ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بیتو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
مولانا
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بیتو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
مولانا
ای روی تو کعبهٔ دل و قبلهٔ جان
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان
بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان
مولانا
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان
بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان
مولانا
ای عشق تو در جان کسی و آن کس من
ای درد تو درمان کسی و آن کس من
گوئی بینم لب ترا چون لب خویش
مجروح به دندان کسی و آن کس من
مولانا
ای درد تو درمان کسی و آن کس من
گوئی بینم لب ترا چون لب خویش
مجروح به دندان کسی و آن کس من
مولانا
ای گرسنهٔ وصل تو سیران جهان
لرزان ز فراق تو دلیران جهان
با چشم تو آهوان چه دارند به دست
ای زلف تو پای بند شیران جهان
مولانا
لرزان ز فراق تو دلیران جهان
با چشم تو آهوان چه دارند به دست
ای زلف تو پای بند شیران جهان
مولانا
ای مونس روزگار چونی بی من
ای همدم غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان خرابم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
مولانا
ای همدم غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان خرابم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
مولانا
جوانمردا
معشوق به همگی خود جمال است و
کمال است و جلال است و دلال است.
تو کجایی؟
چرا به همگی خود ادراک نباشی؟
همه دیده باش تا او جمال بنماید.
همه گوش باش تا او همه نطق بود.
همه سؤال باش که او همه اجابت است.
اگر تو همه ادراک باشی
کمال او را جمال خوانند،
اگر همه عجز باشی،
جمال او را جلال خوانند.
#عین_القضات_همدانی
معشوق به همگی خود جمال است و
کمال است و جلال است و دلال است.
تو کجایی؟
چرا به همگی خود ادراک نباشی؟
همه دیده باش تا او جمال بنماید.
همه گوش باش تا او همه نطق بود.
همه سؤال باش که او همه اجابت است.
اگر تو همه ادراک باشی
کمال او را جمال خوانند،
اگر همه عجز باشی،
جمال او را جلال خوانند.
#عین_القضات_همدانی
قصابی گوشت به نسیه دادی و کودکی نویسنده داشت بر دکان، فرمودی که بنویس فلان چندین برد، پیشِ فلان چندین است.
روزی مرغ مردارخوار از هوا درپرید و یکپاره گوشت بربود. گفت: ای کودک! بنویس چارکی گوشت، پیش مردارخوار داریم. روزی مردارخوار به رسم عادت قصد گوشت کرد. قصاب حیله اندیشیده بود.
مرغ درماند، سرش ببرید و بر قناره درآویخت از بهرِ عبرتِ مردارخواران.
کودک گفت: استاد! آنچه تُراست پیش مرغ نوشتم، آنچه مرغ را پیش توست، چند نویسم؟ استاد جامه بدرید که کار گوشت سهل بود، اگر از بهر سَر سَرخواهند، من چه کنم؟
مجالس سبعه/مولوی
روزی مرغ مردارخوار از هوا درپرید و یکپاره گوشت بربود. گفت: ای کودک! بنویس چارکی گوشت، پیش مردارخوار داریم. روزی مردارخوار به رسم عادت قصد گوشت کرد. قصاب حیله اندیشیده بود.
مرغ درماند، سرش ببرید و بر قناره درآویخت از بهرِ عبرتِ مردارخواران.
کودک گفت: استاد! آنچه تُراست پیش مرغ نوشتم، آنچه مرغ را پیش توست، چند نویسم؟ استاد جامه بدرید که کار گوشت سهل بود، اگر از بهر سَر سَرخواهند، من چه کنم؟
مجالس سبعه/مولوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موسیقی_محلے خراسان مشهد
«یره گه ڪار مو و تو دره بالا میگیره
ذره ذره داره عشقت تو دلم جا میگیره»🎶
ترانه اے از استاد #شجریان با لهجه ے شیرین مشهدی
وشعرے از #عماد_خراسانے به نام «پیرے و معرڪه گیری»
«یره گه ڪار مو و تو دره بالا میگیره
ذره ذره داره عشقت تو دلم جا میگیره»🎶
ترانه اے از استاد #شجریان با لهجه ے شیرین مشهدی
وشعرے از #عماد_خراسانے به نام «پیرے و معرڪه گیری»
با انسانهای مثبت معاشرت کن؛
چون آنها بر اندیشه وعقل ورفتارت تأثیر می گذارند؛
و تو بصورت ناخودآگاه به انسانی مثبت تبدیل خواهی شد؛
آنگاه شروع به تاثیر بر دیگران خواهی کرد !
اگر کسی با تندی تو را نصیحت کرد،
سخنش را قطع نکن
چون در پشت تندی اش محبت عمیقی قرار دارد،
مانند کسی نباش که ساعت زنگدار را می شکند فقط به جرم این که او را بیدار کرده است!
لبخند برایت نان نمی خرد..!!
ولی برایت دلهایی را می خرد.!
ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ .
ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ .
ﺍﻭ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ
ﮔﺸﻮﺩﻧﺶ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺸﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻨﺶ ﻧﯿﺴﺖ.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
سالمترین کلمه
"سلامتی" است،به آن
اهمیت بده
شایعترین کلمه
"شهرت" است،دنبالش نرو
ضروریترین کلمه
"تفاهم" است،آن را ایجاد کن
دوستانهترین کلمه
"رفاقت" است
ازآن سواستفاده نکن
روزی سرشار از عشق , شادی , آرامش و مهربانی برایت آرزومندم
🌺🌺🌺
شاد باشی
چون آنها بر اندیشه وعقل ورفتارت تأثیر می گذارند؛
و تو بصورت ناخودآگاه به انسانی مثبت تبدیل خواهی شد؛
آنگاه شروع به تاثیر بر دیگران خواهی کرد !
اگر کسی با تندی تو را نصیحت کرد،
سخنش را قطع نکن
چون در پشت تندی اش محبت عمیقی قرار دارد،
مانند کسی نباش که ساعت زنگدار را می شکند فقط به جرم این که او را بیدار کرده است!
لبخند برایت نان نمی خرد..!!
ولی برایت دلهایی را می خرد.!
ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ .
ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ .
ﺍﻭ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ
ﮔﺸﻮﺩﻧﺶ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺸﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻨﺶ ﻧﯿﺴﺖ.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
سالمترین کلمه
"سلامتی" است،به آن
اهمیت بده
شایعترین کلمه
"شهرت" است،دنبالش نرو
ضروریترین کلمه
"تفاهم" است،آن را ایجاد کن
دوستانهترین کلمه
"رفاقت" است
ازآن سواستفاده نکن
روزی سرشار از عشق , شادی , آرامش و مهربانی برایت آرزومندم
🌺🌺🌺
شاد باشی
مطلوب خود از خود طلب ای طالب ما
خود را بشناس یک زمانی به خود آ
گر عاشق صادقی یکی را دو مگو
کافر باشی اگر بگوئی دو خدا
#شاه_نعمت_الله_ولی
خود را بشناس یک زمانی به خود آ
گر عاشق صادقی یکی را دو مگو
کافر باشی اگر بگوئی دو خدا
#شاه_نعمت_الله_ولی
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که میرقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
#حافظ
که میرقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
#حافظ
چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد
بخارش آسمان گردد کف دریا زمین باشد
لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداری
ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد
اگر آن گوهر و دریا به هم هر دو به دست آری
تورا آن باشد و این هم ولی نه آن نه این باشد
#عطار
بخارش آسمان گردد کف دریا زمین باشد
لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداری
ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد
اگر آن گوهر و دریا به هم هر دو به دست آری
تورا آن باشد و این هم ولی نه آن نه این باشد
#عطار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینهساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبلهگاه مؤمن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صفآرا کنم تو را . . .
فروغی بسطامی
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینهساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبلهگاه مؤمن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صفآرا کنم تو را . . .
فروغی بسطامی
حکایت:
در انجيل عيسى ديدم كه :
از لحظه اى كه مُرده را در تابوت
مي گذارند، تا وقتى كه بر لبه گور گذاشته مي شود،
خداوند با عظمت خود از او چهل پرسش مي نمايد.
سؤال اول اين است كه:
اى بنده من!
سال ها در پى آراستن چيزهايى بودى كه مردم آنها را مي ديدند
ولى يك لحظه هم به پاك و آراسته كردن آنچه كه منظر من است، همت نگماشتى؛
حال آنكه خداوند هر روز به قلبت
مي نگرد و مي گويد:
براى ديگران چه مي كنى
در حالى كه در خير و بركت و نعمتى كه من به تو داده ام، غرقى،
اما تو نمي شنوى.
امام_محمد_غزالی
در انجيل عيسى ديدم كه :
از لحظه اى كه مُرده را در تابوت
مي گذارند، تا وقتى كه بر لبه گور گذاشته مي شود،
خداوند با عظمت خود از او چهل پرسش مي نمايد.
سؤال اول اين است كه:
اى بنده من!
سال ها در پى آراستن چيزهايى بودى كه مردم آنها را مي ديدند
ولى يك لحظه هم به پاك و آراسته كردن آنچه كه منظر من است، همت نگماشتى؛
حال آنكه خداوند هر روز به قلبت
مي نگرد و مي گويد:
براى ديگران چه مي كنى
در حالى كه در خير و بركت و نعمتى كه من به تو داده ام، غرقى،
اما تو نمي شنوى.
امام_محمد_غزالی