معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram

#شمس_تبریزی

خوشی های عالم را قیمت کرده اند
که هر یکی به چند است.
ای جان!
این ناخوشی به چند است؟!


#حضرت_عشق_مولانا

#مثنوی_مولوی

در بلا هم می چشم لذات او
مات اویم مات اویم مات او

#صبر پيشه كن
كه وعده‌ى خدا "حق" است
قرآن کریم، روم ، آيه ۶۰

تنها زمانی صبور خواهیم شد که
#صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.
و آنچه ویرانمان می‌کند، روزگار نیست
بلکه حوصله‌ی کوچک و آرزوهای بزرگ‌مان است.
#رومن_رولان

#صبر ، افتادن ِ نظر است بر آخر ِ کار ...
#شمس_تبریزی

 صد هزاران کیمیا حق آفرید
کیمیایی همچو #صبر ، آدم ندید .
#مثنوی_مولوی
جمع باید کرد اجزا را به عشق
تا شوی خوش چون سمرقند و دمشق


#مثنوی_مولوی

اِنفاق وقتی موجب ارتقای معنوی انسان است که متضمّن معنی ایثار باشد؛ و ایثار در اصطلاح قرآنی بر "شُحّ نفس" غالب آمدن و دیگری را بر خود ترجیح دادن است. و آن در حالی تحقّق تواند یافت که انفاق در طول مدت عمر، و نه در پایان آن، صورت گیرد. یعنی در زمانی که تو خود نیز علاقه به مال داری، انفاق کنی. اینکه بگذاری و در آخر عمر وصیت کنی که فلان قدر از اموالت را در کار خیر مصرف کنند، البته خوب است و اجر آن در نزد خدا ضایع نمی شود، اما در ارتقای معنوی و تطهیر و تزکیه ی نفس تو موثر نمی افتد.


#استاد_موحد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمع باید کرد اجزا را به عشق
تا شوی خوش چون سمرقند و دمشق


#مثنوی_مولوی

اِنفاق وقتی موجب ارتقای معنوی انسان است که متضمّن معنی ایثار باشد؛ و ایثار در اصطلاح قرآنی بر "شُحّ نفس" غالب آمدن و دیگری را بر خود ترجیح دادن است. و آن در حالی تحقّق تواند یافت که انفاق در طول مدت عمر، و نه در پایان آن، صورت گیرد. یعنی در زمانی که تو خود نیز علاقه به مال داری، انفاق کنی. اینکه بگذاری و در آخر عمر وصیت کنی که فلان قدر از اموالت را در کار خیر مصرف کنند، البته خوب است و اجر آن در نزد خدا ضایع نمی شود، اما در ارتقای معنوی و تطهیر و تزکیه ی نفس تو موثر نمی افتد.


#استاد_موحد
حکمتِ قرآن چو ضالّهٔ مؤمن است
هر کسی در ضالّهٔ خود موقِن است

#مثنوی_مولوی
#دفتر_دوم


حقیقت و حکمت گمشده هر حقیقت جوی صادق و راستینی است و برای یافتن و دریافت آن نیازمند هیچ فلسفه و نظریه و فرضیه ای نیست!
آنکه در این راه مستقیم و استوار است گمشده اش را می شناسد و همین که از دور او را ببیند به یقین می داند که هموست.
حکمتِ قرآن چو ضالّهٔ مؤمن است
هر کسی در ضالّهٔ خود موقِن است

#مثنوی_مولوی
#دفتر_دوم


حقیقت و حکمت گمشده هر حقیقت جوی صادق و راستینی است و برای یافتن و دریافت آن نیازمند هیچ فلسفه و نظریه و فرضیه ای نیست!
آنکه در این راه مستقیم و استوار است گمشده اش را می شناسد و همین که از دور او را ببیند به یقین می داند که هموست.
فکر آن باشد که بگشاید رهی
راه آن باشد که پیش آید شهی

شاه آن باشد که پیشِ شه رود
نه به مخزن ها و لشکر شه شود

تا بماند شاهیِ او سرمدی
همچو عِزّ مُلکِ دینِ احمدی

#مثنوی_مولوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رَقْص آن‌جا کُن که خود را بِشْکَنی
پَنبه را از ریشِ شَهْوت بَرکَنی

رَقْص و جَولان بر سَرِ میدان کُنند
رَقْص اَنْدَر خونِ خود مَردان کُنند

چون رَهَند از دستِ خود، دَستی زَنَند
چون جَهَند از نَقصِ خود، رَقصی کُنند

مُطرِبانْشانْ از دَرون دَف می‌زَنَند
بَحْرها در شورَشان کَف می‌زَنَند

تو نبینی لیکْ بَهْرِ گوشَشان
بَرگ‌ها بَر شاخ‌ها هم کَف‌زَنان

تو نبینی بَرگ‌ها را کَف زدن
گوشِ دل باید، نه این گوشِ بَدَن

#مثنوی_مولوی
ماهیانِ جان در این دریا پُرند
تو نمی‌بینی، که کوری ای نژند!

بر تو خود را می‌زنند آن ماهیان
چشم بگشا تا ببینی شان عیان!

ماهیان را گر نمی‌بینی به دید
گوشِ تو تسبیح شان آخر شنید

#مثنوی_مولوی
#دفتر_دوم


حفظ اوقات و مراقبت از ایام و احوال برای سالک یک ضرورت است.
انسان با توجه و مراقبت قلبی می تواند تغییر اوقات و ایام و احوال را با تغییر حال و قلب خود بطور غیر حسی و بوسیله حواس باطنی ادراک کند.
این تغییر حال و توجه و دریافت قلبی و باطنی از امور غیبی و امری واقعی است که جناب #مولانا از آن با زدن ماهیان دریای وجود به جان و روح سالک تعبیر می کند.
این ماهیان انواعِ موجودات روحانی اند که به امر الهی فعال هستند و صورت و امواج آنان با هیچ دستگاه و گیرندهٔ حسی دریافت نمی شود مگر با گیرنده باطنی و از صافیِ یک قلب پاک و مصفّا.
گرچه دیدن این ماهیان غیبی امر دشواری برای مبتدیان است ولی شنیدن و ادراک قلبی آنان به غیر از رؤیت امری ممکن و ضروری است تا از تسبیح و شناوری آنان در دریای وجود و اراده حق، حرکت و نشاطی در جان سالک الی الله پیدا گردد.
کیست دلدار؟ اهل دل، نیکو بدان!
که چو روز و شب جَهانند از جِهان

#مثنوی_مولوی
#دفتر_دوم




نشانه اهل دل دل نبستن و از خویش کاستن و سبک کردن بارهاست.
عاشقان پیوسته گریزان و چرخان و جهان از این خاکدان و دامگه اند بعکس اهل دنیا و ریاست که با سنگینی و ثقالت بر زمین چسبیده اند و کنده شدن از وابستگی ها و جایگاه و صندلی ها برایشان دشوار و محال و همچو مرگ است.
صبر کردن جانِ تسبیحات توست
صبر کن کآن است تسبیحِ دُرست

هیچ تسبیحی ندارد آن دَرَج
صبر کن! اَلصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَج!

#مثنوی_مولوی
#دفتر_دوم
#صبر



حقیقت و جان هر ذکر و تسبیح، صبر است.
صبر، مقدمهٔ وصول به فناست و تسبیح حقیقی همین صبر در عمل است و هیچ ذکر و تسبیحی به این درجه از اهمیت برای سلوک نیست.

تسبیح، یادآوری این معناست که هرچه هست اوست و ما همچو ماهیان در این دریای هستی و عشق الهی شناوریم و همهٔ این اسباب و عللِ ظاهری، وسایلی هستند مقهورِ اراده و مشیّت و قدرتِ حق، و سالک چون این معنا را دریافت و همه وقت در ذهن و ضمیر خود یادآور شد، آنگاه نتیجهٔ عملی و روح این تسبیح برای سالک، حلم و بردباری و صبر بر بلایا و هواهای نفسانی و سیر در فنا و تمرین نوعی فناست و لذا در عمل بر هر آنچه به او برسد صبور و خشنود است.
و در این حال نعمت و نقمت برایش مساوی است و در آرامش و سکون نفس، فرقی برایش نباشد.
صبر انسان را به آرزوی خود خواهد رساند و کلیدی است که باب بسته بسوی غیب و ملکوت را خواهد گشود.

هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثَباتم دادند
بر مِحَک زن کار خود ای مردِ کار!
تا نسازی مسجدِ اهلِ ضِرار

بس در آن مسجدکُنان تَسخُر زدی
چون نظر کردی تو خود زیشان بُدی!

#مثنوی_مولوی
#دفتر_دوم


دوگانهٔ عمل_نظر همواره در تاریخ تفکر و معرفت مسئله مهمی بوده و اینکه کدام بر دیگری مقدم است مورد بحث و مناقشه های درازدامنی قرار گرفته است. در عالم مسیحیت قرون میانه عمل و ایمان مقدم بر عقل و علم بوده و پس از آشنایی آنان با آثار ابن سینا توسط ترجمه های لاتینی، عقل جایگاه والای خویش را در تفکر مسیحی می یابد و از عوامل اصلی رنسانس شده و نهایتا به سیطره و حکومتِ کلیسا پایان می دهد. در جهان اسلام با دو گروه روبرو هستیم گروهی اهل حکمت و عرفان هستند و عقل و فهم و معرفت را مُقدّم بر عمل دانسته و عده ای از قشریونِ دینی که به عقل، بها و ارزش خاصی نمی دهند و پیروان را به تقلید و عمل کورکورانه می خوانند.
در عین حال عمل و نظر دو بال حرکت و سلوک انسان است و نظر و معرفت بدون عمل و ایثار و نیز، عملِ بدون معرفت و نیّتِ صحیح، انسان را به پیش نخواهد برد .
حفظ تعادل میان عمل و نظر و مراقبهٔ بر عمل، انسان را از افراط و تفریط نگه می دارد.
برای در امان ماندن از عمل زدگی و شتابزدگی همواره باید کار و عمل را مورد ارزیابی و سنجش قرار داده و با نگاه تیزبین عقل و وجدان بر این امر مراقبه نمود.
ساختنِ مسجد ضرار نمونه ای از کارهایی است که از روی اخلاص و انگیزه صحیح و غیرنفسانی نباشد؛ گرچه ظاهرش خیر و خداست ولی در اصل و باطنش شرّ و ظهور نفس و نفاق است.
چه بسیار کارهایی که: دیگران را به واسطه ظلم و استکبارشان مذمّت می کنیم و مرگ برایشان می طلبیم و چون نیک بنگریم خود طاغوتی هستیم که به زیردستان ظلم و ستم می کنیم و از همه بدتر آنکه با چهرهٔ دینی و نقاب خیرخواهی و در قالب مسجد و محراب این کار انجام شود!