This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون بنده نهای ندای شاهی میزن
تیر نظر آنچنانکه خواهی میزن
چون از خود و غیر خود مسلم گشتی
بیخود بنشین کوس الهی میزن
حضرت مولانا
تیر نظر آنچنانکه خواهی میزن
چون از خود و غیر خود مسلم گشتی
بیخود بنشین کوس الهی میزن
حضرت مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معنی ولایت
شمس تبریزی
معنی ولایت چه باشد؟
آنکه او را لشکرها باشد و شهرها و دیهها؟
نه!
بلکه ولایت آن باشد که او را ولایت باشد بر نفس خویشتن،
و بر احوال خویشتن،
و بر صفات خویشتن،
و بر کلام خویشتن،
و سکوت خویشتن،
و قهر در محل قهر،
و لطف در محل لطف،
و چون عارفان جبری آغاز نکند که «من عاجزم، او قادر است».
نه!
میباید که تو قادر باشی بر همۀ صفات خود،
و بر سکوت در موضع سکوت،
و جواب در محل جواب،
و قهر در محل قهر،
و لطف در محل لطف،
و اگرنه صفات او بر وی بلا باشد و عذاب
چو محکوم او نَبُوَد، حاکمِ او بُوَد.
شمس تبریزی
در وصل جمالش گل خندان منست
در هجر خیالش دل و ایمان منست
دل با من ومن با دل ازو درجنگیم
هریک گوئیم که آن صنم آن منست
#مولانای_جان
در هجر خیالش دل و ایمان منست
دل با من ومن با دل ازو درجنگیم
هریک گوئیم که آن صنم آن منست
#مولانای_جان
به فکر فتح جهان آن قبیل میافتند
که برنیامدهاند از پسِ قبیلهٔ خویش!
حسین_جنتی
به فکر فتح جهان آن قبیل میافتند
که برنیامدهاند از پسِ قبیلهٔ خویش!
حسین_جنتی
به خاطر تو ـ غلامحسین بنان ، بیات اصفهان
@Naderi4
به خاطر تو
غلامحسین بنان
بیات اصفهان
غلامحسین بنان
بیات اصفهان
هفت آسمان و زمین و خلقان همه در رقص آیند آن ساعت که صادقی در رقص آید.
اگر در مشرق،
مؤمنی محمدیی در رقص باشد،
اگر محمدیی در غرب باشد،
هم در رقص بود و شادی.
شمس تبریزی، مقالات
مؤمنان معدود لیک ایمان یکی
جسمشان معدود لیکن جان یکی
غیرفهم و جان که در گاو و خرست
آدمی را عقل و جانی دیگرست
باز غیرجان و عقل آدمی
هست جانی در ولی آن دمی
جان حیوانی ندارد اتحاد
تو مجو این اتحاد از روح باد
گر خورد این نان نگردد سیر آن
ور کشد بار این نگردد او گران
بلک این شادی کند از مرگ او
از حسد میرد چو بیند برگ او
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
مولانا، مثنوی، دفتر چهارم
اگر در مشرق،
مؤمنی محمدیی در رقص باشد،
اگر محمدیی در غرب باشد،
هم در رقص بود و شادی.
شمس تبریزی، مقالات
مؤمنان معدود لیک ایمان یکی
جسمشان معدود لیکن جان یکی
غیرفهم و جان که در گاو و خرست
آدمی را عقل و جانی دیگرست
باز غیرجان و عقل آدمی
هست جانی در ولی آن دمی
جان حیوانی ندارد اتحاد
تو مجو این اتحاد از روح باد
گر خورد این نان نگردد سیر آن
ور کشد بار این نگردد او گران
بلک این شادی کند از مرگ او
از حسد میرد چو بیند برگ او
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
مولانا، مثنوی، دفتر چهارم
به دست غم گرفتارم بیا ای یار دستم گیر
به رنج دل سزاوارم مرا مگذار دستم گیر
یکی دل داشتم پر خون شد آنهم از کفم بیرون
چو کار از دست شد بیرون بیا ای یار دستم گیر
عراقی
به رنج دل سزاوارم مرا مگذار دستم گیر
یکی دل داشتم پر خون شد آنهم از کفم بیرون
چو کار از دست شد بیرون بیا ای یار دستم گیر
عراقی
هر که را خلق و خوی فراخ دیدی،
و سخن گشاده،
و فراخ حوصله، که دعای خیر همه عالم کند،
که از سخن او، تو را گشاد دل حاصل میشود،
و این عالم و تنگی او بر تو فراموش میشود ...
آن فرشته است و بهشتی؛
و آنکه اندر او و اندر سخن او قبضی میبینی و تنگی و سردی، آن شیطان است و دوزخی؛
که افسون خواند در گوشت که ابرو پُرگره داری
نگفتم با کسی منشین که باشد از طرب عاری؟
#مقالات_شمس
و سخن گشاده،
و فراخ حوصله، که دعای خیر همه عالم کند،
که از سخن او، تو را گشاد دل حاصل میشود،
و این عالم و تنگی او بر تو فراموش میشود ...
آن فرشته است و بهشتی؛
و آنکه اندر او و اندر سخن او قبضی میبینی و تنگی و سردی، آن شیطان است و دوزخی؛
که افسون خواند در گوشت که ابرو پُرگره داری
نگفتم با کسی منشین که باشد از طرب عاری؟
#مقالات_شمس
از آغاز که او عدم بود به وجودش آورد
و از طویله وجود به جمادی اش
و از طویله جمادی به نباتی
و از نباتی به حیوانی
و از حیوانی به انسانی
و از انسانی به ملِکی،
الا مالا نهایه.
پس این همه برای آن نمود تا مقر شوی که او را از این جنس طویله ها بسیار است، عالی تر از همدیگر.
#فیه_ما_فیه
هر نَفَر را بر طَویلهیْ خاصِ او
بَستهاَند اَنْدَر جهانِ جست و جو
#مثنوی_دفتر_سوم
#حضرت_مولانا
نشاید از تو چندین جور کردن
نشاید خون مظلومان به گردن
مرا بهر تو باید زندگانی
وگر نی سهل دارم جان سپردن
#مولانای_جان
نشاید خون مظلومان به گردن
مرا بهر تو باید زندگانی
وگر نی سهل دارم جان سپردن
#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ تختی با نریشن ماندگار استاد "پرویز بهرام"
گفته بود: «فقط برایِ این قهرمان شدم كه هموطنانم جشن بگیرند و شادی كنند.»
امروز ۱۷ دی ماه پنجاهو چهارمین سالروزِ درگذشتِ جهان پهلوان تختی است.
بزرگمردی که تنها یک قهرمان و پهلوانِ ورزشی نبود
تختی یک اندیشه بود
اندیشهای که قدرتش را از مردم میگیرد و در کنارِ مردم میایستد و شرافت را با قدرت و پول معامله نمیکند...
روحش شاد و یادش ابدی🥀
در سالگشتِ مرگِ نمادِ ورزش بیایید همگی با هم دعا کنیم دلِمان پُر از نغمههایِ خوشِ نوعدوستی و جادهیِ زندگیِمان پُر از شکوفههایِ جوانمردی باشد🙏
گفته بود: «فقط برایِ این قهرمان شدم كه هموطنانم جشن بگیرند و شادی كنند.»
امروز ۱۷ دی ماه پنجاهو چهارمین سالروزِ درگذشتِ جهان پهلوان تختی است.
بزرگمردی که تنها یک قهرمان و پهلوانِ ورزشی نبود
تختی یک اندیشه بود
اندیشهای که قدرتش را از مردم میگیرد و در کنارِ مردم میایستد و شرافت را با قدرت و پول معامله نمیکند...
روحش شاد و یادش ابدی🥀
در سالگشتِ مرگِ نمادِ ورزش بیایید همگی با هم دعا کنیم دلِمان پُر از نغمههایِ خوشِ نوعدوستی و جادهیِ زندگیِمان پُر از شکوفههایِ جوانمردی باشد🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوزن قرمز خزر در طبیعت بلندیهای شمال ایران
.
امشب شب آن نیست
ڪه از خانه روند
از یارِ یڪَانه ،
سوےِ بیڪَانه روند
امشب شب آنست
ڪه جانهاے عزیز
در آتـش اشتیــاق مستـانه روند...!!
#حضرتعشقمولانا
امشب شب آن نیست
ڪه از خانه روند
از یارِ یڪَانه ،
سوےِ بیڪَانه روند
امشب شب آنست
ڪه جانهاے عزیز
در آتـش اشتیــاق مستـانه روند...!!
#حضرتعشقمولانا