#تیکه_کتاب
معشوقی مقامی بالاتر از عاشقی است.
ابتدا انسان عاشق میشود و از عاشقی حظّی بسیار میبرد، امّا نباید در همین مرحله بماند. عشق اگر در انسان پیشرونده باشد و به سوی تعالی حرکت کند، او را در نهایت به معشوق و حظِّ معشوقی سوق میدهد.
به تعبیرِ مولانا، امروزِ انسان عاشقی است و فردایِ او میبایست معشوقی باشد. گویی عاشقی مشق معشوقی است. میتوان آن را تمرین دوست داشتن برای دوست داشته شدن نامید. توقّع دوست داشته شدن قبل از دوست داشتن توهّمی بیش نیست. اوّلین پلهٔ نردبانِ عشق، عاشقی و آخرین پلهٔ آن معشوقی است. این نردبان را «پله پله تا ملاقات» خدا باید پیمود.
📕 #پله_پله_تا_ملاقات_خدا
#عبدالحسین_زرین_کوب
امروزِ دلم عشق است،فردایِ دلم معشوق
امروزِ دلم در دلْ فردای دگر دارد
《غزلیات ، مولانا》
معشوقی مقامی بالاتر از عاشقی است.
ابتدا انسان عاشق میشود و از عاشقی حظّی بسیار میبرد، امّا نباید در همین مرحله بماند. عشق اگر در انسان پیشرونده باشد و به سوی تعالی حرکت کند، او را در نهایت به معشوق و حظِّ معشوقی سوق میدهد.
به تعبیرِ مولانا، امروزِ انسان عاشقی است و فردایِ او میبایست معشوقی باشد. گویی عاشقی مشق معشوقی است. میتوان آن را تمرین دوست داشتن برای دوست داشته شدن نامید. توقّع دوست داشته شدن قبل از دوست داشتن توهّمی بیش نیست. اوّلین پلهٔ نردبانِ عشق، عاشقی و آخرین پلهٔ آن معشوقی است. این نردبان را «پله پله تا ملاقات» خدا باید پیمود.
📕 #پله_پله_تا_ملاقات_خدا
#عبدالحسین_زرین_کوب
امروزِ دلم عشق است،فردایِ دلم معشوق
امروزِ دلم در دلْ فردای دگر دارد
《غزلیات ، مولانا》
اسرار_حق!!!
مولوی با کبکبه و دبدبه،
در حالی که مریدانش احاطه اش کرده بودند و آب وضویش را به تبرک بر می داشتند،
با شمس برخورد و با تکبر در او نگریست.
شمس گفت : سؤالی دارم
مولوی گفت : بپرس
شمس گفت : بگو بدانم محمد(ص)، پیامبر ما برتر بود یا حلاج، شیخِ ما ؟
مولوی خشمگین شد و گفت : کفر میگوئی ؟ !
شمس گفت : پس چرا محمد پس از سالها عبادتِ خدا، هنوز در دعاهایش
اینگونه میخواست که :
"خدایا خودت را به من بشناسان !"
ولی حلاج آنقدر در خدا غرق شدهبود که میگفت من خدا هستم و فریاد "انا الحق" می زد ؟
مولوی درماند!!!
شمس روی برتافت و رفت .
مولوی به التماس
به دنبالِ وی روان شد
و تمنا کرد تا شمس پاسخش گوید .
شمس گفت : چون نمیدانی،
چرا با این تکبر و تفرعن
بر زمین خدا راه می روی ؟
پاسخ این است که محمد(ص) دریانوش بود و هرچه از معرفتِ خدا در جامِ وجودش ریختند،
پر نمی شد؛ ولی جامِ حلاج ظرفیت نداشت؛ تا اندکی در آن ریختند، مست شد و به عربده کشی افتاد !
"آن که را اسرار حق آموختند
مُهرکردند و دهانش دوختند"
📕 #پله_پله_تا_ملاقات_خدا
عبدالحسین_زرین_کوب
مولوی با کبکبه و دبدبه،
در حالی که مریدانش احاطه اش کرده بودند و آب وضویش را به تبرک بر می داشتند،
با شمس برخورد و با تکبر در او نگریست.
شمس گفت : سؤالی دارم
مولوی گفت : بپرس
شمس گفت : بگو بدانم محمد(ص)، پیامبر ما برتر بود یا حلاج، شیخِ ما ؟
مولوی خشمگین شد و گفت : کفر میگوئی ؟ !
شمس گفت : پس چرا محمد پس از سالها عبادتِ خدا، هنوز در دعاهایش
اینگونه میخواست که :
"خدایا خودت را به من بشناسان !"
ولی حلاج آنقدر در خدا غرق شدهبود که میگفت من خدا هستم و فریاد "انا الحق" می زد ؟
مولوی درماند!!!
شمس روی برتافت و رفت .
مولوی به التماس
به دنبالِ وی روان شد
و تمنا کرد تا شمس پاسخش گوید .
شمس گفت : چون نمیدانی،
چرا با این تکبر و تفرعن
بر زمین خدا راه می روی ؟
پاسخ این است که محمد(ص) دریانوش بود و هرچه از معرفتِ خدا در جامِ وجودش ریختند،
پر نمی شد؛ ولی جامِ حلاج ظرفیت نداشت؛ تا اندکی در آن ریختند، مست شد و به عربده کشی افتاد !
"آن که را اسرار حق آموختند
مُهرکردند و دهانش دوختند"
📕 #پله_پله_تا_ملاقات_خدا
عبدالحسین_زرین_کوب
Telegram
attach 📎
در سلوک و عرفان
رسیدن به وصال الهی دو قدم دارد:
قدم اول:
جدا شدن از تعلقات و وابستگیها
و قدم دوم:
بیرون آمدن از خود و رها کردن نفس
قدمی دیگری وجود ندارد
و وصال آنجاست.
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
دکتر #عبدالحسين_زرين_كوب
معشوقی مقامی بالاتر از عاشقی است.
ابتدا انسان عاشق میشود و از عاشقی حظّی بسیار میبرد، امّا نباید در همین مرحله بماند. عشق اگر در انسان پیشرونده باشد و به سوی تعالی حرکت کند، او را در نهایت به معشوق و حظِّ معشوقی سوق میدهد.
به تعبیرِ مولانا، امروزِ انسان عاشقی است و فردایِ او میبایست معشوقی باشد. گویی عاشقی مشق معشوقی است. میتوان آن را تمرین دوست داشتن برای دوست داشته شدن نامید. توقّع دوست داشته شدن قبل از دوست داشتن توهّمی بیش نیست. اوّلین پلهٔ نردبانِ عشق، عاشقی و آخرین پلهٔ آن معشوقی است. این نردبان را «پله پله تا ملاقات» خدا باید پیمود.
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
#عبدالحسین_زرین_کوب