معرفی عارفان
1.2K subscribers
33.5K photos
12.1K videos
3.2K files
2.75K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی

هاتف اصفهانی
تو،عشق را به همه عاشقان می‌آموزی
ستاره را به شب و آسمان می‌آموزی

پری نئیّ و به صورت چنانی از خوبی
که حُسن را به پری زادگان می‌آموزی

تو ،آن تنی که سبک باری و لطافت را
ز یک کرشمه‌ی شیرین،به جان می‌آموزی

چگونه مهر نورزد ، دلم به ساحت تو ؟
تویی که مهر به هر مهربان می‌آموزی

تو از حقیقت عشق آمدی،نه وهم فریب
که هم تو،علمِ یقین ،با گمان می‌آموزی

تو سبز را به درختان سرو می گویی
تو سرخ را ، به گل ارغوان می‌آموزی

تو آن جوانه‌ی خُردی که با دمیدن خود
بهار را به درخت جوان می‌آموزی

خدا و گر نه مسیحایی،ای دوباره‌ی من
چنین که با تن بی جان روان می‌آموزی


حسین منزوی
مشکل که آفتاب درآيد به آينه
زهرا مگر که رخ بنماید به آينه

جز مرتضی برابر زهرا ندیده‌ایم
باید که چهره نیز بیاید به آينه

باید صفات مادر ما را بیان کند
خود را اگر خدا بِستاید به آينه

از پرتو جلال تو خیس است چشم خلق
باید علی جمال فزاید به آينه

کتباً که هیچ ، راز شفاهی به کس نگفت
اینجا لب رسول بِساید به آينه

با هر کس شبیه خودش حرف می زند
مانده است تا چه رُخ بنماید به آينه

ما را که پَرتویم جلو‌تر دهد عبور
وقتی خدا بهشت گشاید به آينه

در معبرش به حشر ببندیم چشم خویش
تا مُشتَبَه مباد که باید به آينه...

جای خدای عَزَوَجل سجده ای کنیم
از بس خدا به ذات درآيد به آينه

زهرا پسِ حریرِ جمالش جلالت است
جیوه بِغیر پشت نیاید به آينه

معنی زنجانی‌
جز حادثه هرگز طلبم کس نکند
یک پرسش گرم جز تبم کس نکند

ورجان به لب آیدم، به جز مردم چشم
یک قطره‌ٔ آب بر لبم کس نکند


رودکی
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

باده لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه کیست

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست


حافظ
مرغان ز قفس قفس زِ مرغانْ خالی
مرغا ز کجایی که چنین خوشحالی

از نالهٔ تو بوی بقا می‌آید
می‌نالْ برین پرده که خوش می‌نالی

رباعی_مولانا
عشقت از دایره عقل برون کرد مرا

داخل سلسله اهل جنون کرد مرا

در غم عشق بتان هیچ کسی چون من نیست

نظری کن که غم عشق تو چون کرد مرا

من نبودم به غم عشق چنین به طاقت

کمی لطف تو بسیار زبون کرد مرا

بامیدی که مگر طعنه زنان نشناسند

شادم از اشک که آغشته بخون کرد مرا

فضولی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
هر روز همي شود به نوعي
حسن تو فزون و صبر من کم

بر زد نتوان به شادکامي
بي روي تو اي نگار يک دم

آخر به سر آيد اين شب هجر
وين صبح وصال بردمد هم

#سنایی از غزل ۲۵۱
.
عجب سیرکی است!
همه‌مان خواهیم مُرد!
این مسئله به تنهایی،
باید کاری کند که یکدیگر را دوست
بداریم؛
ولی نمی‌کند...!

#چارلز بوکوفسکی
‏وقتی که تمام مردم شهر
به خواب می‌روند،
من در کوچه ها
تو را قدم می ‌زنم‌‌…


‏بزرگترین پشیمانی ام
ساعت ها جمله ساختن
برای کسانی بود
که لیاقتِ یک کلمه را هم نداشتند.


‏هرگز
نمی توانی
سن یک زن را از او بپرسی!
چرا که او هم نمی داند سنش
با شبهایی که بغض کرده و
گریسته چقدر است…!

#ایلهان برک
‏دوجین کار سرم ریخته
اول باید خورشید را به آسمان سوزن کنم
و بعد منت ماه را بکشم تا به شب برگردد
سپس بادها را هل بدهم تا دوباره وزیدن بگیرند
و آنقدر با گل ها حرف بزنم تا به یاد آورند روزی زیبا بوده اند
بعد از تو
این دنیا
یک دنیا
کار دارد
تا دوباره دنیا شود.

#ایلهان برک
مستانه
هایده
بازخوانی "مستانه"
باصدای بانو
#هایده
آهنگ محلی شیرازی
شاعر :
#نظام_فاطمی

رختخواب مرا مستانه بنداز ، طبیب دردُم
تو پیچ پیچ خمِ میخانه بنداز ، طبیب دردم
نازنینم مه جبینم ،
بخوابُم بلکه در خوابت ببینُم
سرم را سرسری کردی بسوزی وای دل ای دل
به حقم کافری کردی بسوزی وای ای دل...
معینی - وای بر من
@taranhanayabmajid
احمد معین
وای برمن
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⫸ خواننده : #معین

مست ...
آهنگ : #عارف_ابراهیم_پور
شعر : #رحمان_شکوفه_پور
‼️در کاور نام شاعر عارف ابراهیم پور است

اونا که تو زندگیشون قصه های خوب شنیدن
تو قمار زندگانی همه جور بازی رو
چون مرا مجروح کردی، گر کنی مرهم رواست

چون بمردم ز اشتیاقت، مرده را ماتم رواست
#عطار
عشق حیران بتان سیمبر دارد مرا

چون بت از حالی که دارم بی خبر دارد مرا

مردم چشم تو دارد فکر صد آزار دل

هر چه بر دل می رساند در نظر دارد مرا

فضولی
https://t.me/joinchat/AAAAAFPMxVDzeMJEhDRsug

کانال مباحث مثنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAFPMxVDzeMJEhDRsug

کانال مباحث مثنوی
🌹
#نیایش_صبحگاهی

آرام جانم ! امروز به هستی اعتماد دارم واز تاریکی، از مشکلات، ازفقر از تنهائی از بیماری... از هجران از بیکاری از طرد شدن از قضاوت دیگران نمی ترسم....
زیرا روح هستی بخش، در همه حال مراقب و نگهبان منست و همه محافظانم، مرا سمت فراوانی و آرامش هدایت میکنند ....
آنگاه که من خوابم ، تو بیداری، آنگاه که من میجویم،تو درها را میگشایی... خدایا دم بدم شکرت.
سلام صبحتون بخیروشاد🥰🌹🌹🌹