از تو شوري به دل بحر و بر انداخته اند
آتش عشق تو در خشك و تر انداخته اند
هركجا تيغ نگاه تو علم گشته به ناز
بيدلان گاه سپر، گاه سر انداخته اند
#طالب_آملي
#محرم
آتش عشق تو در خشك و تر انداخته اند
هركجا تيغ نگاه تو علم گشته به ناز
بيدلان گاه سپر، گاه سر انداخته اند
#طالب_آملي
#محرم
هر دم از رشک به خود پیچی و تابی دارم
از تو پنهان چه کنم؟! حال خرابی دارم
دوش میداد به ما وعدهی دیدار به خواب
بختِ بیدار گمان داشت که خوابی دارم!
چه کشم منت مرغی دگر از بهرِ کباب
منکه چون مرغ دل خویش کبابی دارم
به شراب دگرم نیست #طبیعت محتاج
نوش بادم که چو لعل تو شرابی دارم!
عشق بر دوشِ دلم بارِ غم خویش نهاد
به گمانی که مگر طاقت و تابی دارم!
اینکه هرگز نبرم راه به مقصد "طالب"
گُلِ آن است که در طبع شتابی دارم...
#طالب_آملي
از تو پنهان چه کنم؟! حال خرابی دارم
دوش میداد به ما وعدهی دیدار به خواب
بختِ بیدار گمان داشت که خوابی دارم!
چه کشم منت مرغی دگر از بهرِ کباب
منکه چون مرغ دل خویش کبابی دارم
به شراب دگرم نیست #طبیعت محتاج
نوش بادم که چو لعل تو شرابی دارم!
عشق بر دوشِ دلم بارِ غم خویش نهاد
به گمانی که مگر طاقت و تابی دارم!
اینکه هرگز نبرم راه به مقصد "طالب"
گُلِ آن است که در طبع شتابی دارم...
#طالب_آملي