This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹السلام علیک يَا
🌹 مُوسَي بْنَ جَعْفَرٍ أَيُّهَا الْكَاظِم
ای آفتاب حسن
به زيبائيت سلام
️وی آسمان فضل
به دانائيت سلام
️ درصبر شاخصی
به شکيبائيت سلام
️تنها تو کاظمی
که به تنهائيت سلام
🌹 ولادت باب الحوائج حضرت موسی
🌹 ابن جعفرعلیه السلام مبارک باد.
🌹 مُوسَي بْنَ جَعْفَرٍ أَيُّهَا الْكَاظِم
ای آفتاب حسن
به زيبائيت سلام
️وی آسمان فضل
به دانائيت سلام
️ درصبر شاخصی
به شکيبائيت سلام
️تنها تو کاظمی
که به تنهائيت سلام
🌹 ولادت باب الحوائج حضرت موسی
🌹 ابن جعفرعلیه السلام مبارک باد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو مستان بهم مهربانی کنیم
دمی بیریا زندگانی کنیم
بگرییم یکدم چو باران بهم
که اینک فتادیم یاران زهم
#حضرت_مولانا
دمی بیریا زندگانی کنیم
بگرییم یکدم چو باران بهم
که اینک فتادیم یاران زهم
#حضرت_مولانا
صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است
#اهلی_شیراری
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است
#اهلی_شیراری
با مرگ ماه روشنی از آفتاب رفت
چشم و چراغ عالم هستی به خواب رفت
الهام مرد و کاخ بلند خیال ریخت
نور از حیات گم شد و شور از شراب رفت
این تابناک تاج خدایان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت
این قوی نازپرور دریای شعر بود
در موج خیز علم به اعماق آب رفت
این مه که چون منیژه لب چاه مینشست
گریان به تازیانه افراسیاب رفت
بگذار عمر دهر سرآید که عمر ما
چون آفتاب آمد و چون ماهتاب رفت
ای دل بیا سیاهی شب را نگاه کن
در اشک گرم زهره ببین یاد ماه کن
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#زهره
چشم و چراغ عالم هستی به خواب رفت
الهام مرد و کاخ بلند خیال ریخت
نور از حیات گم شد و شور از شراب رفت
این تابناک تاج خدایان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت
این قوی نازپرور دریای شعر بود
در موج خیز علم به اعماق آب رفت
این مه که چون منیژه لب چاه مینشست
گریان به تازیانه افراسیاب رفت
بگذار عمر دهر سرآید که عمر ما
چون آفتاب آمد و چون ماهتاب رفت
ای دل بیا سیاهی شب را نگاه کن
در اشک گرم زهره ببین یاد ماه کن
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#زهره
Atashe Del
Nematollah Aghasi
هر صدایی، در سکوت زاده میشود، در سکوت میمیرد و در طول عمر خود، در دل سکوت میزید. سکوت است که به صدا امکان هستی میبخشد. سکوت، عنصر ذاتی و غیرمتجلی همهی صداها، نتهای موسیقایی، آوازها، نغمهها و کلمات است. ذات غيرمتجلی هستی، به مثابهی سکوتیست که در جهان ماست. در جهان ما، هیچچیز به خدا شبيه نیست، جز سکوت. تمام آنچه که باید انجام بدهی این است که به این سکوت گوش بسپاری. حتی موقع حرف زدن با کسی، به سکوت کوتاه بین کلمات و جملهها گوش بسپار. با این کار، بُعد سکون در تو میشکفد. زیرا نمیتوانی بدون سکوت و سکون درون، سکوت بیرونی را بشنوی. سکوت بیرونی، سکون و آرامش درونی. تو وارد حریم حَرَم ذات غیرمتجلی هستی شدهای. مبارک باد!
#نیروی_حال
#اکهارت_تول
#نیروی_حال
#اکهارت_تول
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با آدم و حوا گفت: "و لا تقربا هذه الشجره" و با شجره گفت: "ملازم آدم باش تا یک ساعت از تو غافل نماند!" و الله خیر الماکرین.
#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
خافض و رافع:
خدا کسی است که کافرین را به درکات دوزخ پایین می برد و اهل دانش و ایمان را به درجات بهشت بالا میبرد.
دشمنان خود را با دور ساختن از خود، پایین می برد و دوستانش را با نزدیک کردن به خود و سعادتمند نمودن بالا می برد. کسی را که تنها چشم به محسوسات دوخته و همت خود را تنها در شهوات به کار می برد به فروترین فروتران (قعر دوزخ)پایین می برد و کسی را که فکر خویش از محسوسات و متخیلات و اراده خویش را از رسم شهوات پیراسته داشته و به افق فرشتگان مقرب فراتر برده است بالا می برد.
و خافض و رافع از بندگان کسی است که با طرد اهل باطل و یاری اهل حق ، باطل را سرنگون و حق را بالا برد پس با دشمنان خدا دشمنی ورزد تا سرنگونشان سازد و با دوستان خدا دوستی ورزد تا آنان را بالا برد .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
خدا کسی است که کافرین را به درکات دوزخ پایین می برد و اهل دانش و ایمان را به درجات بهشت بالا میبرد.
دشمنان خود را با دور ساختن از خود، پایین می برد و دوستانش را با نزدیک کردن به خود و سعادتمند نمودن بالا می برد. کسی را که تنها چشم به محسوسات دوخته و همت خود را تنها در شهوات به کار می برد به فروترین فروتران (قعر دوزخ)پایین می برد و کسی را که فکر خویش از محسوسات و متخیلات و اراده خویش را از رسم شهوات پیراسته داشته و به افق فرشتگان مقرب فراتر برده است بالا می برد.
و خافض و رافع از بندگان کسی است که با طرد اهل باطل و یاری اهل حق ، باطل را سرنگون و حق را بالا برد پس با دشمنان خدا دشمنی ورزد تا سرنگونشان سازد و با دوستان خدا دوستی ورزد تا آنان را بالا برد .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
Forwarded from 👑بابک خرمدین👑
امروز ۲۹ تیرماه سالروز در گذشت استاد علامه "جلالالدین همایی" است.
ایشان نویسنده، ادیب، شاعر، ریاضیدان و تاریخنگار معاصر است.
او قرآن را از حفظ داشت، و با جَفر، اسطرلاب و نجوم قدیم نیز آشنا بود. وی نوهی همای شیرازی شاعر مشهور دورهی قاجار است.
از آثار متعدد و بینظیر او میتوان به غزالینامه، مولوینامه، تصحیح مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه و .......... اشاره کرد.
تخلص همایی در شعر سنا بود.
ابیات زیر از اوست:
رفتیم و نشد کس خبر از رازِ دلِ ما
با نغمهیِ کس راست نشد سازِ دلِ ما
صد نام نهادند و بیک بند نیافتاد
شهبازِ سبک سیرِ فلک تازِ دلِ ما
چشمِ طمع از مُلکِ جهان دوخته رفتیم
این طعمه نشد درخورِ شهبازِ دلِ ما
ایشان نویسنده، ادیب، شاعر، ریاضیدان و تاریخنگار معاصر است.
او قرآن را از حفظ داشت، و با جَفر، اسطرلاب و نجوم قدیم نیز آشنا بود. وی نوهی همای شیرازی شاعر مشهور دورهی قاجار است.
از آثار متعدد و بینظیر او میتوان به غزالینامه، مولوینامه، تصحیح مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه و .......... اشاره کرد.
تخلص همایی در شعر سنا بود.
ابیات زیر از اوست:
رفتیم و نشد کس خبر از رازِ دلِ ما
با نغمهیِ کس راست نشد سازِ دلِ ما
صد نام نهادند و بیک بند نیافتاد
شهبازِ سبک سیرِ فلک تازِ دلِ ما
چشمِ طمع از مُلکِ جهان دوخته رفتیم
این طعمه نشد درخورِ شهبازِ دلِ ما
برای اصفهان سروده شده است:
شما ای که بر خاک من بگذرید
سزد ژَرف در حال من بنگرید
کنونم که امکان گفتار نیست
زبان درونم جز آثار نیست
اگر چه نباشد زبانم به کار
ز خاکم شود راز دل آشکار
منم پیکری از هنر ساخته
به عشق هنر عمر درباخته
مرا آرزو بود کاندر جهان
به ایران زمینم سر آید زمان
در ایران از آن جُستم آرامگاه
که تا باز دانند یاران راه
که اندر جهان هر که دانشور است
از این خاک پاکش به سر افسر است
از آن رو سپردم تن ایدر به خاک
که خاکم شود جزء این خاک پاک
گزیدم از ایران زمین اصفهان
جهانی که خوانیش نصف جهان
نهادم براین تربت پاک سر
که گنجینه ی دانش است و هنر
زدم خیمه در ساحل زنده رود
که تا جان شود زنده ز آواز رود
در این سرزمین تا بر آسودهام
سر فخر بر آسمان سوده ام
بود تا به پیشینگان یاد بود
بر آیندگان باد از من درود
چنان کرد باید که در روزگار
ز ما نام نیکو بود یادگار
#علامه_جلال_الدین_همایی
جلالالدین همایی (زادهٔ ۱۳ دی ۱۲۷۸ در اصفهان – درگذشتهٔ ۲۹ تیر ۱۳۵۹ در تهران) نویسنده، ادیب، شاعر، ریاضیدان و تاریخنگار معاصر است. همایی قرآن و الفیه را از حفظ داشت و در شعر تخلصش «سنا» بود. او با جفر، اسطرلاب و نجوم قدیم نیز آشنا بود. وی یکی از حروف (مجلدات) لغتنامه دهخدا را نیز تدوین کردهاست. وی نوه همای شیرازی است.
شما ای که بر خاک من بگذرید
سزد ژَرف در حال من بنگرید
کنونم که امکان گفتار نیست
زبان درونم جز آثار نیست
اگر چه نباشد زبانم به کار
ز خاکم شود راز دل آشکار
منم پیکری از هنر ساخته
به عشق هنر عمر درباخته
مرا آرزو بود کاندر جهان
به ایران زمینم سر آید زمان
در ایران از آن جُستم آرامگاه
که تا باز دانند یاران راه
که اندر جهان هر که دانشور است
از این خاک پاکش به سر افسر است
از آن رو سپردم تن ایدر به خاک
که خاکم شود جزء این خاک پاک
گزیدم از ایران زمین اصفهان
جهانی که خوانیش نصف جهان
نهادم براین تربت پاک سر
که گنجینه ی دانش است و هنر
زدم خیمه در ساحل زنده رود
که تا جان شود زنده ز آواز رود
در این سرزمین تا بر آسودهام
سر فخر بر آسمان سوده ام
بود تا به پیشینگان یاد بود
بر آیندگان باد از من درود
چنان کرد باید که در روزگار
ز ما نام نیکو بود یادگار
#علامه_جلال_الدین_همایی
جلالالدین همایی (زادهٔ ۱۳ دی ۱۲۷۸ در اصفهان – درگذشتهٔ ۲۹ تیر ۱۳۵۹ در تهران) نویسنده، ادیب، شاعر، ریاضیدان و تاریخنگار معاصر است. همایی قرآن و الفیه را از حفظ داشت و در شعر تخلصش «سنا» بود. او با جفر، اسطرلاب و نجوم قدیم نیز آشنا بود. وی یکی از حروف (مجلدات) لغتنامه دهخدا را نیز تدوین کردهاست. وی نوه همای شیرازی است.
معز و مذل
اوست که ملک و سلطنت را به که خواهد می بخشد و از هرکه خواهد برمیگیرد. ملک حقیقت در خلاصی از ذلت نیازمندی و مقهور شهوت بودن و عار جهل و نادانی است. پس هر که را حجاب از دلش برگیرد تا جمال حضرتش را مشاهده کند و قناعت روزی او کند تا از خلق او بی نیاز گردد و با دادن نیرو و پشتیبانی او را یاری کند تا بر صفات نفس خویش استیلا یابد تحقیقا عزیزش داشته و ملک را در همین دنیا به وی بخشیده و به زودی در آخرت با مقرب ساختن او عزیزش خواهد داشت و او را چنین ندا خواهد داد که یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.
و هرکه را خدا چشمش را به خلق دوخته تا محتاج آنان باشد و حرص را بر او مسلط نموده تا به اندازه کفایت قانع نشود و او را با مکر و نیرنگ خویش با بخشش نعمتها فریب داده تا به خود مغرور شود و در تاریکی جهل بماند ، تحقیقا ذلیلش ساخته و ملک را از او باز ستانده و به زودی مورد این خطاب واقع شود که : ولی شما را فریب داد تا فرمان خدا در رسید و شیطان فریبنده شما را به خدا مغرور کرد پس امروز از شما فدیه ای پذیرفته نشود. و این است نهایت خواری.
پس خداست عزیز کننده و خوار سازنده هر که را خواهد عزیز گرداند و هر که را خواهد ذلیل و هر بنده ای که در جهت فراهم آمدن اسباب عزت به لست او به کار گرفته شود وی از این وصف بهره مند است .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
اوست که ملک و سلطنت را به که خواهد می بخشد و از هرکه خواهد برمیگیرد. ملک حقیقت در خلاصی از ذلت نیازمندی و مقهور شهوت بودن و عار جهل و نادانی است. پس هر که را حجاب از دلش برگیرد تا جمال حضرتش را مشاهده کند و قناعت روزی او کند تا از خلق او بی نیاز گردد و با دادن نیرو و پشتیبانی او را یاری کند تا بر صفات نفس خویش استیلا یابد تحقیقا عزیزش داشته و ملک را در همین دنیا به وی بخشیده و به زودی در آخرت با مقرب ساختن او عزیزش خواهد داشت و او را چنین ندا خواهد داد که یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.
و هرکه را خدا چشمش را به خلق دوخته تا محتاج آنان باشد و حرص را بر او مسلط نموده تا به اندازه کفایت قانع نشود و او را با مکر و نیرنگ خویش با بخشش نعمتها فریب داده تا به خود مغرور شود و در تاریکی جهل بماند ، تحقیقا ذلیلش ساخته و ملک را از او باز ستانده و به زودی مورد این خطاب واقع شود که : ولی شما را فریب داد تا فرمان خدا در رسید و شیطان فریبنده شما را به خدا مغرور کرد پس امروز از شما فدیه ای پذیرفته نشود. و این است نهایت خواری.
پس خداست عزیز کننده و خوار سازنده هر که را خواهد عزیز گرداند و هر که را خواهد ذلیل و هر بنده ای که در جهت فراهم آمدن اسباب عزت به لست او به کار گرفته شود وی از این وصف بهره مند است .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
مولانــــا
خواب مرا ببستهای, نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای, بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من, گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من, بیتو به سر نمیشود
خواب مرا ببستهای, نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای, بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من, گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من, بیتو به سر نمیشود
چرا ز کویِ خرابات روی برتابم
کز این بِهَم، به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمنِ عمر
بگو بسوز که بر من به برگِ کاهی نیست
#حضرت_حافظ
کز این بِهَم، به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمنِ عمر
بگو بسوز که بر من به برگِ کاهی نیست
#حضرت_حافظ
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کِشد، من سپر بیندازم
که تیغِ ما به جز از نالهای و آهی نیست
#حضرت_حافظ
سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کِشد، من سپر بیندازم
که تیغِ ما به جز از نالهای و آهی نیست
#حضرت_حافظ