معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.2K photos
13K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
وآنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست

زندگی خوش‌تر بود در پردهٔ وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست

شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست

مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک
مور را پای رهایی از دل گرداب نیست

خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است
کوه گردون‌سای را اندیشه از سیلاب نیست

ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته‌ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست

آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست

گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست
ور تو را بی‌ما صبوری هست ما را تاب نیست

گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست

جلوهٔ صبح و شکرخند گل و آوای چنگ
دل‌گشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست

جای آسایش چه می‌جویی رهی در ملک عشق
موج را آسودگی در بحر بی‌پایاب نیست

#رهی_معیری
هر چند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم

خاریم و طربناک تر از باد بهاریم
خاکیم و دلاویز تر از بوی عبیریم

از نعره مستانه ما چرخ پر آواست
جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم

از ساغر خونین شفق باده ننوشیم
وز سفره رنگین فلک لقمه نگیریم

بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند
آیینه صبحیم و غباری نپذیریم

ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم
ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم

هم صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه
روشندل و صاحب اثر و پاک ضمیریم

از شوق تو بی تاب تر از باد صباییم
بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم

آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست ؟
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم


#رهی_معیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند

زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند

سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند...


#رهی_معیری
مرضیه و گلپا رنگارنگ۱۹۷ب(دشتی)
@matalebzib
#مرضیه #گلپا
گلهای رنگارنگ ۱۹۷ب
( ديدی ای مه )
دشتی
آواز : تا چند گرد كعبه بگردم ( #صائب_تبریزی )
تصنیف ضربی : ديدی ای مه (#رهی_معیری
همنواز آواز :
#جلیل_شهناز #امیرناصرافتتاح
آهنگ بی کلام : #علی_تجویدی
آهنگ ترانه : #حسین_یاحقی
اشعار متن :
#پژمان_بختياری  #نظامی_گنجوی
نوازندگان : ارکستر گلها
گوینده : #روشنک
مرضیه و گلپا رنگارنگ۱۹۷ب(دشتی)
@matalebzib
#مرضیه #گلپا
گلهای رنگارنگ ۱۹۷ب
( ديدی ای مه )
دشتی
آواز : تا چند گرد كعبه بگردم ( #صائب_تبریزی )
تصنیف ضربی : ديدی ای مه (#رهی_معیری
همنواز آواز :
#جلیل_شهناز #امیرناصرافتتاح
آهنگ بی کلام : #علی_تجویدی
آهنگ ترانه : #حسین_یاحقی
اشعار متن :
#پژمان_بختياری  #نظامی_گنجوی
نوازندگان : ارکستر گلها
گوینده : #روشنک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم

ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم

#رهی_معیری
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام

#رهی_معیری
تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

#رهی_معیری
خيال روی تو را مي‌برم به خانه خويش
چو بُلبلی که برد گل به آشيانه خويش

#رهی_معیری

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

اسیر گریه‌ی بی‌اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست

چو شام، غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم، نفسم بی‌غبار باید و نیست

مرا ز باده‌ی نوشین نمی‌گشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پاره‌ی دل در کنار باید و نیست

به سردمهریِ باد خزان نباید و هست
به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست

چگونه لاف ِ محبّت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست

کجا به صحبت پاکان رسی که دیده‌ی تو
به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست

رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست

#رهی_معیری