به راستی با اینکه او با چشم نمیبیند
در حقیقت میبیند
زیرا بصیر، بصیرتش لایزال است
و این بصیرت یک امر ثانوی غیر از
خودِ او نیست.
با اینکه با قوهی شامه بو نمیکند
در حقیقت بو میکند
زیرا شامه یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.....
به راستی با اینکه او نمیداند
در حقیقت میداند
زیرا دانایی یک داننده منقطع نمیشود
و آن دانایی یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.
#اوپانیشادها
در حقیقت میبیند
زیرا بصیر، بصیرتش لایزال است
و این بصیرت یک امر ثانوی غیر از
خودِ او نیست.
با اینکه با قوهی شامه بو نمیکند
در حقیقت بو میکند
زیرا شامه یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.....
به راستی با اینکه او نمیداند
در حقیقت میداند
زیرا دانایی یک داننده منقطع نمیشود
و آن دانایی یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.
#اوپانیشادها
مرد بینا مرگ و بیماری و پریشانی نمی بیند،
مرد بینا کل را می بیند
و کل را اکتساب می کند.
گزیده ی #اوپانیشادها
ترجمه ی دکتر رضازاده شفق
مرد بینا کل را می بیند
و کل را اکتساب می کند.
گزیده ی #اوپانیشادها
ترجمه ی دکتر رضازاده شفق
حال آن نوری که برفراز این آسمان،
عالی تر از همه،
عالی تر از همه چیز،
در عالی ترین جهان می درخشد..
که فراتر از او هیچ جهان دیگری وجود ندارد..
او همان نوری است که در بطن وجودی انسان است..
#اوپانیشادها
عالی تر از همه،
عالی تر از همه چیز،
در عالی ترین جهان می درخشد..
که فراتر از او هیچ جهان دیگری وجود ندارد..
او همان نوری است که در بطن وجودی انسان است..
#اوپانیشادها
سلاح بزرگ و کمان را بردار
و تیری را توسط مراقبه تیز شده ،
ثابت نگه دار ، آن را با ذهن بکش
و به صورت ثابت نگه دار ،
آن هدف را بشکاف.
آن تغییر ناپذیر است.
اُم همان کمان است ، روح تیر است ،
و برهمن ، هدف.
شخص باید آن را با یک
ذهن متمرکز بشکافد
و همانند تیر با او یکی شود.
#اوپانیشادها_جلد_۳
و تیری را توسط مراقبه تیز شده ،
ثابت نگه دار ، آن را با ذهن بکش
و به صورت ثابت نگه دار ،
آن هدف را بشکاف.
آن تغییر ناپذیر است.
اُم همان کمان است ، روح تیر است ،
و برهمن ، هدف.
شخص باید آن را با یک
ذهن متمرکز بشکافد
و همانند تیر با او یکی شود.
#اوپانیشادها_جلد_۳
آنکه همهی هستی را درون خویش
و خود را درون همهی چیزهای هستی ببیند؛
از هیچ چیز هراس نخواهد داشت.
#اوپانیشادها
و خود را درون همهی چیزهای هستی ببیند؛
از هیچ چیز هراس نخواهد داشت.
#اوپانیشادها
آنکه همهی هستی را درون خویش
و خود را درون همهی چیزهای هستی ببیند؛
از هیچ چیز هراس نخواهد داشت.
#اوپانیشادها
و خود را درون همهی چیزهای هستی ببیند؛
از هیچ چیز هراس نخواهد داشت.
#اوپانیشادها
پروردگار در غار قلب ها است. و او است که دل ها همه را از جاودانگی، فرزانگی و فروزانی آکنده میکند.
غار آنجا است، آنجا که کاسه ی سر میشکافد، فرق سر که گیسو را دو نیم کرده، آنجا که درهای دروازه ی افلاک تاب میخورد، آن سان که زبان در کام دهان.
آدمی از آن دروازه با ندای بهوه به درون آتش میرود، با ندای بهوواه به درون هوا، با ندای سوواه به درون آفتاب، به درون جان با ندای ماهاس.
در جان است که آدم به ملکوت میرسد، ذهن خویش را در اختیار میگیرد، استاد سخن میشود، استاد دیدار و شنیدار و دانایی.
خودِ جان میشود ، هوا تن اش، حقیقت روح اش، هستی هر چیز دیگرش؛ در آسایش است، و سرخوشی ، ابدیت، بی مرگی.
حالیا جان را پرستش کن! که تنها سزاواری ات پرستشِ جان!
#اوپانیشادها
غار آنجا است، آنجا که کاسه ی سر میشکافد، فرق سر که گیسو را دو نیم کرده، آنجا که درهای دروازه ی افلاک تاب میخورد، آن سان که زبان در کام دهان.
آدمی از آن دروازه با ندای بهوه به درون آتش میرود، با ندای بهوواه به درون هوا، با ندای سوواه به درون آفتاب، به درون جان با ندای ماهاس.
در جان است که آدم به ملکوت میرسد، ذهن خویش را در اختیار میگیرد، استاد سخن میشود، استاد دیدار و شنیدار و دانایی.
خودِ جان میشود ، هوا تن اش، حقیقت روح اش، هستی هر چیز دیگرش؛ در آسایش است، و سرخوشی ، ابدیت، بی مرگی.
حالیا جان را پرستش کن! که تنها سزاواری ات پرستشِ جان!
#اوپانیشادها
حال آن نوری که برفراز این آسمان،
عالی تر از همه،
عالی تر از همه چیز،
در عالی ترین جهان می درخشد..
که فراتر از او هیچ جهان دیگری وجود ندارد..
او همان نوری است که در بطن وجودی انسان است..
#اوپانیشادها
عالی تر از همه،
عالی تر از همه چیز،
در عالی ترین جهان می درخشد..
که فراتر از او هیچ جهان دیگری وجود ندارد..
او همان نوری است که در بطن وجودی انسان است..
#اوپانیشادها
حال آن نوری که برفراز این آسمان،
عالی تر از همه،
عالی تر از همه چیز،
در عالی ترین جهان می درخشد..
که فراتر از او هیچ جهان دیگری وجود ندارد..
او همان نوری است که در بطن وجودی انسان است..
#اوپانیشادها
عالی تر از همه،
عالی تر از همه چیز،
در عالی ترین جهان می درخشد..
که فراتر از او هیچ جهان دیگری وجود ندارد..
او همان نوری است که در بطن وجودی انسان است..
#اوپانیشادها
تو همانی.. آتمان ، که در درون قلب من است از دانهٔ برنج ریزتر است ، از دانهٔ جو و ارزن نیز ریزتر است. ولی او از زمین بزرگ تر است ، از فضا بزرگتر است ، از کلیهٔ عوالم بزرگتر است. او متحرک است و نامتحرک ، او نزدیک است و دور ، او در درون همهٔ هستی ها است ، او در بیرون همهٔ هستی ها است. آنجا که دوگانگی باشد ، آدمی چیز دیگر می بوید ، چیز دیگر می چشد ، چیز دیگر می اندیشد.. ولی چون همه چیز آتمان گردد ، دیگر چه را بیند ، دیگر چه را بوید ، دیگر که چه گوید چه اندیشد ، آن را که تواند شناخت ، آنکه به یاری او همه چیز شناخته می شود. در واقع اوست آتمان او ادراک ناپذیر است چون او را ادراک می کند.. او تعلق ناپذیر است چون به هیچ چیز دل نمی بندد.. او هرگز نمی میرد ، نابود نمی شود ، دانندهٔ راستین را چگونه میتوان شناخت ای دوست؟
#اوپانیشادها
آن روشن یگانه ، جان همه جانداران است ، و عین علم است و منزه است ، و صفت او عین ذات اوست
و خود در بزرگی خود است و عین علم است و در همه است ،
و هر که کمال اخلاص به آن ذات روشن داشته باشد و همچنان کمال اعتقاد به پیر خود داشته باشد ، حقیقت این سخن بر همان بزرگ ظاهر می شود.
#اوپانیشادها
و خود در بزرگی خود است و عین علم است و در همه است ،
و هر که کمال اخلاص به آن ذات روشن داشته باشد و همچنان کمال اعتقاد به پیر خود داشته باشد ، حقیقت این سخن بر همان بزرگ ظاهر می شود.
#اوپانیشادها