معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
آن حسن که آیینهٔ امکان پرداخت
هر ذره به صدهزار خورشید نواخت
با این همه جلوه، بود در پردهٔ غیب
تا انسان گل نکرد، خود را نشناخت

بیدل دهلوی

می‌گوید خداوند با خلق‌کردن انسان خود را شناساند و پیش از آن با آن‌همه بزرگی در پردهٔ غیب بود. چه اگر انسان نمی‌بود وجود حق در آینهٔ زمینی و زمینه‌ای این طرفی، متجلی نمی‌شد.
این «پردهٔ غیب» را نسبت به انسان قایل می‌شود لابد، اگر نه دیگر موجودات از جمله فرشتگان پیش از انسان خلق شده بودند.

در همین راستا محمدعلی فروغی، در حاشیهٔ فلسفهٔ اسپینوزا چنین می‌نویسد:

بهترین تشبیهی که از ذاتِ واجب‌ و موجوداتِ عالمِ خلقت و نسبتِ خالق و مخلوق می‌توان کرد، همان است که عرفای ما آورده‌اند که ذاتِ حق را به دریا و موجودات را به امواج تشبیه کرده‌اند، که آب دریا به ذات خود تعیّنی ندارد...

سیر حکمت در اروپا، محمدعلی فروغی

+البته در پایان این تشبیه را بسیار دور از حقیقت می‌داند، اما می‌گوید که چون ذهن ما محتاج به تخیل و تصور است این تشبیه بعید یک اندازه به فهمِ مطلب یاری خواهد کرد.
به هر روی این تشبیه بعید او از قول عرفای ما، همان حرف بیدل است.
وجود امواج دریا، موجب تعین‌یافتن و بروز کردن دریا اند.

جالب است که بیدل در رباعیِ دیگری باز بحث تشبیهات بسیار دور فروغی را صحه گذاشته است:

آن جلوهٔ بی‌نشان که نه رنگ و نه بوست
پیدایی و پنهانیِ او حرف مگوست
پنهان زان‌سان که آنچه اندیشی نیست
پیدا چندان که هر چه می‌بینی اوست
عالم از رشکِ قناعت‌پیشگان خون می‌خورد
از معاشِ قطرگی، جا تنگ بر جیحون کنید

«بیدل»

خیلی از ارباب جا و منزلت، حسرت لبخند دلنشینی را می‌خورند که بر لبان افراد طبقهٔ فرودست جامعه نقش می‌بندد. کارگری که گاری می‌کشد، فردی که دست‌فروشی می‌کند و کودکی که کفش واکس می‌زند اگر بخندند، خندهٔ شان عمیق، واقعی و از روی رضایت است. برعکس لبخندهایی که در میهمانی‌های مجلل و پر بشکن‌بریزِ امروزی در تقابل اشراف و یا اجلاس سیاسی رهبران کشورها شکل می‌گیرد. این نوع دوم، زورکی و از روی جبر و تظاهر است.

در بیت بالا بیدل می‌گوید با بهره‌کشی از کوچک‌بودن، مدعیان بزرگی یا حتی بزرگان را به تنگ بیاورید. بحر با آن بزرگی، قادر به انجام کار یک قطره، که جا گرفتن در جای کوچک است، نمی‌باشد.
همان‌گونه که رهبران بدون محافظ و تدارکات و تدابیر امنیتی مثل افراد عادی در خیابان قدم زده نمی‌توانند و حتی نمی‌توانند یک ساندویچ بخورند.

در همین مورد سعدی شیرازی هم بیتی دارد به این شکل:

گدا را چو حاصل شود نانِ شام
چنان خوش‌ بخسبد که سلطانِ شام

خواب راحتی را که حتی یک کارتن‌خواب ممکن است داشته باشد، پادشاهان و رئیس‌رئسا به خواب هم نمی‌توانند دید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما ساقی سرمست خرابات جهانیم
سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم
ما گوهر روحیم که در جسم روانیم

جامیم و شرابیم به معنی و به صورت
گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم

این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم
هر چیز که ما طالب آنیم همانیم

گرچه نگرانند به ما خلق جهانی
در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

بی زهد توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم

آوازه درافتاد که ما مست خرابیم
والله به سر سید عالم که چنانیم

حضرت شاه نعمت الله
ولی
تصویری از ۱۷۰ اثر طلای ناب ایرانی مربوط به دوران هخامنشی گنجینه آمودریا
این آثار ارزشمند در موزه بریتانیا نگهداری می شود




‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎
مسجد آقا بزرگ
کاشان
انتظار
منصور
منصور
هایده
سلام سلام
هایده
ای هجر تو وصل جاودانی
واندوه تو عین شادمانی
در عشق تو نیم ذره حسرت
خوشتر ز حیات جاودانی

بی یاد حضور تو زمانی
کفر است حدیث زندگانی
صد جان و هزار جان نثارت
آن لحظه که از درم برانی

کار دو جهان من برآید
گر یک نفسم به خویش خوانی
با خوندان و راندنم چه کار است
خواه این کن و خواه آن تو دانی

گر قهر کنی سزای آنم
ور لطف کنی برای آنی
صد دل باید به هر زمانم
تا تو ببری به دلستانی

گر بر فکنی نقاب از روی
جبریل سزد به جان‌فشانی
کس نتواند جمال تو دید
زیرا که ز دیده بس نهانی

نی نی که به جز تو کس نبیند
چون جمله تویی بدین عیانی
در عشق تو گر بمرد عطار
شد زندهٔ دایم از معانی

#شیخ_عطار_نیشابوری
Audio
رسوای زمانه منم
بدان که در این عالم خوشی نیست؛
طلب خوشی مکن که نیابی
از جهت آن که در این عالم امن نیست،
کسی که نمی داند که "ساعتی دگر" چه باشد
و چون باشد و کجا باشد،
او را امن چون بُوَد؟
و چون امن نیابد، خوشی از کجا باشد؟
پندارِ خوشی باشد
و پندار خوشی هم به جایی باشد
که عقل نبوَد.



عزیزالدین نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بالاترین مقام ها،

بی حرف، حکم راندن است.

بی خواهش، برخوردار شدن است.

بی رفتن، رسیدن است.

بی فکر، دانستن است.
نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش
خیمه در آب و گِل مزرعه‌ی آدم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه‌ی نامحرم زد.

#حافظ
 

عمری به بوی یاری کردیم انتظاری

زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری

#سعدی
ترکم نکن
معین
معین
Alireza Nabiallahi - Pedar
Alireza Nabiallahi(www.Ganja2Music.Com)
پدر
ترانه:علیرضا_نبی الهی

روحت شادپدرعزیزم😔😔
یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در این سال ها یاد گرفتم اینه که
وقتی خوشبختی رو پیدا کردی، سوال پیچش نکن ...

📕 #عامه_پسند
#چارلز_بوکفسکی
هر عملی نیرویی را تولید می‌کند که به‌ همان شکل به ما باز می‌گردد ... هرچه بکاریم همان را درو می‌کنیم. و هنگامی که اعمالی را انتخاب کنیم که برای دیگران شادمانی و موفقیت می‌آورد، ثمره «کارما»ی ما شادمانی و موفقیت خواهد بود.

📕 #هفت_قانون_معنوی
#دیپاک_چوپرا
روندگان طریق تو راه گم نکنند
که نور چشم امید و چراغ ایمانی

# روانشاد استاد هوشنگ ابتهاج