نقل است که از بلاد روم هر سال مال بسیار می فرستادندبه هارون الرشید. یکسال رهبانی چند بفرستادند تا با دانشمندان بحث کنند،«اگر ایشان بِهْ دانند، مال بدهیم، والّا از ما دگر مال نطلبید!» چهارصد مرد ترسا بیامدند. خلیفه فرمود تا منادی کردند و جملهٔ علمای بغداد بر لب دجله حاضرشدند. پس هارون، شافعی را طلبید و گفت: «جواب ایشان تو را می باید کرد». چون همه بر لب دجله حاضر شدند، شافعی سجاده بر دوش انداخت، و برفت و بر سر آب انداخت، و گفت: «هر که با ما بحث می کند، اینجاآید». ترسایان چون آن بدیدند جمله مسلمان شدند، و خبر به قیصر روم رسید که ایشان مسلمان شدند بر دست شافعی. قیصر گفت:«الحمدالله که آن مرد اینجا نیامد، که اگر اینجا آمدی در همهٔ روم زنّارداری نماندی».
#شیخ_فرید_الدین_عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیاء
#ذکر_امام_شافعی
#شیخ_فرید_الدین_عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیاء
#ذکر_امام_شافعی