معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
پیر امید

امشب به کجایم، در کاشانه ی من کو
وان هم‌سخنان دل دیوانه ی من کو

بگذشته شب از نیمه و من باز سیه‌مست
ای رهگذران بهر خدا خانه‌ی من کو

آن کهنه حریفی که زند تا سحر امشب
با یاد تو پیمانه به پیمانه‌ی من کو

من پیر غمم. پیر دلم. پیر امیدم
ای عمر عبث. شوق جوانانه ی من کو

تا چند نثار دگران اشک من ای چشم
خود مستحقم، گوهر یکدانه‌ی من کو

من شمعم و این شعله وری بود نصیبم
ای‌شب تو بمن گوی، که پروانه‌ی من کو

از سینه برون آمده جان، تا که بپرسد
از چشم بدر مانده، که جانانه‌ی من کو

مجنون شده افسانه ز یک لیلی ایام
با آنهمه لیلای‌من افسانه‌ی من کو

اکنون لب من گرمتر از عهد جوانی
آن مستی و آن بوسه‌ی مستانه‌ی من کو

زیباترم آید بنظر هرچه نگاهست
ای چشم، نظربازیِ رندانه‌ی من کو

من کهنه می مانده بجامم، لب گرمی
تا نوش کند، دُرد ز دُردانه‌ی من کو

با خویشتن خویش هم امروز غریبم
آن زمزمه در خلوت دزدانه‌ی من کو



#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
Track 2
Unknown Artist
مینای شکسته
شاعر: #رحیم_معینی_کرمانشاهی
خواننده: #مرضیه
آهنگ در گوشه عراق ماهور با اشاراتی به سه گاه یتیم از همایون‌خرم

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#همایون_خرم
Track 2
Unknown Artist
مینای شکسته
شاعر: #رحیم_معینی_کرمانشاهی
خواننده: #مرضیه
آهنگ در گوشه عراق ماهور با اشاراتی به سه گاه یتیم از همایون‌خرم

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی
#همایون_خرم

🏴🏴🏴
Moeini Kermanshahi, Shahidi, khaleghi
Moeini Kermanshahi
کجا میروی
۱۳۴۰ خورشیدی

شاعر: #رحیم_معینی_کرمانشاهی
ملودیِ بختیاری در شور
با تنظیم و رهبریِ استاد #روح_الله_خالقی
اجرایِ استاد_عبدالوهاب_شهیدی
با ارکسترِ گل‌ها

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی
شمعم و با سوختن تا واپسین دم زنده ام
قطره قطره سوختم تا آفریدم خویش را

شعرِ سخنسالار با خطاطی پسر ایشان
حسین معینی کرمانشاهی

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی
#حسین_معینی_کرمانشاهی
ناز  کمتر  کن ، که  من  اهل  تمنا  نیستم
زنده با عشقم ، اسیر سود و سودا نیستم

عاشق  دیوانه ای  بودم  ،  که  بر  دریا  زدم
رهرو گمگشته ای هستم ، که بینا نیستم

اشک گرم  و  خلوت سرد  مرا  ، نادیده ای
تا  بدانی  اینقدر ها  هم  شکیبا  نیستم

بسکه مشغولی بعیش ونوش هستی غافلی
از چو من بیدل ، که هستم در جهان،یا نیستم

دوست  میداری  زبان   بازان  باطل  گوی  را
در  برت  لب  بسته  از  آنم ، کز  آنها  نیستم

دل بدست آور  شوی با  مهربانیهای  خویش
لیکن آنروزی ،  که من دیگر  به  دنیا  نیستم

پای بند آز خویشم ، مهلتی ای شمع عشق
من  برای  سوختن   اکنون ،  مهیا  نیستم

هیچکس جای مرا دیگر نمی داند کجاست
آنقدر در عشق او غرقم ، که پیدا  نیستم




#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#ای_شمعها_بسوزید
ناز  کمتر  کن ، که  من  اهل  تمنا  نیستم
زنده با عشقم ، اسیر سود و سودا نیستم

عاشق  دیوانه ای  بودم  ،  که  بر  دریا  زدم
رهرو گمگشته ای هستم ، که بینا نیستم

اشک گرم  و  خلوت سرد  مرا  ، نادیده ای
تا  بدانی  اینقدر ها  هم  شکیبا  نیستم

بسکه مشغولی بعیش ونوش هستی غافلی
از چو من بیدل ، که هستم در جهان،یا نیستم

دوست  میداری  زبان   بازان  باطل  گوی  را
در  برت  لب  بسته  از  آنم ، کز  آنها  نیستم

دل بدست آور  شوی با  مهربانیهای  خویش
لیکن آنروزی ،  که من دیگر  به  دنیا  نیستم

پای بند آز خویشم ، مهلتی ای شمع عشق
من  برای  سوختن   اکنون ،  مهیا  نیستم

هیچکس جای مرا دیگر نمی داند کجاست
آنقدر در عشق او غرقم ، که پیدا  نیستم



#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
هرچه دانش بیشتر، وامانده تر در زندگی
هرچه کمتر فهم، کبر و خودنمایی بیشتر


#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
انتظار

به انتظار نبودی ز انتظار چه دانی؟
تو بیقراری دلهای بیقرار، چه دانی؟

 نه عاشقی‌که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مست باده‌نازی، از این‌دوکار، چه‌دانی؟

هنوز غنچه‌ی نشکفته‌ای به باغ وجودی
تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی؟

 تو چون شکوفه‌ی خندان و من چو ابر بهاران
تو از گریستن ابر نو بهار چه دانی؟

 چو روزگار به کام تو لحظه لحظه گذشته
ز نامرادی عشّاق روزگار چه دانی؟

 درون سینه نهانت کنم زدیده‌ی مردم
تو قدر این صدف از دُر شاهوار چه‌دانی؟

 تو سربلند غروری و من خمیده قد از غم
ز بید این چمن ای سرو باوقار چه دانی

 تو خود عنان کش عقلی و دل به کس نسپاری
زمن‌که نیست ز خود هیچم اختیار، چه‌دانی؟


#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#بزم هنر

ترانه ی رحیم معینی کرمانشاهی
آهنگ در دستگاه چهارگاه از سلیم فرزان
ارکستر گلها با تنظیم و رهبری جواد معروفی
اجرای بانو الهه

#سال (۱۳۴۳) خورشیدی

#این اثر در برنامه (۴۳۸)
#گلهای_رنگارنگ اجرا شده است

روزی اگر صاحب نظر بودم نبودم
گر عاشقی آشفته سر بودم نبودم

در سینه بمان ای شعله‌ی آشفته بختی
شمعی اگر از بزم هنر بودم نبودم

پوشیده بمان ای آرزوهای جوانی
جویای تو من روزی اگر بودم نبودم

در این صحرا سنگی نَبُوَد
تا سر بِنَهَم
بر سینه‌ی آن
شاید نفسی
راحت بخوابم

در این دریا موج بلا
ساکت نشود
تا چون صدفی
درپایِ خسی
راحت بخوابم

از تشنگی مُردم
در این صحرا
کو چشمه سار عشقم

پائیز عمر آمد
خُداوندا
پس کو بهار عشقم

از تشنگی مُردم
در این صحرا
کو چشمه سار عشقم

پائیز عمر آمد
خُداوندا
پس کو بهار عشقم

روزی اگر صاحب نظر بودم نبودم
گر عاشقی آشفته سر بودم نبودم

در سینه بمان ای شعله‌ی آشفته بختی
شمعی اگر از بزم هنر بودم نبودم

از کتاب حکایت نگفته

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی
#خواب_نوشین
#جواد_معروفی
Safar Kardeh, Moeini Kermanshahi, Delkash
Archieve of H Moeini Kermanshahi
سفر کرده

شاعر: #رحیم_معینی_کرمانشاهی
آهنگ در دستگاه چهارگاه
آهنگساز: #علی_تجویدی
خواننده: #دلکش

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی


سفر کرده

کجا سفر رفتی
که بی خبر رفتی

اشکم را چرا ندیدی
از من دل چرا بریدی

پا1 از من چرا کشیدی
که پیش چشمم
ره 2 دگر رفتی

بیا  به  بالینم
که جان مسکینم

تاب غم دگر ندارد
جز بر تو نظر ندارد

جان  بی  تو  ثمر ندارد
مگر چه کردم
که  بی خبر رفتی

چه قصه ها تو از وفا گفتی بامن
تو  بی محبتی  کنون  جانا یا من

تو چنان شرر
به خدا خبر
ز خدا نداری

رود آتش از
سر آن سرا
که تو پا گذاری

سوز دلم را تو ندانی
آتش جانم ننشانی

با غمت درآمیزم
از  بلا  نپرهیزم

پیش از آن برم بنشین
کز  میانه  برخیزم
رو به تو کردم , به خدا خو به تو کردم
که هم آغوش3 تو باشم

دل به بستم , به امیدت بنشستم
که قدح نوش3 تو باشم

چه شود اگر
نفس  سحر
خبری ز تو آرد

به کس دگر
نکنم  نظر
که دلم نگذارد

رفتی و صبر و قرار مرا بردی
بردی
طاقت این دل زار مرا بردی
بردی
 
( سال 1336 خورشیدی برابر 1376 هجری قمری و 1957 میلادی )
آهنگ در دستگاه چهارگاه از علی تجویدی ,
خواننده دلکش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری زیبا از سخنسالار در بابِ فردوسی بزرگ در دانشگاه پرتلند سال ۱۹۹۸ میلادی

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی