معرفی عارفان
1.17K subscribers
33.2K photos
12K videos
3.19K files
2.72K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
رخِ لاله، زلفِ سنبل، لبِ غنچه، صوتِ بلبل
همه چیز داری ای گل، چکنم وفا نداری

#طغرای_مشهدی
تا سراسیمه ی آن طره ی پیچان نشوی
آگه از حالت هر بی ‌سروسامان نشوی
دستگیرت نشود حلقه ی مشکین رسنش
تا نگون سار در آن چاه زنخدان نشوی
داخل سلسله ی اهل جنون نتوان شد
تا که از سلسله ی عقل گریزان نشوی
تا پی نقطه ی خالش نروی چون پرگار
مالک دایره ی عالم امکان نشوی
من که واله شدم از دیدن آن صورت خوب
تو برو دیده نگه‌ دار که حیران نشوی

#فروغی_بسطامی
وصلم نصیب شد ز مددکاری رقیب!
یاران مفید بود بسی یاری رقیب!

#محتشم_کاشانی
کنم چو یاد ز بیگانه ‌آشنایی تو
یکی هزار شود محنت جدایی تو
جز این ‌که مایه‌ ی رنجیدن دگر باشد
نیافتم سبب مهربان ‌نمایی تو
فریب کی خورَد از وعده ‌ی وفا "میلی"
که آزموده و دانسته بی‌وفایی تو

#میلی_مشهدی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به بهانه‌ی ۲۵ اردیبهشت
سالروز بزرگداشت فردوسی

اجرای درفش کاویانی
#شهرام_ناظری
#فرید_الهامی
مجسمه و مقبره فردوسی بزرگ(طراح آرامگاه فردوسی،استاد #هوشنگ_سیحون در سال ۱۳۴۷ شمسی و مجسمه فردوسی در ارتفاع ۱/۸۵ سانتی متر از جنس سنگ مرمر اثر میکل انژ ایران استاد #ابوالحسن_صدیقی در سال ۱۳۴۸ شمسی)
#بزرگداشت_فردوسی

#میرجلال_الدین_کزازی:
فردوسی با فرهنگ و هنر ایران را از فروپاشی رهانید

درست است که فردوسی شهریار و شاهنشاه نبود، اما هنرمندی سخنور بود که با نیروی برتر از زمین یعنی با فرهنگ و هنر، جغرافیای زمینی و مرزی ایران را از فروپاشی رهانید؛ چرا که در آن زمان رشته‌های پیشین پاره شده بود و ایران به ده‌ها سرزمین گسیخته شده بود، سرزمین هایی که با یکدیگر پیوندی نداشتند را فردوسی با رشته‌ی نیرومندتر و استوارتر، یعنی سخن خود و شاهنامه ایرانیان را به یکدیگر پیوست. فردوسی تنها فرهنگ و زبان ایران را از گزند گران و آسیبی که آواروار به این کشور فروافتاده بود نرهانید، بلکه ایران مرزی و جغرافیایی را هم پاسداشت، در زنهار هنر خویش گرفت و دگربار پیوند ایران یکپارچه را در فرهنگ اندیشه و هنر با ایران کهن زنده کرد.
#بزرگداشت_فردوسی


#جلال_خالقی_مطلق :
فردوسی به کسی می ماند که بر باروی ویران شهری سوخته ایستاده است

از ایران همی یاد کرد و بسوخت
بکردارِ آتش همی برفروخت

فردوسی به کسی می ماند که بر بارویِ ویرانِ شهری سوخته ایستاده است و شکوهِ بربادرفتهٔ آن را توصیف می‌کند. از پیکرِ مردگان کاخ و میدان می سازد و از دود و آتش باغ و گلشن. ولی هر چندگاه، یک بار هم به خود می آید و با دیدن وضع دلخراش موجود به بی مهری و بد گوهری جهان نفرین می فرستد و زبان به پند و اندرز می گشاید. بدین ترتیب توصیفی که فردوسی از ایران می کند عمیقاً با پرسش از هدف و مفهومِ زندگی آمیخته است. فردوسی با این پرسشِ بی‌پاسخ شرابِ بی غش همهٔ سخنوران پس از خود را از دَردِ ایران دُردآلود کرده است.

📚جلال خالقی مطلق، سخن های دیرینه، ایران در گذشتِ روزگاران ص۲۰۷
تنها عارف است که خداوند را عبادت می کند.

غیر عارف ، بندگانِ این و آن و جویندگانِ هوا و دلخواه های خودند ، ازین رو عبادت و زهد آنان چیزی جز داد و ستد نیست که متاعی کم بها را با چیزی کم ارزش عوض می کنند ، و اندکی را در برابر ناچیزی می دهند ، و یا فانیی را در برابر فانیی دیگر.



📕 عرفان و عارف‌نمایان
ترجمه کتاب کسر اصنام الجاهلیة
#صدرالدین_محمد_شیرازی (ملاصدرا)
مترجم: محسن بیدارفر
ص۱۲۲
"مريد" و "مراد"

گفتند:
"مريد" و "مراد" کيست؟
گفت:
مريد در سياستْ بُوَد از علم ، و مراد در رعايتِ حق بُوَد ، زيرا که مرید دونده بُوَد و مراد بَرَنده ، دونده در برنده کی رسد؟


#تذکرة_الأولیاء
#روح_بدن_نفس

#روح که طبق قرآن (۹/۳۲) از نفخهٔ الهی نشئت می گیرد ، واقعیتی بسیط و غیر مرکب است که فطرتا واجد همه اوصاف خداست.
لذا ذاتا منیر ، حیّ ، عالم ، قادر ، مرید و غیره است و تجلی بی واسطهٔ خدا را می نمایاند.
در مقابل ، #بدن هنگامی پیدا شد که خدا "خمیرهٔ آن را از  ِگل سرشت".
بدن دارای اجزای متعددی است و ظلمت ، مادهٔ بی جان ، جهل و فقدان اوصاف الهی بر او غالب است.
#نفس آمیخته ای است از هر دو طرف. نه نور محض است و نه ظلمت محض ، بلکه مرحله ای بین نور و ظلمت است. هر صفت الهی را در حدی خاص به نحوی مَشوب داراست.


📕 عوالم خیال
#ابن_عربی_و_مسئله_اختلاف_ادیان
تالیف: #ویلیام_چیتیک
ص۴۰
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه "رفتم که رفتم"
#گوگوش
در سن ۸ سالگی در برنامه شما و رادیو
Audio
صدای «سوسن» در فیلم قیصر
این «سوسن» است که می خواند
صدا و حضور «سوسن» در سینمای ایران
از یاد رفتگان ادب و شعر پارسی

هرچه بینی به جهان حلقه‌ی زنجیری هست
هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد!

غالب دهلوی
https://t.me/ehst5
معرفی عارفان pinned «از یاد رفتگان ادب و شعر پارسی ‌ هرچه بینی به جهان حلقه‌ی زنجیری هست هیچ جا نیست که این دایره با هم نَرِسد! غالب دهلوی https://t.me/ehst5»
نه گزیرست مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبرست که هم دردی و هم درمانی

تو که یک روز پراکنده نبودست دلت
صورت حال پراکنده‌ دلان کی دانی


#سعدی
دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

#شیخ_بهایی
آنها که ربودهٔ الستند
از عهد الست باز مستند

تا شربت بیخودی چشیدند
از بیم و امید، باز رستند

چالاک شدند، پس به یک گام
از جوی حدوث، باز جستند

اندر طلب مقام اصلی
دل در ازل و ابد نبستند

خالی ز خود و به دوست باقی
این طرفه که نیستند و هستند

این طایفه‌اند، اهل توحید
باقی، همه خویشتن پرستند

#شیخ_بهایی