#ضرب_المثل
#چنان_اش_خالی_شد_!
هرکس معناً و مادتاً آنچه داشت همه را عرضه کرده به گفته علامه دهخدا در کتاب امثال و حکم :" همه فضایل خویش بگفت و بنمود " و دیگر چیزی از گفتنی و نمودنی نداشته باشد اصطلاحاً درباره چنین کس می گویند : چنته اش خالی شد و یا به عبارت دیگر گفته می شود :" دیگر چیزی در چنته ندارد ."
قبلا باید دانست چنته مخفف چند تا و یا چند تایی است و آن لوله مجوف سیلندری به طول پنج شش گره و به قطر بیش و کم دو سه گره از جنس چرم یا پارچه جاندار چرم دوزی شده و یا از جنس قالی و قالیچه گویند که به اندازه های بزرگتر و کوچکتر می ساختند و دری برای آن تعبیه می کردند و قیشهای چرمی بالایش می دوختند و این قیشها را به سروته قیش پهن چرمی متصل کرده چند تا یا چند تایی محفظه برای گذاشتن لوازم ضروری مسافرت در آن ترتیب می دادند .
اگر مسافر سواره بود این چنته را به قاچ زین و یا جلوی پالان مرکوب می بست وکجاوه نشینها و پالکی نشینها به محل خود می بستند . قلیان کشها که هر تنباکویی را نمی کشیدند ، به داشتن چنته علاقه مخصوص داشته تنباکوی اختصاصی ولوازم قلیان کشی را به وسیله چنته همراه می بردند .
جامی در ایام جوانی درزمان شاهرخ ضمن مسافرتهای خود از هرات به سمرقند با سعدالدین کاشغری و همچنین علی قوشچی که از مشاهیرعلمای عامه و محقق بوده است ملاقات کرد.گویند قوشچی در حالی که به رسم ترکان چنته ای حمایل کرده بود به محضرجامی آمد و چندین مسئله بسیار مشکل از او سئوال نمود .
با آنکه جواب دادن به هر یک از آن سئوالات مستلزم وقت کافی ومداقه بود مع هذا جامی تمام سئوالات را بدون تامل وتفکر جواب داد .
قوشچی که انتظار جواب مرتجلانه را نداشت از آن همه فضل و دانش متحیر مانده سکوت اختیار کرد . جامی چون سکوت قوشچی را دید اشاره به چنته اش کرده از باب طنزو تعریض گفت :" مولانا دیگر چیزی در چنته ندارند ؟"
این عبارت فصیح و بلیغ چون از زبان عارف دانشمندی همچون جامی جاری شده بود از آن تاریخ رفته رفته بر سر زبانها افتاده در رابطه با بضاعت علمی و سرمایه معنوی مورد استفاده قرار گرفته است
#چنان_اش_خالی_شد_!
هرکس معناً و مادتاً آنچه داشت همه را عرضه کرده به گفته علامه دهخدا در کتاب امثال و حکم :" همه فضایل خویش بگفت و بنمود " و دیگر چیزی از گفتنی و نمودنی نداشته باشد اصطلاحاً درباره چنین کس می گویند : چنته اش خالی شد و یا به عبارت دیگر گفته می شود :" دیگر چیزی در چنته ندارد ."
قبلا باید دانست چنته مخفف چند تا و یا چند تایی است و آن لوله مجوف سیلندری به طول پنج شش گره و به قطر بیش و کم دو سه گره از جنس چرم یا پارچه جاندار چرم دوزی شده و یا از جنس قالی و قالیچه گویند که به اندازه های بزرگتر و کوچکتر می ساختند و دری برای آن تعبیه می کردند و قیشهای چرمی بالایش می دوختند و این قیشها را به سروته قیش پهن چرمی متصل کرده چند تا یا چند تایی محفظه برای گذاشتن لوازم ضروری مسافرت در آن ترتیب می دادند .
اگر مسافر سواره بود این چنته را به قاچ زین و یا جلوی پالان مرکوب می بست وکجاوه نشینها و پالکی نشینها به محل خود می بستند . قلیان کشها که هر تنباکویی را نمی کشیدند ، به داشتن چنته علاقه مخصوص داشته تنباکوی اختصاصی ولوازم قلیان کشی را به وسیله چنته همراه می بردند .
جامی در ایام جوانی درزمان شاهرخ ضمن مسافرتهای خود از هرات به سمرقند با سعدالدین کاشغری و همچنین علی قوشچی که از مشاهیرعلمای عامه و محقق بوده است ملاقات کرد.گویند قوشچی در حالی که به رسم ترکان چنته ای حمایل کرده بود به محضرجامی آمد و چندین مسئله بسیار مشکل از او سئوال نمود .
با آنکه جواب دادن به هر یک از آن سئوالات مستلزم وقت کافی ومداقه بود مع هذا جامی تمام سئوالات را بدون تامل وتفکر جواب داد .
قوشچی که انتظار جواب مرتجلانه را نداشت از آن همه فضل و دانش متحیر مانده سکوت اختیار کرد . جامی چون سکوت قوشچی را دید اشاره به چنته اش کرده از باب طنزو تعریض گفت :" مولانا دیگر چیزی در چنته ندارند ؟"
این عبارت فصیح و بلیغ چون از زبان عارف دانشمندی همچون جامی جاری شده بود از آن تاریخ رفته رفته بر سر زبانها افتاده در رابطه با بضاعت علمی و سرمایه معنوی مورد استفاده قرار گرفته است