معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.8K photos
12.7K videos
3.24K files
2.78K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

#فروغی_بسطامی
با صدهزار جلوه ،

بُرُون آمدی ، که من ،





با صدهزار دیده ،

تماشا کنم تو را ،





#فروغی_بسطامی
در همه عمر به جز عشق نکردم کاری
آه اگر حاصل این کار ندامت باشد

#فروغی_بسطامی
تا صورت زیبای تو ازپرده عیان شد
یک باره پری از نظر خلق نهان شد

گرمطرب عشاق تویی رقص توان کرد
ورساقی مشتاق تویی مست توان کرد



#فروغی_بسطامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اهل معنی همه از حالت من حیرانند

بس که حیرت‌زدهٔ صورت زیبای توام

#فروغی_بسطامی
بیداری‌ام چه دانی، ای خفته‌ای که شب‌ها

ننشسته‌ای به حسرت، نشمرده‌ای ستاره

#فروغی_بسطامی
چون نرقصد جانم از شادی
که جانانم تویی؟
محرمِ دل، مطلبِ تن
مقصدِ جانم تویی

آن که می جوید
به هر شامی سرِ زلفت، منم
وان که می‌خواهد
به هر صبحی پریشانم، تویی

آن که آسان می‌سپارد
جان به دیدارت، منم
آن که مشکل می‌پسندد
کارِ آسانم، تویی

#فروغی_بسطامی
چون نرقصد جانم از شادی
که جانانم تویی؟
محرمِ دل، مطلبِ تن
مقصدِ جانم تویی

آن که می جوید
به هر شامی سرِ زلفت، منم
وان که می‌خواهد
به هر صبحی پریشانم، تویی

آن که آسان می‌سپارد
جان به دیدارت، منم
آن که مشکل می‌پسندد
کارِ آسانم، تویی

#فروغی_بسطامی
‌دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است

من بدین طالع برگشته چه خواهم کردن
که ز مژگان سیاه تو نگونسارتر است

گر تواش وعدهٔ دیدار ندادی امشب
پس چرا دیدهٔ من از همه بیدارتر است

گر گشایند بتان دفتر مکاری را
بت حیلت‌گر من از همه مکارتر است

عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

#فروغی_بسطامی
خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنی

دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی

کار جنون ما به تماشا کشیده است

یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی

#فروغی_بسطامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غافل گذشتی از دل امیدوار من
رسوای اگر چنین گذرد روزگار من

من نیستم حریف تو با صدهزار دل
کز یک کرشمه می‌شکنی صدهزار من

#فروغی_بسطامی
چنین که برده شراب لبت ز دست مرا
مگر به دامن محشر برند مست مرا

چگونه از سرکویت توان کشیدن پای
که کرده هر سر موی تو پای بست مرا

کبود شد فلک از رشک سربلندی من
که عشق سرو بلند تو ساخت پست مرا

بدین امید که یک لحظه با تو بنشینم
هزار ناوک حسرت به دل نشست مرا

به نیم بوسه توان صد هزار جان دادن
از آن دو لعل می‌آلود می‌پرست مرا

کنون نه مست نگاه تو گشتم ای ساقی
که هست مستی این باده از الست مرا

نشسته خیل غمش در دل شکستهٔ من
درست شد همه کاری از این شکست مرا

خوشم به سینهٔ مجروح خویشتن یا رب
جراحتش مرساد آن که سینه خست مرا

پرستش صنمی می‌کنم فروغی سان
که عشقش از پی این کار کرده هست مرا
 
#فروغی_بسطامی
تو قوی پنجه شکارافکن و من صید ضعیف
ترسم از ضعف به گوشت نرسد فریادم

آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود
ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم

گاهی از جلوهٔ لیلی‌روشی مجنونم
گاهی از خندهٔ شیرین منشی فرهادم


#فروغی_بسطامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺

چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی

سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی

ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی

به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی

ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمی‌شناسی
به در کنشت منشین تو که بت نمی‌پرستی

تو که ترک سر نگفتی ز پیش چگونه رفتی
تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی

#فروغی_بسطامی

🕊🕊

یارب به خدائی خدائیت
وانگه به کمال پادشائیت

از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای

#نظامی

🕊🕊🕊

شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست

نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

#باباطاهر
آزادی اگر خواهی از عقل گریزان باش

سر خیل مجانین شو، سرحلقهٔ طفلان باش

گر با رخ و زلف او داری سر آمیزش

هم صبح جهان آرا، هم شام غریبان باش

#فروغی_بسطامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🕊
🍀
عمری که صرف عشق نگردد بطالت است
راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است

من مجرم محبت و دوزخ فراق یار
واه درون به صدق مقالم دلالت است

گیرم به خون دیده نویسم رساله را
کس را در آن حریم چه حد رسالت است

در عمر خود به هیچ قناعت نموده‌ام
تا روزیم به تنگ دهانش حوالت است

کام ار به به استمالت ازو می‌توان گرفت
هر ناله‌ام علامت صد استمالت است

گر سر نهم به پای تو عین سعادت است
ورجان کنم فدای تو جای خجالت است

آمد بهار و خاطر من شد ملول‌تر
زیرا که باغ بی‌تو محل ملالت است

گفتم که با تو صورت حالی بیان کنم
در دا که حال عشق برون از مقالت است

برخیز تا به پای شود روز رستخیز
وانگه ببین شهید غمت در چه حالت است

کی می‌کند قبول فروغــــــی به بندگی
فرماندهی که صاحب چندین جلالت است

#فروغی_بسطامی        

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌
خوش آن که نگاهش به سراپای تو باشد
آیینه‌صفت محوِ تماشای تو باشد

خاک قدمش تاج سر تاجوران است؛
مردی که سرش خاکِ کف پای تو باشد...

#فروغی_بسطامی
در دایرهٔ عشق تو
تا پای نهادم
گاهی به خراش دل 
و گاهی به خروشم

#فروغی_بسطامی
🍀
🕊

چنان به کوی تو آسوده از بهشت برینم
که در ضمیر نیامد خیال حوری عینم

کمند طره نهادی به پای طاقت و تابم
سپاه غمزی کشیدی به غارت دل و دینم

نه دست آن که دمی دامن وصال تو گیرم
نه بخت آن که شبی جلوهٔ جمال تو بینم

مرا چه کار به دیدار مهوشان زمانه
که با وجود تو فارغ ز سیر روی زمینم

ز رشک مردن من جان عالمی به لب آید
اگر به روی تو افتد نگاه باز پسینم

ز بس که هر سر مویم هوای مهر تو دارد
نمی‌برم ز تو گر سر بری به خنجر کینم

ز حسرت لب میگون و جعد غالیه سایت
رفیق لعل بدخشان، شریک نافهٔ چینم

معاشران همه مشغول عیش و عشرت و شادی
به غیر من که شب و روز با غم تو قرینم

چگونه شاد نباشد دلم به گوشه نشینی
که خال گوشهٔ چشم تو کرده گوشه‌نشینم

بر آستانهٔ آن پادشاه حسن فروغی
کمان کشیده ز هر گوشه لشکری به کمینم

#فروغی_بسطامی
🕊🕊🕊

تا شکنِ زلف توست، سلسله جنبان دل
جمع نخواهد شدن ، حال پریشان دل

شوق تو در هم شکست،  پنجهٔ شاهین صبر
عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل

کار من آمد به جان، از ستم پاسبان
رفتم از آن آستان، جان تو و جان دل

چاره هر درد را ، خلق به درمان کنند
درد تو را کرده عشق،  مایهٔ درمان دل

گرچه صبوری خوش است در همه کاری ولی
کردنِ صبر از رُخَت ، کی شود امکان دل؟

دل به تو بربست عهد، کز سرِ جان بگذرد
جان گران مایه رفت بر سر پیمان دل

در طلب چشم تو دور به آخر رسید
آه که آن هم نشد حاصل دوران دل

رشتهٔ عقلم گسیخت بر سر سودای عشق
گوهر اشکم بریخت بر در دکان دل

سوزن فکرت شکست، رشتهٔ طاقت گسیخت
بس که ز نو دوختم چاک گریبان دل

عمر فروغی گذشت، کام دل آخر نیافت
گر تو مرادی ولی،  وای ز حِرمان دل...



#فروغی_بسطامی