ای دل! مطلب یارِ وفادار، که نیست
در دهر وفا مجوی و غمخوار، که نیست

گر نیست چو می‌بگذرد، انگار که هست
ور هست چو می‌نپاید، انگار که نیست

#کمال‌الدین_مختار

بر لاله نگر به چشم حسرت
کان عارضِ خوبِ دلستانی‌ست

بر سرو گذر به پای عبرت
کان قدّ بلند کامرانی‌ست

عکس گلِ رویِ دلبران است
هر جای که شاخ ارغوانی‌ست

رنگ رخ زرد خفتگان است
هر جای که برگ زعفرانی‌ست

هر ذرّه ز خاکِ عالمِ پست
نارک‌تن قیصریّ و خانی‌ست

#کمال‌الدین_زیاد_اصفهانی

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

"حافظ"

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه

پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم ، برآرم یا نه !

#خیام

شعر معروف سعدی " بنی ادم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند " روی فرشِ ایرانیِ نصب شده در سالن سازمان ملل متحد !

این بیت شعر بر روی فرش با نخ طلا بافته شده است !👌

از کودکی تا پیری در یک تصویر !👶🏻👴🏼

آرزو دلیل بر استعداد است.
وقتی آدم آرزو می کند که ای کاش من چنین و چنان شوم بدانید که حتما می تواند بشود و اگرنه آرزو نمی کرد!
مثلا هیچ بره ای که به دنیا می آید آرزو می کند که رئیس دانشگاه هاروارد شود؟ اصلا به ذهنش خطور نمی کند.
هرکسی در دلش هر آرزویی هست برآورده می شود. شک نکنید!
برای اینکه اصلا آرزو سند حقانیت ماست.

مولانا می­ گوید:
     کین طلب در تو گروگان خداست
     زانک هر طالب به مطلوبی سزاست

دکتر الهی قمشه‌ای

مهستی" کجا رفتی

تازه اول لطف خدا بود کجا رفتی..

قربانِ تو شد "کمال" اندر رهِ عشق
قربان‌گشتن، کمالِ اسماعیل است

#کمال‌الدین_اسماعیل_اصفهانی

گل را دیدم دمیده از کام آتش
از آب گرفته هفت اندام آتش

گفتم که چه شد، گفت بلایی‌ست دراز
کوتاهیِ عمر و پس سرانجام آتش

#کمال‌الدین_اسماعیل_اصفهانی

به سالکانِ بیابانِ شوق مژده برید
که برقِ عشق نخواهد گذاشت خار و خسی

#پهلوان_کاتبی

مگو ناصح به عاشق پندِ شیرین
مزاجِ گرم را حلوا زیان است

#پهلوان_کاتبی

چون رَنده ز کارِ خویش بی‌بهره مباش
چون تیشه به سویِ خویش دایم متراش

پیوسته چو اَرّه باش در علمِ معاش
چیزی سویِ خود می‌کش و چیزی می‌پاش

#کثیر_بخاری

خوبان همه رو به آب شویند
رخسارِ تو آب را بشوید

#شیخ_کمال_خجندی

‌
▪️کوی عشــــق

▪️سالارعقیلی


▪️مولانا

بنده را هیچ غم نیست
خداوندش ترتیب نان و جامه اش می کند
او را چه عشق نان است ؟


مقالات شمس

عشق از رہ تکلیف به دل پا نگذارد
سیلاب نپرسد که درِ خانه کدام است

صائب تبریزی