معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
سهروردی می گوید که :
شادی و سعادت از
اشراق شدن با
نورهای آسمانی حاصل می شود
که هرکس که مزهٔ اشراق شدن
به وسیله نورهای قاهر را نچشیده باشد
حتی از معنی شادی
و حقیقت آن بی خبر است.
همهٔ شادی های جزئی و گذران این جهان
چیزی جز انعکاسی از
شادی اشراق شدن و عرفان نیست.


برگرفته از كتاب #سه_حكيم_مسلمان
قلمرو عالم جان

#زهراغریبیان_لواسانی

سهروردی می گفت : قرآن را با وجد و فکر لطیف بخوان چنان بخوان که گویی در شأن تو نازل شده است
مولانا : باید در هنگام خواندن قران ناهوشیار شوی تا جان کلام را دریافت کنی چرا که پیامبر در بی‌خویشی سخن گفته است
اعراب ،پیامبر را مجنون می‌خواندند به معنی کسی که جن بر او غالب می‌شود اما مولانا می گفت پیامبر پری‌زده نبود بلکه خدازده بود یعنی در لحظات وحی جذبه قدسی بر او ایجاد می شد
وکسی که در ناهوشیاری قدسی سخن بگوید گفته‌های او وحی‌آمیز است
برای رسیدن به درک کلام مقدس باید به قلمرو عالم جان رسید
قران را نباید مقلدانه از حفظ خواند .حافظان قران از ‌روح‌قران بی خبرند
در صحابه کم بدی حافظ کسی
گرچه شوقی بود جانشان را بسی
قران مراتب روح انسان است که در قصص انبیا امده،
هر کدام از ما موسی ،عیسی ومحمدیم
مولانا :
باید در قرآن گریخت و با آن زندگی کرد
در قرآن نباید در جستجوی تاریخ گشت چرا که قران کتاب انفسی است.
در مراقبه ،فرد از زمان عبور می کند و با حقیقت وجود خود روبرو می شود در روبرو شدن با قران نیز برای درک عالم الهی باید از عالم محسوس به باطن رفت
عقل بی عشق آيد و قاتل شود
عشق بی عقل آيد و باطل شود

ای خوشا عشقی كه عقلش حاصل است
ای خوشا عقلی كه فرمانش دل است

مجتبی_كاشانی
گفتم که روی خوبت از من چرا نهانست
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیانست

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشانست

گفتم مرا غم تو خوشتر زشادمانی
گفتا که در ره ما غم نیز شادمانیست

گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آنکه سوخت او را کی ناله یا فغانست

گفتم فراق تا کی گفتا که تا توهستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همانست

گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگانست

گفتم زفیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جانست

#فیض_کاشانی
از لرز بی‌قراری، عکس افتد از کنارش

آیینه گر به رویت، روزی مقابل افتد...

#کلیم‌همدانی
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش

الا ای دولتی طالع که قدر وقت می‌دانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش...

#حافظ
قطع پيوند ز زلف تو محال است، محال

عمرها شد كه به اين سلسله محرم شده ايم

#نجيب_كاشانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بزم_بهار_عاشقان۳

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
عکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود ،اما مست و بی پروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود...

#ابوالحسن_ورزی

عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر در عقربه کار ما چنینه
کیه کیه در میزنه من دلم می لرزه
درو با لنگر میزنم من دلم می لرزه
ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان
از برم مرو خصم جان مشو تا فدای تو کنم جان
نرگس مست تو وبخت من خرابه
بخت من از تو و چشم تو از شرابه...


خوانندگان:
#بانومهستی
#ستار
Audio
دل خلوتِ خاصِ دلبر آمد
دلبر به کّرّم به دل برآمد

از عکس فروغ روی دلدار
دل آئینه ی منور آمد.


شهرام_ناظری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر هر جائیکه سرنهم مسجود او است
در شش جهت و برون شش، معبود اوست

باغ و گل و بلبل و سماع و شاهد
این جمله بهانه و همه مقصود اوست

حضرت عشق مولانا
هلالی دشمن است آن ماه و او را دوست میدارم
محبت بین که از جان دوستم با دشمن جانی..‌.

هلالی جغتایی
بگو به‌شیخ‌که زکفرتا به دین فرق است
ز خودپرستی تو تا به می‌پرستی ما


بیدل دهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقر ما خوشتر ز ملک پادشا
ما و درویشی و درویشی ما

فقر سلطانی است ، سلطانی است فقر
پادشه درویش و درویش پادشا



حضرت شاه نعمت الله ولی
نیرنگ چرخ، چون گل رعنا درین چمن
خون دل از پیالهٔ زر می‌دهد مرا


صائب تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و ای عشق همه بهانه از توست❤️


پیرمرد در رو برای خانمش نگه داشته بود بدون اینکه توجه کنه به حرف کسی
آخرشم خودش از پله رفت
Bi Ehsas
Shadmehr Aghili

- بی احساس
- شادمهر عقیلی
هو الحق


گفتم چشمت گفت که بر مست مپیچ
گفتم دهنت گفت منه دل بر هیچ
گفتم زلفت گفت پراکنده مگوی
باز آوردی حکایتی پیچا پیچ

#ابوسعیدابوالخیر
بنام دوست

ز یادِ دوستْ شیرین تَر چه کار است؟
هَلا مَنْشین چُنین بی‌کار, بَرگو
چه گفتی دی که جوشیده‌‌ست خونم؟
بیا امروز دیگربار بَرگو

#حضرت__مولانــــاغزل