بدین پیمان کنم با تو یکی بند

درستیها به مهر و خط و سوگند

همی تا جان من باشد به تن در

ترا با جان خود دارم برابر

 

#فخرالدین_اسعد_گرگانی

زمستان را بوَد فرجام، نوروز
چنان‌چون تیره‌شب را عاقبت، روز

#فخرالدین_اسعد_گرگانی

بیار ای ماه جام نوش گلگون
چو رویت لعل و چون وصلت همایون

نه خویشتر زین بودمان روزگاری
نه نیکوتر ز رویت نوبهاری

بهانه چیست گر بی غم نباشیم
به روز خرمی خرم نباشیم

بیا تا ما کنون خرم نشینیم
که فردا هر چه باشد خود ببینیم

بیا تا بهره برداریم ازین روز
که هرگز باز ناید روز امروز

#فخرالدین_اسعد_گرگانی

الا ماها بر آور سر ز بالین
جهان بین برگشا و این جهان بین

شبت تاریک بد همرنگ مویت
کنون رخشنده شد همرنگ رویت

ز دوده شد جهان از زنگ اندوه
همی خندد زمین از کوه تا کوه


#فخرالدین_اسعد_گرگانی

الا ماها بر آور سر ز بالین
جهان بین برگشا و این جهان بین

شبت تاریک بد همرنگ مویت
کنون رخشنده شد همرنگ رویت

ز دوده شد جهان از زنگ اندوه
همی خندد زمین از کوه تا کوه


#فخرالدین_اسعد_گرگانی

الا ماها بر آور سر ز بالین
جهان بین برگشا و این جهان بین

شبت تاریک بد همرنگ مویت
کنون رخشنده شد همرنگ رویت

ز دوده شد جهان از زنگ اندوه
همی خندد زمین از کوه تا کوه


#فخرالدین_اسعد_گرگانی

الا ماها بر آور سر ز بالین
جهان بین برگشا و این جهان بین

شبت تاریک بد همرنگ مویت
کنون رخشنده شد همرنگ رویت

ز دوده شد جهان از زنگ اندوه
همی خندد زمین از کوه تا کوه


#فخرالدین_اسعد_گرگانی