معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک

روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس

هر که او نام کسی یافت از این درگه یافت

ای برادر کس او باش و میندیش ز کس‌

#میبدی
#کشف_الاسرار_و_عده_الابرار
شخصی نزد شیخ جند بغدادی آمد و گفت:
ای پیر راه، اگر بندگی این است که شما دارید، پس ما چه داریم و چه امید در بندیم و که جای نمیدی است...
پیر گفت: لشکر امیران همه خاصان نباشند، وابستگان و پیروان و کارپردازان و دامداران و ستوربانان نیز باشند و در کشور همه بکار آید و بجای خویش و به اندازه خویش همه کار و زندگی کنند.

#کشف_الاسرار
بنام او که خرد را باو راه نیست و هیچکس از حقیقت جلال او آگاه نیست، بنام او که مفلسان را جز حضرت او پناه نیست و عاصیان را جز درگاه او درگاه نیست، بنام او که جهانیان را چو او پادشاه نیست و در آسمان و زمین جز او اللَّه نیست. ای خداوندی که دستگیر درماندگان جز توقیع جلال تو نیست: ای مهربانی که رهنمای متحیّریان جز منشور رحمت تو نیست، ای کریمی که آرام سوختگان جز از حضرت جمال و لطف تو نیست، ای عزیزی که عربده مستان عشق جز از جام شراب و شربت نوشاگین تو نیست، ای لطیفی که انس جان مشتاقان جز در انتظار دیدار و رضای تو نیست، و اللَّه الموفق و المعین

#رشید_الدین_میبدی
#کشف_الاسرار_و_عده_الابرار
#النوبه_الثالثه
گریستن از بهر حق دو قسم است ؛

گریستن به چشم ، و گریستن به دل !

گریستن به چشم گریستن توبه کاران است
که از بیم دیدار خدا بر گناه خویش گریند ،

گریستن به دل ، گریستن عارفان است که
از بیم دیدار خدا بر جلال و عظمت خویش گریند .

و به بیان دیگر ...
گریه تائبان از حسرت و نیاز است ،
و گریه عارفان از راز و ناز .




#کشف_الاسرار
#خواجه_عبدالله_انصاری
قلب منیب آنست که گفت: مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ، هر بنده‏اى که او ترسید و عیب خود دید و با مولاى خود گردید دل وى منیب است،

و قلب شهید آنست که گفت: إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرى‏ لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ. میگوید این پیغام که دادم و این در که گشادم یادگار اوست که دلى دارد زنده و گوشى گشاده و آن دل مرا حاضر گشته،

و قلب سلیم آنست که گفت: إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ. طوبى او را که دلى دارد سلیم از شکّ شسته و با مولى پیوسته و از دنیا و خلق آسوده و از غیر او رسته. و گفته‏ اند: دل سلیم با سلامت بود هر چه بدو دهند قبول کند و بآن قانع شود،


امّا دل منیب معدن درد است، نه هیچ چیز قبول کند و نه به هیچ خلعت قانع شود، دل سلیم در مقام لطف دارند ولى منیب در قید دل منیب در دزدگان ولایت طریقتند، ایشانند که بقعر بحر فقر رسیده‏ اند، و هیچ خبر باز نداده‏اند. اگر بهر چه در کونین خلعت است این دل بیارایند هر لحظه که برآید برهنه‏ تر بود، و اگر کلّ کونین مائده‏ اى سازند و پیش دل منیب نهند او را از آن نزل چاشنى نیاید، در امتلاء آن لقمه طالب فقر و فاقت گردد که: «اجوع یوما و اشبع یوما» نوشش باد، بو یزید بسطامى که هر دو کون لقمه‏اى ساختند و بر حوصله دل پردرد وى نهادند هنوز روى سیرى نمیدید فریاد میداشت که: هَلْ مِنْ مَزِیدٍ. قال ابو یزید: قطعت المفاوز حتى بلغت البوادى و قطعت البوادى حتى وصلت الى الملکوت و قطعت الملکوت حتى بلغت الى الملک فقلت: الجائزة. قال: قد وهبت لک جمیع ما رأیت، قلت: انّک تعلم انّى لم ار شیئا من ذلک قال: فما ترید؟ قلت: ارید ان لا ارید. قال: قد اعطیناک.


#رشیدالدین_میبدی
#کشف_الاسرار
بنده من...
دری برگشای تا دری برگشایم

درِ انابت برگشای
تا درِ بشارت برگشایم

درِ انفاق برگشای
تا درِ خلف برگشایم

درِ مجاهدت برگشای
تا درِ هدایت برگشایم

درِ استغفار برگشای
تا درِ مغفرت برگشایم

درِ شُکر برگشای
تا درِ زیادتِ نعمت برگشایم




#کشف_الاسرار
یکی را خود از دیدارِ ساقی
چندان شغل افتاد
که با شراب نپرداخت!

مستی از دیدارِ توست
نه از باده

آن زنان مصر که راعیل"زلیخا"را
ملامت می‌کردند در عشقِ یوسف،
چنان بیخود شدند که دست ببریدند
و جامه دریدند و آن مستیِ مشاهده
برایشان چندان غلبه داشت که نه از
دست‌بریدن خبر داشتند نه‌از جامه‌دریدن

همین بود حالِ یعقوب:
غلباتِ شوقِ دیدار یوسف
وی را بر آن داشت که

به هرچه نگرِست یوسف دید
و هرچه گفت از یوسف گفت.



#کشف_الاسرار_میبدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

حبّذا (خوشا) روزی که
خورشیدِ جلالِ تو به ما نظری کند،

حبّذا وقتی که مشتاقی از
مشاهدهٔ جمالِ تو ما را خبری دهد،

جانِ خود طعمه سازیم بازی را که
در فضای طلبِ تو پروازی کند،

دلِ خود نثار کنیم مُحبّی را که
بر سرِ کوی تو آوازی دهد...



#کشف_الاسرار_میبدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


داوود نبی گفت:
خداوندا!
چگونه دل را پاکیزه کنم و پاک گردانم؟

پاسخ شنید:
آتشِ عشق در او زن
تا هرچه به ما نسبت ندارد سوخته گردد




#کشف_الاسرار_میبدی
یاد باد منزلی که در آن عهد دوستی بستیم
       اگر آن روز و آن منزل نبود،
        دل، منزلگهِ عشق نبود

فرمان آمد: یا سیّد!
این بندگان ما که عهد ما فراموش کردند
و به غیری مشغول گشته
با یادِ ایشان ده آن روز که روح پاک ایشان
با ما عهد دوستی می بست
و دیدهٔ اشتیاق ایشان را
این توتیا می کشیدیم:((الست بربّکم))


یاد کن آن روز که دوستان در مجلس انس
از جام شراب عشق ما می آشامیدند
و به زبان حال می گفتند:


زان مِی که حرام نیست در مذهب ما
    تا بازِ عدم، خشک نیابی لب ما




      #کشف_الاسرار_میبدی