معرفی عارفان
1.24K subscribers
33.8K photos
12.3K videos
3.21K files
2.76K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram

هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار

هم مشام دلم از زلف سمن‌سای تو خوش

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار

کرده‌ام خاطر خود را به تمنّای تو خوش

#حافظ
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

#حافظ
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه

که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

#حافظ
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی

آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی

گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی

تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی...

#حافظ
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد

#حافظ
چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد
ور آشتی طلبم با سرِ عِتاب رَوَد
چو ماهِ نو رَهِ بیچارگانِ نَظّاره
زَنَد به گوشهٔ ابرو و در نقاب رود
شبِ شراب خرابم کُنَد به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود
طریقِ عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
گدایی درِ جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایهٔ این در به آفتاب رود؟
سوادِ نامهٔ مویِ سیاه چون طی شد
بَیاض کم نَشَوَد گر صد انتخاب رود
حباب را چو فِتَد بادِ نخوت اندر سر
کلاه داریَش اندر سرِ شراب رود
حجابِ راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود

#حافظ، غزل ۲۲۱

غزل فوق با صدای استاد شجریان و سنتور استاد مشکاتیان(آلبوم طریق عشق) 👇👇
تفألی بر #حافظ



بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست

در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست
چه جایِ دم زدنِ نافه‌های تاتاریست

بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق
که مستِ جامِ غروریم و نام هشیاریست

خیالِ زلفِ تو پختن نه کارِ هر خامیست
که زیرِ سلسله رفتن طریقِ عیّاریست

لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد
که نام آن نه لبِ لعل و خطِ زنگاریست

جمالِ شخص، نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بارِ دلداریست

قلندرانِ حقیقت به نیم جو نخرند
قبایِ اطلس آن کس که از هنر عاریست


بر آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلکِ سروری به دشواریست

سحر کرشمهٔ چشمت به خواب می‌دیدم
زهی مراتب خوابی که بِه ز بیداریست

دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاریِ جاوید در کم آزاریست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند....

#حافظ
#هایده
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش

زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است

کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست


#حافظ
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

#حافظ
بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح
نی عشق‌سرو بود و نه شوق‌صنوبرم
بوی تو می‌شنیدم و بر یاد روی تو
دادند ساقیان طرب یک دو ساغرم

#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست‌
که به کام دل ما آن بشد و این آمد‌‌

#حافظ


#‌محمدرضا شجریان:
#گلهای_تازه ۱۰۶
#همایون شجریان: آلبوم
#ایران_من
عموما حسادت، از بی‌هنری
یا به تعبير دهخدا، فقدان فضل نشأت می‌گیره؛
تا جایی که جناب #حافظ فرمودن:

"کمالِ سِرِّ محبت ببین، نه نقصِ گناه
که هرکه بی‌هنر اُفتَد، نظر به عیب کند..."
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه

#حافظ
بوی بنفشه بشنو و

زلف نگار گیر

بنگر به رنگ لاله و

عزم شراب کن...


#حافظ
چون غنچهٔ گل قرابه‌پرداز شود
نرگس به هوای می قدح ساز شود

فارغ دل آن کسی که مانند حباب
هم در سر میخانه سرانداز شود

#حافظ
نو‌بهار است
در آن کوش که خوشدل باشی

#حافظ
بر این جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود

#حافظ از غزل ۲۱۷
حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی


در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور



#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روشن از پرتو رویت
نظری نیست که نیست
مِنت خاکِ درت بر
بصری نیست که نیست
ناظرِ روی تو
صاحب نظرانند آری
سر گیسوی تو در هیچ
سری نیست که نیست

#حافظ