خدایا در زبان من صـواب آر
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار_نیشابوری
دعای بنـدهٔ خود مستجاب آر
مرا توفیـق ده تا حمد خوانم
صفـات ذات تو بر لفـظ رانم
تـوئی خلاق هر بالا و پستی
توئی پیدا و پنهان هرچه هستی
توئی گیرنده و میرنده مائیم
توئی سلطان و ما مشتی گدائیم
اگر فضلت قرین حال گردد
خرابم جمله جا و مال گردد
#الهینامه
#عطار_نیشابوری
یکی ازو پرسید: تو مُشتاق ِ خدایی؟
گفت: نه
پرسید: چرا؟
گفت: بهجهت ِ آنکه شوق به غایب بوَد، امّا چون غایب، حاضر بوَد، کجا شوق بُوَد!
#عطار_نیشابوری
گفت: نه
پرسید: چرا؟
گفت: بهجهت ِ آنکه شوق به غایب بوَد، امّا چون غایب، حاضر بوَد، کجا شوق بُوَد!
#عطار_نیشابوری
گفت:
مردمان دعا کنند
وگویندخداوندا مارا بسه موضع فریاد رس
یکی در وقت جان کندن
دوم در گور
سیم در قیامت
من گویم الهی مرا بهمه وقتی فریادرس.
#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاوليا
مردمان دعا کنند
وگویندخداوندا مارا بسه موضع فریاد رس
یکی در وقت جان کندن
دوم در گور
سیم در قیامت
من گویم الهی مرا بهمه وقتی فریادرس.
#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاوليا
در قحطی نیشابور
چهل شبانه روز گشتم
نه در هیچ مکانی صدای اذانی بود
و نه هیچ مسجدی گشاده!
آنجا دانستم
نام اعظم خدا و بنیاد دین
نان است ...
#عطار_نیشابوری
چهل شبانه روز گشتم
نه در هیچ مکانی صدای اذانی بود
و نه هیچ مسجدی گشاده!
آنجا دانستم
نام اعظم خدا و بنیاد دین
نان است ...
#عطار_نیشابوری
لشگر محمود_شاه در سومنات بتی یافتند به نام لات. هندوان به زاری و تمنا از او خواستند تا در برابر ده من زر بت را باز ستانند. شاه بت را نفروخت و در عوض آتشی بر افروخت و لات را در آن بسوزاند.
یکی از سردارانش گفت:
زر از بت بهتر بود، کاش بت را به آن همه زر می فروختی.
شاه گفت:
ترسیدم که در روز حساب کردگار آزر و محمود را به پیش آورد و بگوید که او بت تراش بود و تو بت فروش!
ناگاه از میان بت که در آتش می سوخت بیست من گوهر برون آمد.
شاه گفت:
لایق این بت آن بود و از خدای من مکافات و پاداش این بود.
بشکن آن بتها که داری سر بسر
تا عوض یابی تو دریای گهر
نفس را چون بت بسوز از شوق دوست
تا بسی گوهر فرو ریزد ز پوست
منطق الطیر
#عطار_نیشابوری
یکی از سردارانش گفت:
زر از بت بهتر بود، کاش بت را به آن همه زر می فروختی.
شاه گفت:
ترسیدم که در روز حساب کردگار آزر و محمود را به پیش آورد و بگوید که او بت تراش بود و تو بت فروش!
ناگاه از میان بت که در آتش می سوخت بیست من گوهر برون آمد.
شاه گفت:
لایق این بت آن بود و از خدای من مکافات و پاداش این بود.
بشکن آن بتها که داری سر بسر
تا عوض یابی تو دریای گهر
نفس را چون بت بسوز از شوق دوست
تا بسی گوهر فرو ریزد ز پوست
منطق الطیر
#عطار_نیشابوری
و گفت: محبت آن بُوَد که خویش را.
جمله به محبوب خویش بخشی
و تو را هیچ بازنماند از تو
📒 تذکرة الأولیاء
#عطار_نیشابوری
جمله به محبوب خویش بخشی
و تو را هیچ بازنماند از تو
📒 تذکرة الأولیاء
#عطار_نیشابوری
ایدل! دیدی که هرچه دیدی هیچ است
هر قصّه که گفتی و شنیدی هیچ است
چندین که ز هر سوی دویدی هیچ است
وِ امروز که گوشهای گزیدی هیچ است.
#عطار_نیشابوری
#هیچ
هر قصّه که گفتی و شنیدی هیچ است
چندین که ز هر سوی دویدی هیچ است
وِ امروز که گوشهای گزیدی هیچ است.
#عطار_نیشابوری
#هیچ
دقیقترین توصیف بلاتکليفی
به روایت جناب #عطار_نیشابوری
اونجا که ميگه:
"نه مرا شد از تو یک حاجت روا
نه زتو درد مرا آمد دوا..."
دقیقترین توصیف بلاتکليفی
به روایت جناب #عطار_نیشابوری
اونجا که ميگه:
"نه مرا شد از تو یک حاجت روا
نه زتو درد مرا آمد دوا..."
گفت:
باطن جای نظر حق است
ظاهر جای نظر خلق
جای نظرحق به پاکی سزاوارتراز نظرخلق جای.
#تذکرة_الاوليا
#عطار_نیشابوری
باطن جای نظر حق است
ظاهر جای نظر خلق
جای نظرحق به پاکی سزاوارتراز نظرخلق جای.
#تذکرة_الاوليا
#عطار_نیشابوری
وگفت: اصل ما در این طریق، خاموشی است.
وگفت: شوق، ثمرهء محبت بُوَد.
وگفت: محبّت را از آن نام محبت کردند که هر چه در دل بُوَد جز محبوب، محو گرداند.
وگفت: ادب، اعتمادگاه فُقَراست و آرایش اغنیا.
وگفت: اِخلاص، صدقِ نیّت است.
وگفت: هرکه وحشتِ غفلت، نچشیده باشد حلاوتِ اُنس نیابد.
وگفت: اندوهگین آن بُوَد که پروای آنش نَبُوَد که از اندوه پرسد.
#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاولیاء
#ذکربوعثمانحیری
وگفت: شوق، ثمرهء محبت بُوَد.
وگفت: محبّت را از آن نام محبت کردند که هر چه در دل بُوَد جز محبوب، محو گرداند.
وگفت: ادب، اعتمادگاه فُقَراست و آرایش اغنیا.
وگفت: اِخلاص، صدقِ نیّت است.
وگفت: هرکه وحشتِ غفلت، نچشیده باشد حلاوتِ اُنس نیابد.
وگفت: اندوهگین آن بُوَد که پروای آنش نَبُوَد که از اندوه پرسد.
#عطار_نیشابوری
#تذکرة_الاولیاء
#ذکربوعثمانحیری