معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#حکایت

زاهدی در روزگار گذشته، در صومعه ای صد سال عبادت کرد.
پس هويٰ بر وی غلبه کرد و معصیتی بر وی برفت.
پس از آن پشیمان شد. خواست که به محراب عبادت باز شود.
چون قدم در محراب نهاد، شیطان بیامد و او را گفت:
«ای مرد! شرم نداری؟ چنان کار کردی و اکنون به حضرت حق می آیی؟»
و خواست که او را از حق نومید گرداند، تا نومیدی [باعث] زیادت گناهان وی باشد.
در آن حالت، در دل ندایی شنید که ؛
﴿بنده ی من، تو مخصوص به من هستی و من متعلق به تو
و به این فضول بگو که تو چه کاره ای؟!﴾

#كشف_الاسرار
#رشیدالدین_میبدی
در هر کس چیزی پیداست :

در عالم، دین پیداست.
در عارف، روشنایی پیداست.
در "عاشق، فنا" پیداست.
در صوفی ، پیداست آنچه پیداست؛
به این زبان، نشان دادن از آن ناید راست.

سیاره ی عشق را، منازل ماییم
ز اشکال جهان ، نقطه ی مشکل ماییم

چون قصه ی عاشقان بی دل خوانند
سرقصه ی عاشقان "بی دل" ماییم.

#رشیدالدین_میبدی
#کشف_الاسرار
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس‌

هر که او نام کسی یافت، از این درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش ز کس‌

#رشیدالدین_میبدی
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس‌

هر که او نام کسی یافت، از این درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش ز کس‌

#رشیدالدین_میبدی
‍ ای جوانمرد!
جهد آن کن که عهد اوّل هم بر مُهر اوّل نگاه داری تا فرشتگان بر تو ثنا کنند که تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا
عادت خلق آنست که چون امانتی عزیز بِنزدیک کسی نهند، مُهری بَرو نهند
و آن روز که باز خواهند، مُهر را مطالعت کنند
اگر مُهر بر جای بود او را ثناها گویند.

امانتی بِنزدیک تو نهادند از عهد ربوبیّت « أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ »
و مهر بَلی‌ برو نهادند،
چون عمر به آخر رسد و تو را بِمنزل خاک بَرَند آن فرشته درآید و گوید: « مَن رَبُک؟ » (خدای تو کیست؟)
آن مطالعت است که می کند که تا مُهر روز اوّل بر جای هست یا نه.

ای مسکین!
از فرق تا قدم تو مُهر بر نهاده‌اند
و مُهر از « مِهر » بُوَد،
مُهر بر آنجا نهند که مِهر در آنجا دارند
ای رضوان! بهشت تو را، ای مالک! دوزخ تو را، ای کرّوبیان! عرش شما را، ای دل سوخته که بر تو مُهرِ مِهر است، تو مرا و من تو را.


#کشف_الاسرار
#رشیدالدین_میبدی
امن یجیب المضطر اذا دعاه

آن درمانده فرو مانده،
در بلا بی طاقت گشته
که پاسخ کند خواندن او مگر من،
که نیوشد دعای او مگر من،
که فریاد رسد درماندگى وى را مگر من،

"مضطر" آن است که خود را
دست اویزى نداند
و روزگار بر باد داده خود
برابر چشم خویش دارد،
دست از همه وسائل و طاعات تهى بیند
دعای چنین کسى همچون تیر بود
که سوى نشانه شود.....


#رشیدالدین_میبدی
#کشف_الاسرار
بنده باید که پیوسته میان شکر و عذر گردان بُوَد ، هر گه با حق نگرد نعمت بیند ، بنازد و در شکر بیفزاید
چون با خود نگرد گناه بیند ، بسوزد و به عذر پیش آید، به آن شکر مستحق زیادت گردد ، به این عذر مستوجب مغفرت شود.

پیر طریقت از اینجا گفت:
الهی گاهی به خود نگرم گویم از من زارتر کیست؟ گاهی به تو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟!


#کشف_الاسرار،
#رشیدالدین_میبدی
این جهان با آن جهان و هر چه هست
عاشقان را روى معشوق است و بس


گر نباشد قبله عالم مرا
قبله من کوى معشوق است و بس‏


#رشیدالدین میبدی
بنده باید که پیوسته میان شکر و عذر گردان بُوَد ، هر گه با حق نگرد نعمت بیند ، بنازد و در شکر بیفزاید
چون با خود نگرد گناه بیند ، بسوزد و به عذر پیش آید، به آن شکر مستحق زیادت گردد ، به این عذر مستوجب مغفرت شود.

پیر طریقت از اینجا گفت:
الهی گاهی به خود نگرم گویم از من زارتر کیست؟ گاهی به تو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟!


#کشف_الاسرار،
#رشیدالدین_میبدی
‏در گرفتم بنام خویش،
در پیوستم بنام خویش
و آغاز کردم بنام خویش،
درگیرید بنام من،
در پیوندید بنام من،
آغاز کنید بنام من


#کشف_الاسرار
#رشیدالدین_میبدی
قلب منیب آنست که گفت: مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ، هر بنده‏اى که او ترسید و عیب خود دید و با مولاى خود گردید دل وى منیب است،

و قلب شهید آنست که گفت: إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرى‏ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ. میگوید این پیغام که دادم و این در که گشادم یادگار اوست که دلى دارد زنده و گوشى گشاده و آن دل مرا حاضر گشته،

و قلب سلیم آنست که گفت: إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ. طوبى او را که دلى دارد سلیم از شکّ شسته و با مولى پیوسته و از دنیا و خلق آسوده و از غیر او رسته. و گفته‏ اند: دل سلیم با سلامت بود هر چه بدو دهند قبول کند و بآن قانع شود،


امّا دل منیب معدن درد است، نه هیچ چیز قبول کند و نه به هیچ خلعت قانع شود، دل سلیم در مقام لطف دارند ولى منیب در قید دل منیب در دزدگان ولایت طریقتند، ایشانند که بقعر بحر فقر رسیده‏ اند، و هیچ خبر باز نداده‏اند. اگر بهر چه در کونین خلعت است این دل بیارایند هر لحظه که برآید برهنه‏ تر بود، و اگر کلّ کونین مائده‏ اى سازند و پیش دل منیب نهند او را از آن نزل چاشنى نیاید، در امتلاء آن لقمه طالب فقر و فاقت گردد که: «اجوع یوما و اشبع یوما» نوشش باد، بو یزید بسطامى که هر دو کون لقمه‏اى ساختند و بر حوصله دل پردرد وى نهادند هنوز روى سیرى نمیدید فریاد میداشت که: هَلْ مِنْ مَزِیدٍ. قال ابو یزید: قطعت المفاوز حتى بلغت البوادى و قطعت البوادى حتى وصلت الى الملکوت و قطعت الملکوت حتى بلغت الى الملک فقلت: الجائزة. قال: قد وهبت لک جمیع ما رأیت، قلت: انّک تعلم انّى لم ار شیئا من ذلک قال: فما ترید؟ قلت: ارید ان لا ارید. قال: قد اعطیناک.


#رشیدالدین_میبدی
#کشف_الاسرار
"مردی پیش بویزید بسطامی شد، گفت:
- چرا هجرت نکنی و به سفر بیرون نشوی تا خلق را فائده دهی؟
جواب دادم که:
- دوستم مقیم است؛ به وی مشغولم و به دیگری نمی‌پردازم.
آن مرد گفت:
- آب که دیر ماند در جایگاه خویش بگندد.
بویزید جواب داد که:
- دریا باش تا هرگز نگندی"

#کشف_الاسرار
#رشیدالدین_میبدی
و چه دانی تو که آن شب قدر چه شب است؟
اندر این شب وز دوست خطاب می‌آید: کجااند جوانمردانِ شب‌خیزان که در آرزویِ مواصلت ما بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق ما شربتِ بلا نوشیده‌اند؟
تا ما خستگی ایشان مرهم نهیم و اندر این شبِ قدر ایشان را با قدر و منزلت باز گردانیم!
که امشب شب نواختن بندگانست
وقت قبول توبه عاصیانست
موسم و میعاد آشتی جویانست
هنگام ناز عاشقان و راز محبّانست




کشف الاسرار
#رشیدالدین_میبدی