This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا همه دست به نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
#فردوسی_بزرگ
جز او را مخوان کردگار جهان
شناسندهٔ آشکار و نهان
خداوند با فرّ و با بخش و داد
زمانه به فرمان او گشت شاد
خداوند گوپال و شمشیر و گنج
خداوند آسانی و درد و رنج
جهاندار با فر و نیکیشناس
که از تاج دارد به یزدان سپاس
ازو دیدم اندر جهان نام نیک
ز گیتی ورا باد فرجام نیک
#فردوسی_بزرگ
شناسندهٔ آشکار و نهان
خداوند با فرّ و با بخش و داد
زمانه به فرمان او گشت شاد
خداوند گوپال و شمشیر و گنج
خداوند آسانی و درد و رنج
جهاندار با فر و نیکیشناس
که از تاج دارد به یزدان سپاس
ازو دیدم اندر جهان نام نیک
ز گیتی ورا باد فرجام نیک
#فردوسی_بزرگ
به فرزند پاسخ چنین داد شاه
که «از راستی بگذری، نیست راه»
#فردوسی_بزرگ🛎
که برگردان این بند مشهور اَوستاست:
«راه در جهان یکی است و آن راه راستی است».
#زرتشت
#یسنا_۷۲_بند_۱۱
بگویم من و کس نگوید که نیست
که «بی راه بسیار و راه اندکیست»
که «از راستی بگذری، نیست راه»
#فردوسی_بزرگ🛎
که برگردان این بند مشهور اَوستاست:
«راه در جهان یکی است و آن راه راستی است».
#زرتشت
#یسنا_۷۲_بند_۱۱
بگویم من و کس نگوید که نیست
که «بی راه بسیار و راه اندکیست»
میاسای ز آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان
چو گویی که فام خرد توختم
همه هر چه بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
#فردوسی_بزرگ
همیشه در کندوکاو آموختن باش
و هرگز خود شیفته و دچار منیت و
غرور مشو....
ز دانش میفکن دل اندر گمان
چو گویی که فام خرد توختم
همه هر چه بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
#فردوسی_بزرگ
همیشه در کندوکاو آموختن باش
و هرگز خود شیفته و دچار منیت و
غرور مشو....
به فرزند پاسخ چنین داد شاه
که «از راستی بگذری، نیست راه»
#فردوسی_بزرگ
که برگردان این بند مشهور اَوستاست:
«راه در جهان یکی است و آن راه راستی است».
#زرتشت
#یسنا_۷۲_بند_۱۱
بگویم من و کس نگوید که نیست
که «بی راه بسیار و راه اندکیست»
که «از راستی بگذری، نیست راه»
#فردوسی_بزرگ
که برگردان این بند مشهور اَوستاست:
«راه در جهان یکی است و آن راه راستی است».
#زرتشت
#یسنا_۷۲_بند_۱۱
بگویم من و کس نگوید که نیست
که «بی راه بسیار و راه اندکیست»
جهان یادگارست و ما رفتنی
به گیتی نماند به جز مردمی
به نام نیکو گر بمیرم رواست
مرا نام باید که تن مرگ راست
کجا شد فریدون و هوشنگ شاه
که بودند با گنج و تخت و کلاه
برفتند و ما را سپردند جای
جهان را چنین است آیین و رای
#فردوسی_بزرگ
به گیتی نماند به جز مردمی
به نام نیکو گر بمیرم رواست
مرا نام باید که تن مرگ راست
کجا شد فریدون و هوشنگ شاه
که بودند با گنج و تخت و کلاه
برفتند و ما را سپردند جای
جهان را چنین است آیین و رای
#فردوسی_بزرگ
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #نامه_گژدهم_به_نزد_کاوس فردوسی « شاهنامه » سهراب » بخش ۱۰ ( #قسمت_اول ) ۱ چو برگشت سهراب ، گژدهمِ پیر ، بیاوَرد و بنشاند ، مردِ دبیر ، ۲ یکی نامه بنوشت نزدیکِ شاه ، برافکند پویندهمردی ، به راه ، ۳ نخست ، آفرین…
داستان رستم و سهراب
#نامه_گژدهم_به_نزد_کاوس
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۱۰
( #قسمت_دوم )
۱۴
هجیرِ دلاور ، میان را ببست ،
یکی بارهٔ تیزتگ ، برنشست ،
۱۵
بشد پیشِ سهراب ، رزمآزمای ،
بر اسبش ندیدم فزون زان ، بهپای ،
۱۶
که بر هم زَنَد مژه را ، جنگجوی ،
گرایَد ز بینی ، سویِ مغز ، بوی ،
اینجا #فردوسی بزرگ برای تفهیم حداقلِ زمان ممکن ، از عبارت " که بر هم زند مژه را جنگجوی " در مصرع اول معادل چیزی که امروزه متداول است " به اندازه چشم بر هم زدن "
و عبارت " گراید ز بینی ، سویِ مغز ، بوی " در مصرع دوم که معادل است به اندازهی زمانی که بو از بینی به مغز میرسد ،،، استفاده کرده است و در نوع خود و بکارگیری ، این عبارات بینظیرند .
۱۷
که سهرابش ، از پشتِ زین ، برگرفت ،
برش مانده آن بازو ،، اندر شگفت ،
۱۸
درست است و ،، اکنون به زنهارِ اوست ،
پُرآزار ، جان و ،،، پُر از درد ، پوست ،
۱۹
سوارانِ ترکان ، بسی دیدهام ،
عنانپیچ ، ازینگونه ، نشنیدهام ،
۲۰
نباشد به گیتی ، چو او ، رزمساز ،
مگر پیلتن ، گُردِ گردنفراز ،
۲۱
همآوردِ او ، در جهان سربسر ،
نباشد ، بجز رستمِ زالِ زر ،
۲۲
مبادا که او ، در میانِ دو صف ،
یکی مردِ جنگآوَر ،،، آرَد بکَف ،
۲۳
نخواهم که با او ، بهصحرا بُوَد ،
همآورد ،،، اگر کوهِ خارا ، بُوَد ،
۲۴
بران کوه ، بخشایش آرَد زمین ،
که او اسب رانَد بر او ، روزِ کین ،
۲۵
اگر دَم زند شهریار ، اندرین ،
نرانَد سپاه و ،، نسازد کمین ،
۲۶
از ایران ، همه فرَّهی ، رفته ،، گیر ،
جهان ، از سرِ تیغش ،، آشفته ، گیر ،
بخش ۱۱ : « چو خورشید بر زد سر از برز کوه »
بخش ۹ : « چو آگاه شد دختر گژدهم »
ادامه دارد 👇👇👇
#نامه_گژدهم_به_نزد_کاوس
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۱۰
( #قسمت_دوم )
۱۴
هجیرِ دلاور ، میان را ببست ،
یکی بارهٔ تیزتگ ، برنشست ،
۱۵
بشد پیشِ سهراب ، رزمآزمای ،
بر اسبش ندیدم فزون زان ، بهپای ،
۱۶
که بر هم زَنَد مژه را ، جنگجوی ،
گرایَد ز بینی ، سویِ مغز ، بوی ،
اینجا #فردوسی بزرگ برای تفهیم حداقلِ زمان ممکن ، از عبارت " که بر هم زند مژه را جنگجوی " در مصرع اول معادل چیزی که امروزه متداول است " به اندازه چشم بر هم زدن "
و عبارت " گراید ز بینی ، سویِ مغز ، بوی " در مصرع دوم که معادل است به اندازهی زمانی که بو از بینی به مغز میرسد ،،، استفاده کرده است و در نوع خود و بکارگیری ، این عبارات بینظیرند .
۱۷
که سهرابش ، از پشتِ زین ، برگرفت ،
برش مانده آن بازو ،، اندر شگفت ،
۱۸
درست است و ،، اکنون به زنهارِ اوست ،
پُرآزار ، جان و ،،، پُر از درد ، پوست ،
۱۹
سوارانِ ترکان ، بسی دیدهام ،
عنانپیچ ، ازینگونه ، نشنیدهام ،
۲۰
نباشد به گیتی ، چو او ، رزمساز ،
مگر پیلتن ، گُردِ گردنفراز ،
۲۱
همآوردِ او ، در جهان سربسر ،
نباشد ، بجز رستمِ زالِ زر ،
۲۲
مبادا که او ، در میانِ دو صف ،
یکی مردِ جنگآوَر ،،، آرَد بکَف ،
۲۳
نخواهم که با او ، بهصحرا بُوَد ،
همآورد ،،، اگر کوهِ خارا ، بُوَد ،
۲۴
بران کوه ، بخشایش آرَد زمین ،
که او اسب رانَد بر او ، روزِ کین ،
۲۵
اگر دَم زند شهریار ، اندرین ،
نرانَد سپاه و ،، نسازد کمین ،
۲۶
از ایران ، همه فرَّهی ، رفته ،، گیر ،
جهان ، از سرِ تیغش ،، آشفته ، گیر ،
بخش ۱۱ : « چو خورشید بر زد سر از برز کوه »
بخش ۹ : « چو آگاه شد دختر گژدهم »
ادامه دارد 👇👇👇
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۵ ( #قسمت_پنجم ) ۴۸ بیاورد خفتان و درع و کمان ، همان ،،، نیزه و تیغ و گُرزِ گران ، ۴۹ بسی ، بر همی زد ،،، گِرانگُرز را ، همی یاد کرد ، آن بَر و بُرز را…
داستان رستم و سهراب
#آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۵
( #قسمت_ششم )
۵۹
به روز و به شب ، مویه کرد و گریست ،
پس از مرگِ سهراب ،،، سالی بزیست ،
۶۰
سرانجام ، هم ،،، در غمِ او بمُرد ،
روانش بشد سویِ سهرابِ گُرد ،
۶۱
چنین گفت بهرامِ نیکوسُخُن ،
که با مُردگان ، آشنایی مکن ،
۶۲
نه ایدر ، همی ماند خواهی دراز ،
بسیچیده باش و ، درنگی مساز ،
۶۳
چنین است رسمِ سرای کُهُن ،
سرش ، هیچ پیدا نبینی ز بُن ،
۶۴
به تو داد یک روز نوبت ،،، پدر ،
سزد ، گر ترا نوبت آید بسر ،
۶۵
چنین است و ، رازش نیامد پدید ،
نیابی به خیره ،،، چه جویی کلید؟ ،
۶۶
درِ بسته را ، کس نداند گشاد ،
بِدان رنج ،،، عمرِ تو ، گردد بهباد ،
۶۷
دل اندر سرایِ سپنجی ، مبند ،
سپنجی ،،، نباشد بسی سودمند ،
۶۸
بدین داستان ، من سخن ساختم ،
دگر ، بر سیاوش بپرداختم ،
۶۹
یکی داستان است ، پُر آبِ چشم ،
دلِ نازک ، از رستم آید بهخشم ،
#پایان_بخش ۲۵
#پایان_داستان_رستم_و_سهراب
« داستان سیاوش - آغازِ داستان »
بخش ۲۴ : « وز آنجایگه ، شاه لشکر بِراند »
این داستان را با تشویق دوستان به پایان بردیم اگر در نحوهی ارائهی داستان #حکیم_فردوسی نقص و نارسایی داشتیم از #فردوسی بزرگ و دوستان امید بخشایش داریم
🙏🌸🙏🌸🙏🌸
#آگاهی_یافتن_مادر_سهراب_از_کشته_شدن_پسرش
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۵
( #قسمت_ششم )
۵۹
به روز و به شب ، مویه کرد و گریست ،
پس از مرگِ سهراب ،،، سالی بزیست ،
۶۰
سرانجام ، هم ،،، در غمِ او بمُرد ،
روانش بشد سویِ سهرابِ گُرد ،
۶۱
چنین گفت بهرامِ نیکوسُخُن ،
که با مُردگان ، آشنایی مکن ،
۶۲
نه ایدر ، همی ماند خواهی دراز ،
بسیچیده باش و ، درنگی مساز ،
۶۳
چنین است رسمِ سرای کُهُن ،
سرش ، هیچ پیدا نبینی ز بُن ،
۶۴
به تو داد یک روز نوبت ،،، پدر ،
سزد ، گر ترا نوبت آید بسر ،
۶۵
چنین است و ، رازش نیامد پدید ،
نیابی به خیره ،،، چه جویی کلید؟ ،
۶۶
درِ بسته را ، کس نداند گشاد ،
بِدان رنج ،،، عمرِ تو ، گردد بهباد ،
۶۷
دل اندر سرایِ سپنجی ، مبند ،
سپنجی ،،، نباشد بسی سودمند ،
۶۸
بدین داستان ، من سخن ساختم ،
دگر ، بر سیاوش بپرداختم ،
۶۹
یکی داستان است ، پُر آبِ چشم ،
دلِ نازک ، از رستم آید بهخشم ،
#پایان_بخش ۲۵
#پایان_داستان_رستم_و_سهراب
« داستان سیاوش - آغازِ داستان »
بخش ۲۴ : « وز آنجایگه ، شاه لشکر بِراند »
این داستان را با تشویق دوستان به پایان بردیم اگر در نحوهی ارائهی داستان #حکیم_فردوسی نقص و نارسایی داشتیم از #فردوسی بزرگ و دوستان امید بخشایش داریم
🙏🌸🙏🌸🙏🌸