معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
به تنگ همچو شرر از بقای خویشتنم
تمـام چشـم ز شـوق فنای خویشتنم

ره گریز نبسته است هیچ‌کس بر من
اسیــــر بنـد گران وفـــای خویشتنم

چرا ز غیر شکایت کنم که همچو حباب
همیشه خانه خراب هوای خویشتنم

سفینه در عرق شرم من توان انداخت
ز بس که منفعل از کرده‌های خویشتنم

ز دستگیـــری مردم بـریـده‌ام پیـوند
امیــــدوار به دست دعـای خویشتنم

ز بند خصم به تدبیر می‌توان جستن
مرا چه چاره که زنجیر پای خویشتنم

به اعتبار جهان نیست قدر من صائب
عزیز مصر وجود از نوای خویشتنم

#صائب_تبریزی
با زهر چشم خنده هم‌آغوش کرده‌ای
بادام تلخ را چه شکرپوش کرده‌ای؟

داریم چون قبا سربندت هزار جا
ما را چه ناامید ز آغوش کرده‌ای؟

تا چشم را به هم زده‌ای، از سپاه ناز
تاراج عافیتکده هوش کرده‌ای

در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟
گل را خجل ز صبح بناگوش کرده‌ای

حق نمک چگونه فراموش من شود؟
داغ مرا به خنده نمک‌پوش کرده‌ای

شکر توام ز تیغ زبان موج می‌زند
چون آب اگرچه خون مرا نوش کرده‌ای

صائب ز فکرهای ثریا نثار خود
ما را چه حلقه‌هاست که در گوش کرده‌ای


#صائب_تبريزى
نیست با گفتار لب، کیفیت گفتار چشم

خوشترست از لعل گویا، چشم گویایی مرا

#صائب_تبریزی
بس كه در سينه ي من تير پي تير آيد
نفس از دل چو كشم ناله ي زنجير آيد

رشته ي طول امل را نتوان پيمودن
قصه ي شوق محال است به تقرير آيد

هيچكس راه به سررشته ي تقدير نبرد
چون سرزلف تو در دست به تدبير آيد؟

دل رم كرده ي ما را به نگاهي درياب
اين نه صيدي است كه دائم به سر تير آيد

رزق چون زود دهد دست به هم،زود رود
نكنم شكوه اگر روزي من دير آيد

صائب از كاهكشان فلك انديشه مكن
نيست چون جوهر مردي ز چه شمشير آيد؟

#صائب_تبريزي
جام می غم ز دل تنگ نیارد بیرون
صیقل این آینه از زنگ نیارد بیرون

پیش ما سوختگان خام بود سوخته ای
که شرار از جنگ سنگ نیارد بیرون

ناقصان عاشق رنگینی لفظند که طفل
از گلستان گل بی رنگ نیارد بیرون

نشود در نظرش زشتی دنیا روشن
تا کسی آینه از زنگ نیارد بیرون

چه کند زخم زبان با دل سختی که تراست؟
نیشتر خون ز رگ سنگ نیارد بیرون

شب امید مرا صبح نگردد طالع
تا عذارش خط شبرنگ نیارد بیرون

لذت درد حرام است بر آن بی توفیق
که ز گلزار دل تنگ نیارد بیرون

نشود عالم افسرده گلستان صائب
تا سر از خم می گلرنگ نیارد بیرون

#صائب_تبریزی
عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود
در میان شیر خالص موی رسوا می شود

زشت در سلک نکویان می نماید زشت تر
پای طاوس از پر طاوس رسوا می شود

می کند خلق بزرگان در هواخواهان اثر
ابر ها مظلم ز روی تلخ دریا می شود...

#صائب_تبریزی
تو ای زاهد برو در گوشه محراب ساکن شو

که من چون درد و داغ عشق جا در هر دلی دارم

#صائب تبریزی
مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا
ورنه آسان است از دنیا گذر کردن مرا

من كه با ياد تو
دنيا را فرامُش كرده ام

از مروت نيست
از خاطر به دَر كردن مرا ...


#صائب_تبریزی
مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا
ورنه آسان است از دنیا گذر کردن مرا

من كه با ياد تو
دنيا را فرامُش كرده ام

از مروت نيست
از خاطر به دَر كردن مرا ...


#صائب_تبریزی
تو ای زاهد برو در گوشه محراب ساکن شو

که من چون درد و داغ عشق جا در هر دلی دارم

#صائب تبریزی