This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نزدیک ترین چیز به خدا
"اندیشه" است
و تجلی اندیشه در جمله ای است که در آن صدق و حرکت فکری باشد.....
جناب ابراهیمی دینانی
"اندیشه" است
و تجلی اندیشه در جمله ای است که در آن صدق و حرکت فکری باشد.....
جناب ابراهیمی دینانی
«خاک شیراز همیشه گل خوش بوی دهد
لاجرم بلبل خوشگوی دگر بازآمد
پای دیوانگیاش برد و سر شوق آورد
منزلت بین که به پا رفت و به سر بازآمد
میلاش از شام به شیراز به خسرو مانست
که به اندیشه شیرین ز شکر باز آمد
چون مسلم نشدش ملک هنر چاره ندید
به گدایی به در اهل هنر بازآمد»
استاد سخن، سعدی شیرازی
لاجرم بلبل خوشگوی دگر بازآمد
پای دیوانگیاش برد و سر شوق آورد
منزلت بین که به پا رفت و به سر بازآمد
میلاش از شام به شیراز به خسرو مانست
که به اندیشه شیرین ز شکر باز آمد
چون مسلم نشدش ملک هنر چاره ندید
به گدایی به در اهل هنر بازآمد»
استاد سخن، سعدی شیرازی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاد ایامی ک در گلشن فغانی داشتم....
آرام باش ، اما هوشیار ... آسوده باش ، اما آماده ... لطیف باش ، اما بُرنده ... فروتن باش ، اما با صلابت ... رقص مردان خدا لطیف باشد و سبک ، گویی برگ است که بر روی آب میرود ... اندرون چون کوه و صدهزار کوه و برون چون کاه ...
شمس تبریزی
شمس تبریزی
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
حکیم عمر خیام
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
حکیم عمر خیام
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
گفتار نیک
سوره البقره
ِ
وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا .......
ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩم ﺑﺎ ﺧﻮﺵ ﺯﺑﺎﻧﻲ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﻴﺪ.(٨۳)
و همچنین سوره اسراء
وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا
و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است. ( آیه 53 )
کردار نیک
فصلت
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺑﺪﻱ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ . [ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ] ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺩﻓﻊ ﻛﻦ ; [ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﺘﻴﻦ ﻭ ﻧﻴﻚ ]ﻧﺎﮔﺎﻩ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﺳﺖ [ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﻮﺩ ] ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻲ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻭ ﺻﻤﻴﻤﻰ ﺍﺳﺖ .(٣۴)
پندار نیک
الحجرات
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻫﺎ [ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﻣﺮﺩم ] ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ.(١۲)
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
گفتار نیک
سوره البقره
ِ
وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا .......
ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩم ﺑﺎ ﺧﻮﺵ ﺯﺑﺎﻧﻲ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﻴﺪ.(٨۳)
و همچنین سوره اسراء
وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا
و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است. ( آیه 53 )
کردار نیک
فصلت
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺑﺪﻱ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ . [ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ] ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺩﻓﻊ ﻛﻦ ; [ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﺘﻴﻦ ﻭ ﻧﻴﻚ ]ﻧﺎﮔﺎﻩ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﺳﺖ [ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﻮﺩ ] ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻲ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻭ ﺻﻤﻴﻤﻰ ﺍﺳﺖ .(٣۴)
پندار نیک
الحجرات
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻫﺎ [ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﻣﺮﺩم ] ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ.(١۲)
🍀
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
#اسماعیل_خویی، از شعرای برجسته معاصر و از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران، امروز سهشنبه، چهارم خردادماه، در ۸۳ سالگی در لندن درگذشت.
اسماعیل خویی که در سال ۱۳۱۷ در شهر «مشهد» زاده شده بود سه دهه پایانی عمر خود را در شهر لندن گذراند
اسماعیل خویی خالق آثار بیشمار در شعر است و اشعار او به چندین زبان دیگر نیز از جمله فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.
اسماعیل خویی از پایهگذارانِ کانون نویسندگان ایران به شمار میرود و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران آن کانون بود.
#اسماعیل_خویی
اشعار خویی در کشورهای مختلف و به زبانهای انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی و اوکراینی ترجمه شدهاند.
او همچنان با تسلطی که به زبان انگلیسی داشت، به این زبان نیز اشعاری سروده است و نخستین شاعر ایرانی است که جایزه روکرت درکوبرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کرده است.
«بیتاب»،
«از صدای سخن عشق»،
«درنابهنگام»،
«جهان دیگری میآفرینم»
و «قهقاه ناشنیدنی مرگ»
از جمله آثار اوست.
#یادش_گرامی_باد.
اسماعیل خویی که در سال ۱۳۱۷ در شهر «مشهد» زاده شده بود سه دهه پایانی عمر خود را در شهر لندن گذراند
اسماعیل خویی خالق آثار بیشمار در شعر است و اشعار او به چندین زبان دیگر نیز از جمله فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.
اسماعیل خویی از پایهگذارانِ کانون نویسندگان ایران به شمار میرود و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران آن کانون بود.
#اسماعیل_خویی
اشعار خویی در کشورهای مختلف و به زبانهای انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی و اوکراینی ترجمه شدهاند.
او همچنان با تسلطی که به زبان انگلیسی داشت، به این زبان نیز اشعاری سروده است و نخستین شاعر ایرانی است که جایزه روکرت درکوبرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کرده است.
«بیتاب»،
«از صدای سخن عشق»،
«درنابهنگام»،
«جهان دیگری میآفرینم»
و «قهقاه ناشنیدنی مرگ»
از جمله آثار اوست.
#یادش_گرامی_باد.
وقتی که من بچه بودم
farhad mehrad
آهنگ: وقتی که بچه بودم
با صدای فرهاد مهراد
شعر: اسماعیل خویی
وقتی که من بچه بودم،
پرواز یک بادبادک
میبردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه،
آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود
#اسماعیل_خویی
با صدای فرهاد مهراد
شعر: اسماعیل خویی
وقتی که من بچه بودم،
پرواز یک بادبادک
میبردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه،
آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود
#اسماعیل_خویی
یادش به خیر
مادرکم می گفت
خوب،
از خوب هم که خوب تر بشود
شک باید کرد
شاید به چیز دیگری آغشته است
اینجا نشسته ای
در شب
چون شب
که عطر تاریکش
از بوی گیسوی تو سرشته است
و با منی
همه چیزت با من است
تنها ماه است
آن بالا
که نیست
که دیگر نیست
و حفره ی سیاهی از آن برجاست
که خوبی تو
در دهان وقیحش
گم گشته است
#دکتر_اسماعیل_خویی
#روحش_شاد
مادرکم می گفت
خوب،
از خوب هم که خوب تر بشود
شک باید کرد
شاید به چیز دیگری آغشته است
اینجا نشسته ای
در شب
چون شب
که عطر تاریکش
از بوی گیسوی تو سرشته است
و با منی
همه چیزت با من است
تنها ماه است
آن بالا
که نیست
که دیگر نیست
و حفره ی سیاهی از آن برجاست
که خوبی تو
در دهان وقیحش
گم گشته است
#دکتر_اسماعیل_خویی
#روحش_شاد
از تو نومید نیَم، تا تپشِ دل باقی ست
عاقبت سیلِ سفر کرده به دریا برسد....
#غزلی_از_حزین_لاهیجی
کاش خضری به منِ بادیه پیما برسد
که سراغِ حرمم تا درِ ترسا برسد
ناله تا کی شکند در جگرِ خویش سپند؟
آتشی کو که به فریادِ دلِ ما برسد
از تو نومید نیَم، تا تپشِ دل باقی ست
عاقبت سیل سفر کرده به دریا برسد
تلخ کامم لبِ شیرین شکرخا بگشا
که به دردم، دمِ جانبخشِ مسیحا برسد
دل و دین را چکنم عرضه به جولانگه تو
مشکل این جنس فرومایه به یغما برسد
دوستان در صف هنگامۀ مرگم جمعند
کاش آن دشمن جان هم به تماشا برسد!
دیده محروم ز خونابۀ دل نیست #حزين!
باده از خم به دل آسایی مینا برسد
عاقبت سیلِ سفر کرده به دریا برسد....
#غزلی_از_حزین_لاهیجی
کاش خضری به منِ بادیه پیما برسد
که سراغِ حرمم تا درِ ترسا برسد
ناله تا کی شکند در جگرِ خویش سپند؟
آتشی کو که به فریادِ دلِ ما برسد
از تو نومید نیَم، تا تپشِ دل باقی ست
عاقبت سیل سفر کرده به دریا برسد
تلخ کامم لبِ شیرین شکرخا بگشا
که به دردم، دمِ جانبخشِ مسیحا برسد
دل و دین را چکنم عرضه به جولانگه تو
مشکل این جنس فرومایه به یغما برسد
دوستان در صف هنگامۀ مرگم جمعند
کاش آن دشمن جان هم به تماشا برسد!
دیده محروم ز خونابۀ دل نیست #حزين!
باده از خم به دل آسایی مینا برسد
Sedaye To RA Dost Daram (Ft Mojgan Shajarian)
Homayoun Shajarian
صدای تو🎼 ( برای استاد شجریان )
مژگان و همایون شجریان
شاعر : اسماعیل خویی
مژگان و همایون شجریان
شاعر : اسماعیل خویی
در من امشب ترنم غزلی ست.
دلم امشب ستاره باران است.
واژه ها را خبر کنید.
واژه ها را خبر کنید
تا که با کوزه های خالی خویش
بشتابند سوی من؛
کامشب
در من است آنچه در دف باران،
وآنچه در نای چشمه ساران است.
عشق پیدا شده ست.
پرنیان وزیدنش
در باد
گونه ام را نواخت.
عطر او بود در طراوت صبح.
عشق پیدا شده ست ،
می دانم؛
عشق پیدا شده ست بار دگر.
آی دل!
آی خاکستر غریب!
وزش شعله را بنوش،
بنوش.
مژده، پاییز جان!
کان پرستوی رفته برگشته ست.
باز در دشتهای خاکستر
جام آلاله شعله ور گشته ست.
مژده، شب جان!
بال بگشوده نور
همه آفاق پرشرر گشته ست.
مژده، خاموشی لطیف!
شعر سرشار!
در من امشب ترنم غزلی ست؛
دل من دل شده ست دیگر بار.
ازلی دیگر است این پیوند.
پرتو حسن تست؛
و تجلی و
نردبام سرور.
دیگر آن به که هیچ دم نزنم.
#اسماعیل_خویی
دلم امشب ستاره باران است.
واژه ها را خبر کنید.
واژه ها را خبر کنید
تا که با کوزه های خالی خویش
بشتابند سوی من؛
کامشب
در من است آنچه در دف باران،
وآنچه در نای چشمه ساران است.
عشق پیدا شده ست.
پرنیان وزیدنش
در باد
گونه ام را نواخت.
عطر او بود در طراوت صبح.
عشق پیدا شده ست ،
می دانم؛
عشق پیدا شده ست بار دگر.
آی دل!
آی خاکستر غریب!
وزش شعله را بنوش،
بنوش.
مژده، پاییز جان!
کان پرستوی رفته برگشته ست.
باز در دشتهای خاکستر
جام آلاله شعله ور گشته ست.
مژده، شب جان!
بال بگشوده نور
همه آفاق پرشرر گشته ست.
مژده، خاموشی لطیف!
شعر سرشار!
در من امشب ترنم غزلی ست؛
دل من دل شده ست دیگر بار.
ازلی دیگر است این پیوند.
پرتو حسن تست؛
و تجلی و
نردبام سرور.
دیگر آن به که هیچ دم نزنم.
#اسماعیل_خویی
سرِ پروازهای دور
ندارم دیگر؛
و همین آسمان کوچک
بسم است.
#دکتر_اسماعیل_خویی
پرواز " ۴ خرداد ۱۴۰۰ "
یادو نامش ماندگار
ندارم دیگر؛
و همین آسمان کوچک
بسم است.
#دکتر_اسماعیل_خویی
پرواز " ۴ خرداد ۱۴۰۰ "
یادو نامش ماندگار
«غزلواره
اشکم دمید.
گفتم: «نه پای رفتن، نه تاب ماندگاری:
درد خزهی کف جوی این است.»
گفت: «آری.
اما دوگانه تا کی؟
یا موجوش روان شو،
یا در کنار من باش.»
گفتم: «دلم گرفتهست،
مثل سکون ملولم.»
گیسو فشاند در باد،
آشفت ک
--«ای پریشان!
منشین فسرده چون یخ،
در تاب شو چو آتش؛
هان! بیقرار من باش.»
--«پرواز...» گفت.
گفتم:
--«آری، خوش است پرواز؛
اما شب است و توفان؛ وین بالهای خونین...»
چتر نوازش افکند، ک
--«این سایهسار پربرگ
زآرامش یقینت سرشار کرد خواهد؛
تا بامداد پرواز،
ای خوب خستهی من!
بر شاخسار من باش.»
گفتم: «شب ارچه تاریک،
زنگار جانم، اما،
تاریکی درون است.»
خورشید رخ برافروخت
ک«آئینهدار من باش.»
#اسماعیل_خویی
گزینهی شعرهای اسماعیل خوئی/ ص۱۶۴(از دفتر «از صدای سخن عشق»)
اشکم دمید.
گفتم: «نه پای رفتن، نه تاب ماندگاری:
درد خزهی کف جوی این است.»
گفت: «آری.
اما دوگانه تا کی؟
یا موجوش روان شو،
یا در کنار من باش.»
گفتم: «دلم گرفتهست،
مثل سکون ملولم.»
گیسو فشاند در باد،
آشفت ک
--«ای پریشان!
منشین فسرده چون یخ،
در تاب شو چو آتش؛
هان! بیقرار من باش.»
--«پرواز...» گفت.
گفتم:
--«آری، خوش است پرواز؛
اما شب است و توفان؛ وین بالهای خونین...»
چتر نوازش افکند، ک
--«این سایهسار پربرگ
زآرامش یقینت سرشار کرد خواهد؛
تا بامداد پرواز،
ای خوب خستهی من!
بر شاخسار من باش.»
گفتم: «شب ارچه تاریک،
زنگار جانم، اما،
تاریکی درون است.»
خورشید رخ برافروخت
ک«آئینهدار من باش.»
#اسماعیل_خویی
گزینهی شعرهای اسماعیل خوئی/ ص۱۶۴(از دفتر «از صدای سخن عشق»)