نگریسته است.
و در پاسخ سرود :
مگویید سر منزل وی در خاور نجد است،
چرا که هر دشتی سر منزل اوست.
او را به هر سرزمینی جایی است
و بر هر اثری ردپایی.

عارف رومی در مثنوی معنوی
به بخشی از همین معنی اشارت کرده است:

من ندیدم در میان کوی او
در در و دیوار الا روی او

بوسه گر بر در دهم لیلی بُود
خاک بر سر گر نهم لیلی بود

چون همه لیلی بود در کوی او
کوی لیلی نبوَدم جز روی او

هر زمانی صد بصر می بایدت
هر بصر را صد نظر می بایدت

تا بدان هر یک نگاهی می کنی
صد تماشای الهی می کنی

شدم به عشق تو مشهور و نیستم خوشحال
که هر که دید مرا آورد تو را به خیال

اگر دلدار جلوه کند، با کدامین چشم بینمش ؟
وی را با چشم او باید دید تا جز او به دیده نیاید


#کشکول_شیخ_بهایی
از برترین آفتها، عجب است. عجب چنانچه در حدیث آمده هلاک کننده است. پیامبر خدا می فرماید: سه چیز هلاک کننده اند: بخل پیروی شده، هوای نفس دنبال شده و عجب انسان به خودش، ابن مسعود هم گفته است: هلاکت در دو چیز است، ناامیدی و عجب.

عارفی گوید: ابن مسعود که ناامیدی و عجب را با هم جمع کرده است به این علت است که سعادت جز با کوشش بدست نمی آید. و ناامید تلاش نمی کند چون مأیوس است. و مغرور تلاش نمی کند چون تکبرش او را وامی دارد به هرچه دارد اکتفا کند.

بشربن منصور از جمله عابدان بود، روزی نمازش طولانی شد، پس از نماز متوجه شد کسی به او نگاه می کند و به حال او غبطه می خورد. به او گفت: آنچه تو از من می بینی، تو را به تعجب وادار نکند، چه اینکه ابلیس با فرشتگان سالیان طولانی زندگی کرد ولی پس از آن شد که شد.

از برخی پرسیدند: چه وقت مؤمن گنهکار می شود؟ پاسخ داد وقتی گمان کرد انسان خوبی است.

#کشکول شیخ بهایی