به جهانى كه در آن قافيه لنگ آمده بود
كاش در خلقتِ من نيز درنگ آمده بود
روزگارى كه بنايش همه رنجاندن ماست
با من از روزِ نخستين سَرِ جنگ آمده بود
منم آن شاخه ى پُر بار كه ناگه شب عيد
به سرش بى خبر آوارِ تگرگ آمده بود
آنكه مى گفت : مرا بى تو نه شايد بودن...
آنكه با خونِ جگرهام به چنگ آمده بود
"پيرهن چاك و غزلخوان و صراحى در دست"*
سرِ تقسيم غنائم چه قشنگ آمده بود !
بعد مرگم بنوازيد دف و رقص كنيد
دلم از روزِ ازل در پىِ مرگ آمده بود
بنويسيد كه از فاصله ها وحشت داشت
مدتى بود كه از عشق به تنگ آمده بود
"همه آرام گرفتند و شب از نيمه گذشت"**
غيرِ آن ماه كه بر صيدِ پلنگ آمده بود
#مرتضی_درویشی
پ. ن : *مصراع اول تضمين حضرت حافظ، **مصراع دوم از حضرت سعدى عليه الرحمه
كاش در خلقتِ من نيز درنگ آمده بود
روزگارى كه بنايش همه رنجاندن ماست
با من از روزِ نخستين سَرِ جنگ آمده بود
منم آن شاخه ى پُر بار كه ناگه شب عيد
به سرش بى خبر آوارِ تگرگ آمده بود
آنكه مى گفت : مرا بى تو نه شايد بودن...
آنكه با خونِ جگرهام به چنگ آمده بود
"پيرهن چاك و غزلخوان و صراحى در دست"*
سرِ تقسيم غنائم چه قشنگ آمده بود !
بعد مرگم بنوازيد دف و رقص كنيد
دلم از روزِ ازل در پىِ مرگ آمده بود
بنويسيد كه از فاصله ها وحشت داشت
مدتى بود كه از عشق به تنگ آمده بود
"همه آرام گرفتند و شب از نيمه گذشت"**
غيرِ آن ماه كه بر صيدِ پلنگ آمده بود
#مرتضی_درویشی
پ. ن : *مصراع اول تضمين حضرت حافظ، **مصراع دوم از حضرت سعدى عليه الرحمه