تا سراسیمه ی آن طره ی پیچان نشوی
آگه از حالت هر بی سروسامان نشوی
دستگیرت نشود حلقه ی مشکین رسنش
تا نگون سار در آن چاه زنخدان نشوی
داخل سلسله ی اهل جنون نتوان شد
تا که از سلسله ی عقل گریزان نشوی
تا پی نقطه ی خالش نروی چون پرگار
مالک دایره ی عالم امکان نشوی
من که واله شدم از دیدن آن صورت خوب
تو برو دیده نگه دار که حیران نشوی
#فروغی_بسطامی
آگه از حالت هر بی سروسامان نشوی
دستگیرت نشود حلقه ی مشکین رسنش
تا نگون سار در آن چاه زنخدان نشوی
داخل سلسله ی اهل جنون نتوان شد
تا که از سلسله ی عقل گریزان نشوی
تا پی نقطه ی خالش نروی چون پرگار
مالک دایره ی عالم امکان نشوی
من که واله شدم از دیدن آن صورت خوب
تو برو دیده نگه دار که حیران نشوی
#فروغی_بسطامی
کنم چو یاد ز بیگانه آشنایی تو
یکی هزار شود محنت جدایی تو
جز این که مایه ی رنجیدن دگر باشد
نیافتم سبب مهربان نمایی تو
فریب کی خورَد از وعده ی وفا "میلی"
که آزموده و دانسته بیوفایی تو
#میلی_مشهدی
یکی هزار شود محنت جدایی تو
جز این که مایه ی رنجیدن دگر باشد
نیافتم سبب مهربان نمایی تو
فریب کی خورَد از وعده ی وفا "میلی"
که آزموده و دانسته بیوفایی تو
#میلی_مشهدی
Begoo ke gol naferstad @MuSic1Online
Moein @MuSic1Online
#معین
بگو که گل نفرستد
بگو که گل نفرستد
مجسمه و مقبره فردوسی بزرگ(طراح آرامگاه فردوسی،استاد #هوشنگ_سیحون در سال ۱۳۴۷ شمسی و مجسمه فردوسی در ارتفاع ۱/۸۵ سانتی متر از جنس سنگ مرمر اثر میکل انژ ایران استاد #ابوالحسن_صدیقی در سال ۱۳۴۸ شمسی)
#بزرگداشت_فردوسی
#میرجلال_الدین_کزازی:
فردوسی با فرهنگ و هنر ایران را از فروپاشی رهانید
درست است که فردوسی شهریار و شاهنشاه نبود، اما هنرمندی سخنور بود که با نیروی برتر از زمین یعنی با فرهنگ و هنر، جغرافیای زمینی و مرزی ایران را از فروپاشی رهانید؛ چرا که در آن زمان رشتههای پیشین پاره شده بود و ایران به دهها سرزمین گسیخته شده بود، سرزمین هایی که با یکدیگر پیوندی نداشتند را فردوسی با رشتهی نیرومندتر و استوارتر، یعنی سخن خود و شاهنامه ایرانیان را به یکدیگر پیوست. فردوسی تنها فرهنگ و زبان ایران را از گزند گران و آسیبی که آواروار به این کشور فروافتاده بود نرهانید، بلکه ایران مرزی و جغرافیایی را هم پاسداشت، در زنهار هنر خویش گرفت و دگربار پیوند ایران یکپارچه را در فرهنگ اندیشه و هنر با ایران کهن زنده کرد.
#میرجلال_الدین_کزازی:
فردوسی با فرهنگ و هنر ایران را از فروپاشی رهانید
درست است که فردوسی شهریار و شاهنشاه نبود، اما هنرمندی سخنور بود که با نیروی برتر از زمین یعنی با فرهنگ و هنر، جغرافیای زمینی و مرزی ایران را از فروپاشی رهانید؛ چرا که در آن زمان رشتههای پیشین پاره شده بود و ایران به دهها سرزمین گسیخته شده بود، سرزمین هایی که با یکدیگر پیوندی نداشتند را فردوسی با رشتهی نیرومندتر و استوارتر، یعنی سخن خود و شاهنامه ایرانیان را به یکدیگر پیوست. فردوسی تنها فرهنگ و زبان ایران را از گزند گران و آسیبی که آواروار به این کشور فروافتاده بود نرهانید، بلکه ایران مرزی و جغرافیایی را هم پاسداشت، در زنهار هنر خویش گرفت و دگربار پیوند ایران یکپارچه را در فرهنگ اندیشه و هنر با ایران کهن زنده کرد.
#بزرگداشت_فردوسی
#جلال_خالقی_مطلق :
فردوسی به کسی می ماند که بر باروی ویران شهری سوخته ایستاده است
از ایران همی یاد کرد و بسوخت
بکردارِ آتش همی برفروخت
فردوسی به کسی می ماند که بر بارویِ ویرانِ شهری سوخته ایستاده است و شکوهِ بربادرفتهٔ آن را توصیف میکند. از پیکرِ مردگان کاخ و میدان می سازد و از دود و آتش باغ و گلشن. ولی هر چندگاه، یک بار هم به خود می آید و با دیدن وضع دلخراش موجود به بی مهری و بد گوهری جهان نفرین می فرستد و زبان به پند و اندرز می گشاید. بدین ترتیب توصیفی که فردوسی از ایران می کند عمیقاً با پرسش از هدف و مفهومِ زندگی آمیخته است. فردوسی با این پرسشِ بیپاسخ شرابِ بی غش همهٔ سخنوران پس از خود را از دَردِ ایران دُردآلود کرده است.
📚جلال خالقی مطلق، سخن های دیرینه، ایران در گذشتِ روزگاران ص۲۰۷
#جلال_خالقی_مطلق :
فردوسی به کسی می ماند که بر باروی ویران شهری سوخته ایستاده است
از ایران همی یاد کرد و بسوخت
بکردارِ آتش همی برفروخت
فردوسی به کسی می ماند که بر بارویِ ویرانِ شهری سوخته ایستاده است و شکوهِ بربادرفتهٔ آن را توصیف میکند. از پیکرِ مردگان کاخ و میدان می سازد و از دود و آتش باغ و گلشن. ولی هر چندگاه، یک بار هم به خود می آید و با دیدن وضع دلخراش موجود به بی مهری و بد گوهری جهان نفرین می فرستد و زبان به پند و اندرز می گشاید. بدین ترتیب توصیفی که فردوسی از ایران می کند عمیقاً با پرسش از هدف و مفهومِ زندگی آمیخته است. فردوسی با این پرسشِ بیپاسخ شرابِ بی غش همهٔ سخنوران پس از خود را از دَردِ ایران دُردآلود کرده است.
📚جلال خالقی مطلق، سخن های دیرینه، ایران در گذشتِ روزگاران ص۲۰۷
تنها عارف است که خداوند را عبادت می کند.
غیر عارف ، بندگانِ این و آن و جویندگانِ هوا و دلخواه های خودند ، ازین رو عبادت و زهد آنان چیزی جز داد و ستد نیست که متاعی کم بها را با چیزی کم ارزش عوض می کنند ، و اندکی را در برابر ناچیزی می دهند ، و یا فانیی را در برابر فانیی دیگر.
📕 عرفان و عارفنمایان
ترجمه کتاب کسر اصنام الجاهلیة
#صدرالدین_محمد_شیرازی (ملاصدرا)
مترجم: محسن بیدارفر
ص۱۲۲
غیر عارف ، بندگانِ این و آن و جویندگانِ هوا و دلخواه های خودند ، ازین رو عبادت و زهد آنان چیزی جز داد و ستد نیست که متاعی کم بها را با چیزی کم ارزش عوض می کنند ، و اندکی را در برابر ناچیزی می دهند ، و یا فانیی را در برابر فانیی دیگر.
📕 عرفان و عارفنمایان
ترجمه کتاب کسر اصنام الجاهلیة
#صدرالدین_محمد_شیرازی (ملاصدرا)
مترجم: محسن بیدارفر
ص۱۲۲
"مريد" و "مراد"
گفتند:
"مريد" و "مراد" کيست؟
گفت:
مريد در سياستْ بُوَد از علم ، و مراد در رعايتِ حق بُوَد ، زيرا که مرید دونده بُوَد و مراد بَرَنده ، دونده در برنده کی رسد؟
#تذکرة_الأولیاء
گفتند:
"مريد" و "مراد" کيست؟
گفت:
مريد در سياستْ بُوَد از علم ، و مراد در رعايتِ حق بُوَد ، زيرا که مرید دونده بُوَد و مراد بَرَنده ، دونده در برنده کی رسد؟
#تذکرة_الأولیاء
#روح_بدن_نفس
#روح که طبق قرآن (۹/۳۲) از نفخهٔ الهی نشئت می گیرد ، واقعیتی بسیط و غیر مرکب است که فطرتا واجد همه اوصاف خداست.
لذا ذاتا منیر ، حیّ ، عالم ، قادر ، مرید و غیره است و تجلی بی واسطهٔ خدا را می نمایاند.
در مقابل ، #بدن هنگامی پیدا شد که خدا "خمیرهٔ آن را از ِگل سرشت".
بدن دارای اجزای متعددی است و ظلمت ، مادهٔ بی جان ، جهل و فقدان اوصاف الهی بر او غالب است.
#نفس آمیخته ای است از هر دو طرف. نه نور محض است و نه ظلمت محض ، بلکه مرحله ای بین نور و ظلمت است. هر صفت الهی را در حدی خاص به نحوی مَشوب داراست.
📕 عوالم خیال
#ابن_عربی_و_مسئله_اختلاف_ادیان
تالیف: #ویلیام_چیتیک
ص۴۰
#روح که طبق قرآن (۹/۳۲) از نفخهٔ الهی نشئت می گیرد ، واقعیتی بسیط و غیر مرکب است که فطرتا واجد همه اوصاف خداست.
لذا ذاتا منیر ، حیّ ، عالم ، قادر ، مرید و غیره است و تجلی بی واسطهٔ خدا را می نمایاند.
در مقابل ، #بدن هنگامی پیدا شد که خدا "خمیرهٔ آن را از ِگل سرشت".
بدن دارای اجزای متعددی است و ظلمت ، مادهٔ بی جان ، جهل و فقدان اوصاف الهی بر او غالب است.
#نفس آمیخته ای است از هر دو طرف. نه نور محض است و نه ظلمت محض ، بلکه مرحله ای بین نور و ظلمت است. هر صفت الهی را در حدی خاص به نحوی مَشوب داراست.
📕 عوالم خیال
#ابن_عربی_و_مسئله_اختلاف_ادیان
تالیف: #ویلیام_چیتیک
ص۴۰
Audio
صدای «سوسن» در فیلم قیصر
این «سوسن» است که می خواند
صدا و حضور «سوسن» در سینمای ایران
این «سوسن» است که می خواند
صدا و حضور «سوسن» در سینمای ایران
از یاد رفتگان ادب و شعر پارسی
هرچه بینی به جهان حلقهی زنجیری هست
هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد!
غالب دهلوی
https://t.me/ehst5
هرچه بینی به جهان حلقهی زنجیری هست
هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد!
غالب دهلوی
https://t.me/ehst5
Telegram
از یاد رفتگان ادب و شعر پارسی
هرچه بینی به جهان حلقهی زنجیری هست
هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد!
غالب دهلوی
هرچه بینی به جهان حلقهی زنجیری هست
هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد!
غالب دهلوی
معرفی عارفان pinned «از یاد رفتگان ادب و شعر پارسی هرچه بینی به جهان حلقهی زنجیری هست هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد! غالب دهلوی https://t.me/ehst5»
نه گزیرست مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبرست که هم دردی و هم درمانی
تو که یک روز پراکنده نبودست دلت
صورت حال پراکنده دلان کی دانی
#سعدی
چاره صبرست که هم دردی و هم درمانی
تو که یک روز پراکنده نبودست دلت
صورت حال پراکنده دلان کی دانی
#سعدی
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
#شیخ_بهایی
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
#شیخ_بهایی
آنها که ربودهٔ الستند
از عهد الست باز مستند
تا شربت بیخودی چشیدند
از بیم و امید، باز رستند
چالاک شدند، پس به یک گام
از جوی حدوث، باز جستند
اندر طلب مقام اصلی
دل در ازل و ابد نبستند
خالی ز خود و به دوست باقی
این طرفه که نیستند و هستند
این طایفهاند، اهل توحید
باقی، همه خویشتن پرستند
#شیخ_بهایی
از عهد الست باز مستند
تا شربت بیخودی چشیدند
از بیم و امید، باز رستند
چالاک شدند، پس به یک گام
از جوی حدوث، باز جستند
اندر طلب مقام اصلی
دل در ازل و ابد نبستند
خالی ز خود و به دوست باقی
این طرفه که نیستند و هستند
این طایفهاند، اهل توحید
باقی، همه خویشتن پرستند
#شیخ_بهایی