گرچه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما
کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
#صائب_تبریزی
کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
#صائب_تبریزی
نارسایی باده ما را ز دوران مانع است
گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما
چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک
تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما
#صائب_تبریزی
گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما
چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک
تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما
#صائب_تبریزی
از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر
در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ
ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما
#صائب_تبریزی
در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما
شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ
ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما
#صائب_تبریزی
در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین
کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما
چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم
پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما
#صائب_تبریزی
کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما
چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم
پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما
#صائب_تبریزی
چشم عاشق خاک کوی دلستان بیند به خواب
هر چه هر کس در نظر دارد، همان بیند به خواب
گل که در بیداری دولت غم بلبل نخورد
ناله مستانه اش را در خزان بیند به خواب
#صائب_تبریزی
هر چه هر کس در نظر دارد، همان بیند به خواب
گل که در بیداری دولت غم بلبل نخورد
ناله مستانه اش را در خزان بیند به خواب
#صائب_تبریزی
مهـــر را در چشم تنگ ذره نور دیگرست
بحـر را در تنگنای قطـــره شور دیگرست
هرسیه چشمی چوآهو کی کندمارا شکار؟
چشم لیلی دیده ما را، غــــرور دیگرست
#صائب_تبریزی
بحـر را در تنگنای قطـــره شور دیگرست
هرسیه چشمی چوآهو کی کندمارا شکار؟
چشم لیلی دیده ما را، غــــرور دیگرست
#صائب_تبریزی
چه خوش است ناله من به نوا رسیده باشد
دل پاشکسته من به دوا رسیده باشد
نفس آن زمان بر آرم به فراغت از ته دل
که غبار هستی من به هوا رسیده باشد
همه روز بیقرام همه شب در انتظارم
که دل رمیده من به کجا رسیده باشد
به کسی بود مسلم سفر دیار وحدت
که درون خانه باشد همه جا رسیده باشد
پر جبرئیل اینجا گره شکست دارد
به دلیل عقل زاهد به کجا رسیده باشد
اثر جمال یوسف ز جبین گرگ تابد
واگر آبگینه دل به صفا رسیده باشد
به کجا رسیده باشد تک و پوی عقل ناقص
چو به کنه رای کوری ز عصا رسیده باشد
کسی آگهست صائب زتب نهانی من
که به مغز استخوانها چو هما رسیده باشد
#صائب_تبریزی
.
دل پاشکسته من به دوا رسیده باشد
نفس آن زمان بر آرم به فراغت از ته دل
که غبار هستی من به هوا رسیده باشد
همه روز بیقرام همه شب در انتظارم
که دل رمیده من به کجا رسیده باشد
به کسی بود مسلم سفر دیار وحدت
که درون خانه باشد همه جا رسیده باشد
پر جبرئیل اینجا گره شکست دارد
به دلیل عقل زاهد به کجا رسیده باشد
اثر جمال یوسف ز جبین گرگ تابد
واگر آبگینه دل به صفا رسیده باشد
به کجا رسیده باشد تک و پوی عقل ناقص
چو به کنه رای کوری ز عصا رسیده باشد
کسی آگهست صائب زتب نهانی من
که به مغز استخوانها چو هما رسیده باشد
#صائب_تبریزی
.