معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.3K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
کعبه را دیدم، دلم از دردِ تنهایی گرفت
مجلس‌آرایی که ما را خواند، خود مهمانِ کیست؟

#دانش_مشهدی
سرگذشتم نقلِ یک خوابِ پریشان بیش نیست

#دانش_مشهدی
بخوان بلند، که تفسیرِ آیت کرم است
خطی که در کف دست مبارکش پیداست

#دانش_مشهدی
در چراغ آشنایی نورِ الفت مرده ‌است

خانه تاریک است و من بیمار، بیرونم برید

#دانش_مشهدی
ما جوان داریم یاد، این آسمانِ پیر را


ای که می‌پرسی ز حال ما، ز سال ما مپرس!

#دانش_مشهدی
#آدم و #حوا از باغ بهشت بیرون رانده شدند، زیرا که میوه اي ممنوعه را خورده بودند!

میوه درخت #دانش را!

این یکی از شگفت انگیزترین تمثیل هایی است که تاکنون ابداع شده است. چرا خوردن میوه درخت دانش منع شده بود؟ زیرا لحظه اي که دانش وارد شود، #نفس وجود خواهد داشت. لحظه اي که بدانی هستی، سقوط کرده اي. #گناه نخستین همین است. هیچکس آدم و حوا را از بهشت اخراج نکرد. لحظه اي که آگاه شدند که وجود دارند، باغ بهشت ناپدید شد. براي چنین چشمانی که پر از نفس هستند، آن باغ نمی تواند وجود داشته باشد. چنین نیست که آنان از آن باغ اخراج شده باشند، آن باغ در اینک و اینجا قرار دارد در همین لحظه در کنارت است. همیشه هر کجا که بروي تو را دنبال می کند، ولی تو نمی توانی آن را ببینی. اگر نفس وجود نداشته باشد، بار دیگر واردش شده اي؛ آن باغ برایت هویدا می شود. تو هرگز بیرون از آن نبوده اي. این را امتحان کن؛ زیر درختی بنشین و خودت را فراموش کن......
من به شما هیچ آرمانی نمی آموزم.
هیچ بایدي آموزش نمی دهم. نمی گویم این باش و آن شو. تمام آموزش من فقط این است: هرچه که هستی، آن را چنان تماماً بپذیر که چیزي براي کسب کردن از آن باقی نمانده باشد. و تو یک ابر سپید خواهی شد.
#اشو
ز بسکه مشق سخن ساخت ناتوان ما را

گداخت همچو قلم مغز استخوان ما را...

#دانش_مشهدی
آن سبکروحم که می‌گیرد صبا را در بغل
همچو خونگرمی که گیرد آشنا را دربغل

درچنین فصلی‌که‌هرکس دست‌دارد مَی‌کش‌است
شیشه‌ای غیر از دل پر نیست ما را در بغل

#دانش_مشهدی
#دیوان #متفرقات
تصحیح #محمد_قهرمان
#زادروز
انتشارات تاسوعا ۱۳۸۹
ریاضتِ شبِ هجران، ز طاعتِ که کم است؟
ستاره می شِمرم، سُبحه گر به دستم نیست...

#دانش_مشهدی
لاله ی سامان به #غارت داده ی این گلشنم
باد برگم را پریشان کرده، داغی مانده است

#دانش_مشهدی