#علی_زند_وکیلی
#شهر_حسود
#رفیق با #معاشر فرق میکند نه این که بخواهم «رفاقت» را انتزاع کنم. با این حال این تجربه ی من است که میگوید:
رفیق و معاشر واقعن با هم فرق دارند...!
هر کسی در زندگی عقایدی دارد که هیچ گاه سعی نکرده ریشههای استدلالیاش را کشف کند. اصلن مگرمهم است که تمامِ عقایدِ شخصیِ آدمیزاد، منطقی باشند؟
من، یکی از باورهایی که به آن رسیدهام این است که از همان سالهای جوانی به بعد امکان این که رفیقِ جدیدی سر راهِ آدمها سبز شود خیلی کم است. هر چه هست و هر که میآید «معاشر» است.
یک همراه که چند وقتی را با او بگویی، بخندی، #غیبت کنی و یا گاهی با هم در یک بالماسکه روشنفکری جمعی شرکت کنید و گاهی در فلان کافه برای هم «گنده» بیایید.
اما اینها رفاقت نیست جانم، شاید با تخفیف بشود گفت اینها فقط قسمت کوچکی از رفاقت است..
رفیق کسِ دیگری ست... رفیق آدمی ست که از دروازههای زمان با تو گذشته باشد.. رفیق قدیمی ست..
رفیق همیشه قدیمی میشود، گاهی کسی 10 سال «معاشر» آدم میماند و درست یک روز، در یک روز به خصوص رفاقت تان شروع میشود و گاهی کسی از همان روزهای اول میشود، رفیق...
💥رفیق باید گاهی صدای گریهات را شنیده باشد و دست روی شانهات گذاشته باشد. در عریانترین شمایلِ ترس و حقارت، تو را دیده باشد و لبخندی محکم زده باشد. آرام ت کرده باشد. مقاومت ت را دیده باشد برای مواجهه با حقیقت عریان و به روی خودش نیاورده باشد. رفیق خطاپوش است💥.
رفیق کسی ست که در نیمههای شب در خیابانِ سردِ دی ماه با صدایی محکم جوابِ سلام لرزانت را بدهد که «همان جا بایست، 10 دقیقه دیگر پیش ت هستم» رفیق کسی ست که در ازدحام خیابان، هنگامی که ارتعاش صدای موتورها تنهای به هم پیوسته را از هم جدا میکند، دست ش دست ت را رها نکند.
💥رفیق برای من کسی ست که بتوانم سیر تا پیازِ #شکست و #حسرت را برای ش روایت کنم. بتوانم برایش بدون حذف ، بدون خودسانسوری ، بدون چشمداشت، #عاشقانههای تمامشده و عاشقانههای تازهشکل گرفته را در کنارِ حکایتِ حقارتها ، کمآوردنها و کم داشتنها با صدایی لرزان تعریف کنم. رفیق کسی است که گوش ش در دارد و دروازه... رفیق گاهی هم باید ویران ت کند. باید بچسباندت بیخِ دیوار و خورشید را به تو نشان بدهد. گاهی باید محکم سیلی بزند به تو و از خواب بیدارت کند. گاهی باید توهمات تو را ویران کند💥
رفیق را لبخندها و جوکها، تحسینها و چشمکهایش رفیق نمیکند
.
☄رفیق را دستان ش، نگاه ش، صراحتش و حضورش «رفیق» میکند.☄.
شما بگید از #رفاقت برای من...
#علیرضا_کاوه_منش
#صراحت#حضور..
اگر رفیق دارید قدرش را بدانید
دنیا پر است از معاشر
به نظرم این مطلب از کم نظیرترین تعاریف رفاقت است
#ادمین_محتوا
#علی_زند_وکیلی
#شهر_حسود
#رفیق با #معاشر فرق میکند نه این که بخواهم «رفاقت» را انتزاع کنم. با این حال این تجربه ی من است که میگوید:
رفیق و معاشر واقعن با هم فرق دارند...!
هر کسی در زندگی عقایدی دارد که هیچ گاه سعی نکرده ریشههای استدلالیاش را کشف کند. اصلن مگرمهم است که تمامِ عقایدِ شخصیِ آدمیزاد، منطقی باشند؟
من، یکی از باورهایی که به آن رسیدهام این است که از همان سالهای جوانی به بعد امکان این که رفیقِ جدیدی سر راهِ آدمها سبز شود خیلی کم است. هر چه هست و هر که میآید «معاشر» است.
یک همراه که چند وقتی را با او بگویی، بخندی، #غیبت کنی و یا گاهی با هم در یک بالماسکه روشنفکری جمعی شرکت کنید و گاهی در فلان کافه برای هم «گنده» بیایید.
اما اینها رفاقت نیست جانم، شاید با تخفیف بشود گفت اینها فقط قسمت کوچکی از رفاقت است..
رفیق کسِ دیگری ست... رفیق آدمی ست که از دروازههای زمان با تو گذشته باشد.. رفیق قدیمی ست..
رفیق همیشه قدیمی میشود، گاهی کسی 10 سال «معاشر» آدم میماند و درست یک روز، در یک روز به خصوص رفاقت تان شروع میشود و گاهی کسی از همان روزهای اول میشود، رفیق...
💥رفیق باید گاهی صدای گریهات را شنیده باشد و دست روی شانهات گذاشته باشد. در عریانترین شمایلِ ترس و حقارت، تو را دیده باشد و لبخندی محکم زده باشد. آرام ت کرده باشد. مقاومت ت را دیده باشد برای مواجهه با حقیقت عریان و به روی خودش نیاورده باشد. رفیق خطاپوش است💥.
رفیق کسی ست که در نیمههای شب در خیابانِ سردِ دی ماه با صدایی محکم جوابِ سلام لرزانت را بدهد که «همان جا بایست، 10 دقیقه دیگر پیش ت هستم» رفیق کسی ست که در ازدحام خیابان، هنگامی که ارتعاش صدای موتورها تنهای به هم پیوسته را از هم جدا میکند، دست ش دست ت را رها نکند.
💥رفیق برای من کسی ست که بتوانم سیر تا پیازِ #شکست و #حسرت را برای ش روایت کنم. بتوانم برایش بدون حذف ، بدون خودسانسوری ، بدون چشمداشت، #عاشقانههای تمامشده و عاشقانههای تازهشکل گرفته را در کنارِ حکایتِ حقارتها ، کمآوردنها و کم داشتنها با صدایی لرزان تعریف کنم. رفیق کسی است که گوش ش در دارد و دروازه... رفیق گاهی هم باید ویران ت کند. باید بچسباندت بیخِ دیوار و خورشید را به تو نشان بدهد. گاهی باید محکم سیلی بزند به تو و از خواب بیدارت کند. گاهی باید توهمات تو را ویران کند💥
رفیق را لبخندها و جوکها، تحسینها و چشمکهایش رفیق نمیکند
.
☄رفیق را دستان ش، نگاه ش، صراحتش و حضورش «رفیق» میکند.☄.
شما بگید از #رفاقت برای من...
#علیرضا_کاوه_منش
#صراحت#حضور..
اگر رفیق دارید قدرش را بدانید
دنیا پر است از معاشر
به نظرم این مطلب از کم نظیرترین تعاریف رفاقت است
#ادمین_محتوا
Telegram
attach 📎
Audio
تا به کجا میبَرَد؛
این دل مَرا…
سویِ فنا میبَرَد؛
این دل مَرا…
در طلبِ حضرتِ
سلطانِ عشق…
تحتِ لَواء میبَرَد؛
این دل مَرا…
🎼 #علی_زند_وکیلی
این دل مَرا…
سویِ فنا میبَرَد؛
این دل مَرا…
در طلبِ حضرتِ
سلطانِ عشق…
تحتِ لَواء میبَرَد؛
این دل مَرا…
🎼 #علی_زند_وکیلی