معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هیچ رنگی ز سیاهی نبود بالاتر
سرمه در چشم فسونساز نمی باید کرد

صائب تبریزی
رتبهٔ زمزمهٔ عشق ندارد زاهد
بگذارید که آوازه جنت شنود

صائب تبریزی
همه دردم همه داغم همه عشقم همه سوزم

همه در هم گذرد هر مه و سال و شب و روزم

وصل و هجرم شده یکسان همه از دولت عشقت

چه بخندم چه بگریم چه بسازم چه بسوزم

گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم

حیف و صد حیف که دور از تو ندانی به چه روزم

دست و پایم طپش دل همه از کار فکنده

چشم بر جلوهٔ دیدار نیفتاده هنوزم

غصهٔ‌ بی‌غمیم داغ کند ور نه بگویم

داغ بی‌دردیم از پا فکند ور نه بسوزم


#ارتیمانی
هو

وصیّت می‌کنیم یاران را که چون شما را عروسانِ معنی در باطن روی نماید و اسرار کشف گردد، هان و هان تا آن را به اغیار نگویید و شرح نکنید و این سخنِ ما را که می‌شنوید به هر کس مگویید...
تو را اگر شاهدی یا معشوقه‌ای به دست آید و در خانه‌ی تو پنهان شود که: «مرا به کس منمای که من از آنِ تو‌أم!» هرگز روا باشد و سِزد که او را در بازارها گردانی و هر کسی را گویی که: بیا این خوب را ببین؟! آن معشوقه را هرگز این خوش آید؟!

فیه ما فیه
حضرت مولانا
هو

محبّت عبارتست از میل تمام به سوی کسی یا چیزی، و این معنی؛ اگر از حقّ باشد آن را «محبّت» خوانند؛ «یُحبّهم» (مائده/۵۴) و جایی دیگر «فأحببتُ».
و اگر از سالکِ کامل باشد هم «محبّت» بود؛ «یُحبّونه».
و اگر از متوسط باشد «عشق » باشد؛ «مَن عشَقَ و عفّ، ثمّ کتم فمات، ماتَ شهیداً».
و اگر از مبتدی باشد «ارادت» خوانند.
و اگر از عامّه باشد «شهوت» باشد.

نصوص‌الخصوص‌فی‌ترجمةالفصوص
رکن الدین مسعود شیرازی
هو


پنداری که هرگز حرفی از قرآن خوانده یا دانسته‌ای؟
هیهات! «لا یَمَسُّهُ الّا المطهرون»... بهشت قرآن است و تو را خبر نیست!
بهشتِ نان و آب و حلوا و انگبین و قلیه و حور و قصور، فریب است.

مرا لبانِ تو باید، شِکر چه سود کند؟
به جایِ مِهرِ تو مهری دگر چه سود کند؟

عین‌القضات همدانی
دل از عشق کهن بگرفت
از نو دلستانی کو؟

قفس برهم شکست این مرغ،
خرم بوستانی کو…

وحشی_بافقی
چون دردِ عاشقی به جهان هیچ درد نیست

تا دردِ عاشقی نچشد مَرد،مَرد نیست


#سنايی
با خود ای جان در غمش همدم نمی خواهم ترا

بی ثباتی محرم این غم نمی خواهم ترا

جان من از طعنه اغیار خود را می کشم

غیرتی دارم که با خود هم نمی خواهم ترا

فضولی
دَر نَظَربازیِ ما بی‌خَبَران حِیرانَند
حافظ با صدای شجریان
در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

استاد محمدرضا شجریان
هو

علما وعُبّاد در جهان بسیارند. ترا از آن باید بودن که؛ روز به شب آری چنانکه حق پسندد و شب به روز آری چنانکه حق پسندد.

شیخ ابوالحسن خرقانی
هو

روایت است که یکی از شیخ کبیر -رحمة الله علیه- پرسید که چه اعتقاد کنم در شأن حسین بن منصور [حلّاج]؟
شیخ فرمود که اعتقاد کن که مردی از مسلمانان است.
سائل گفت: مردم وی را تکفیر می‌کنند.
شیخ -رحمة الله علیه- فرمود که آنچه من از وی دیدم اگر نه توحید است در دنیا موحّد نیست.

سیرت شیخ کبیر ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی، ترجمۀ تاج‌الدّین کربالی، تصحیح و تحقیق دکتر مجتبی مجرد، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰
ادب پرورده عشقم ندارد دست گستاخی
به چشم پاک، گل از عارض دلدار می چینم

صائب تبریزی
نیستم عقل که مردود نظرها باشم
درد عشقم که مرا در همه دل جا باشد

صائب تبریزی
بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کو کو مرا در کوی تو

از لب اقبال و دولت بوسه یافت
این لبان خشک مدحت گوی تو

#مولانای_جان
صائب به غیر عشق ندارد ترانه ای
شعر اینچنین خوش است و شعار اینچنین خوش است

صائب تبریزی
خداوند تعالی به موسی علیه السلام وحی کرد؛
ای موسی!
فقیر کسی است که سرپرستی چون من نداشته باشد،
مریض کسی است که طبیبی چون من نداشته باشد،
غریب کسی است که مونسی چون من نداشته باشد.
چون دردِ عاشقی به جهان هیچ درد نیست

تا دردِ عاشقی نچشد مَرد،مَرد نیست


#سنايى
هر چی آرزوی خوبه مال تو...


شب کوک
‌﷽

اگر دلی آرام و بی‌دغدغه می‌خواهی،
اگر ذهنی آسوده می‌خواهی،
اگر شادمانی و کامیابی‌می‌خواهی،
و اگر آرامش و شادی میخواهی،

روزِ خود را مهربانی و محبت،
و با عشق و خیرخواهی،
نسبت به‌همه مخلوقات شروع کن.


ذهنت را از هر چه زشتی، بدخواهی،
پلیدی، حسادت و کینه است خالی کن..
و آنرا سرشار کن از خیر خواهی و نیکی،

حرف‌های خشن و تنش‌زا را،
از گفت‌وگوهای خود حذف کن..
چنین حرف‌هایی، روحِ تو را می‌آزارد.
چنین حرف‌هایی، حتی کارکردِ درستِ
دستگاهِ گوارشِ تو را مختل می‌کند..