۳۱ شهریور زادروز #پرویز_یاحقی
( زاده ۳۱ شهریور ۱۳۱۵ تهران -- درگذشته ۱۳ بهمن ۱۳۸۵ تهران ) موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ویلون
#پرویز_صدیقی_پارسی معروف به یاحقی، چنانچه خود گفته بود، در کودکی به اقتضای شغل پدر به همراه خانواده به لبنان سفر میکند و پس از گذشت مدتی کوتاه به دلیل دور بودن از "معشوقش ویلون" به حال افسردگی و بیماری میرود که با توصیه پزشکان، خانوادهاش تسلیم خواسته وی شده و او را به ایران میفرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین یاحقی کسب فیض کند.
او با شاگردی در مکتب هنرمندپرور #ابوالحسن_صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرف خویش با این داشتهها، هرچه سریعتر پلههای ترقی را پیمود تا جایی که در همان سالهای جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، بهرغم حضور استادانش تکنوازیها به او سپرده میشد که خود نشان از خارقالعاده بودن این جوان داشت.
وی ۱۶ ساله بود که به برنامه گلها راه یافت.
این سیر صعودی با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگهایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازیهای فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را به عنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
سبکی که منحصر به او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوری های خود او بود و مقلدان فراوانی نیز پیدا کرد که از آنجمله میتوان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و... را نام برد که هر یک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تأثیر گرفته و انشعابات این سبک محسوب میشوند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچگاه نتوانستند در بروز این حس، استقلال کامل نشان دهند.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد می کنیم:
چهارمضرابها، آهنگ و رنگهای ساخته او که شروع و پایه آنها از سیم های sol و re بوده و قسمت اعظم آنها نیز در همین محدوده است، گواه این مدعاست.
برخی قطعات او با کوک های مخصوص و برخی دیگر با کوک افتاده نواخته میشود که این دو کوک و به خصوص افتاده (به معنی همصدا بودن دو سیم در کنار هم [mi-mi la mi] از ابداعات حسین یاحقی و مختصات همین مکتب و سبک است که بعدها توسط دیگران نیز مورد استفاده قرار گرفت) ساختن آهنگهای ماندگاری همچون: بیداد زمان، می زده شب (ماهور) سراب آرزو (افشاری) غزالان رمیده (شوشتری و همایون) آهنگ زیبای او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه کو...]. (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زیبای زندهیاد جواد معروفی و آهنگهای دیگری که مجال نام بردن از آنها نیست، افراد بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقهمند کرده که حتی بهرغم گذشت سالیان متمادی بر این آهنگها، هنوز هم ورد زبان عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش اعظمی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر بیژن ترقی بود.
پرویز یاحقی صداى دلنشينى هم داشت به طورى كه مدتى به كار گويندگى روى أورد و مجرى برنامهاى در راديو به نام " روزنامه گويا " بود.
یاحقی با نواختن سهتار نیز کاملاً آشنا بود و در صدابرداری هم کاردانی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود منحصر به فرد است.
او در چند سال آخر عمر خود، به علت مصدومیت قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد.
پرویز یاحقی در ۷۰ سالگی به علت ایست قلبی در تنهایی خانهاش درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
( زاده ۳۱ شهریور ۱۳۱۵ تهران -- درگذشته ۱۳ بهمن ۱۳۸۵ تهران ) موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ویلون
#پرویز_صدیقی_پارسی معروف به یاحقی، چنانچه خود گفته بود، در کودکی به اقتضای شغل پدر به همراه خانواده به لبنان سفر میکند و پس از گذشت مدتی کوتاه به دلیل دور بودن از "معشوقش ویلون" به حال افسردگی و بیماری میرود که با توصیه پزشکان، خانوادهاش تسلیم خواسته وی شده و او را به ایران میفرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین یاحقی کسب فیض کند.
او با شاگردی در مکتب هنرمندپرور #ابوالحسن_صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرف خویش با این داشتهها، هرچه سریعتر پلههای ترقی را پیمود تا جایی که در همان سالهای جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، بهرغم حضور استادانش تکنوازیها به او سپرده میشد که خود نشان از خارقالعاده بودن این جوان داشت.
وی ۱۶ ساله بود که به برنامه گلها راه یافت.
این سیر صعودی با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگهایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازیهای فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را به عنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
سبکی که منحصر به او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوری های خود او بود و مقلدان فراوانی نیز پیدا کرد که از آنجمله میتوان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و... را نام برد که هر یک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تأثیر گرفته و انشعابات این سبک محسوب میشوند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچگاه نتوانستند در بروز این حس، استقلال کامل نشان دهند.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد می کنیم:
چهارمضرابها، آهنگ و رنگهای ساخته او که شروع و پایه آنها از سیم های sol و re بوده و قسمت اعظم آنها نیز در همین محدوده است، گواه این مدعاست.
برخی قطعات او با کوک های مخصوص و برخی دیگر با کوک افتاده نواخته میشود که این دو کوک و به خصوص افتاده (به معنی همصدا بودن دو سیم در کنار هم [mi-mi la mi] از ابداعات حسین یاحقی و مختصات همین مکتب و سبک است که بعدها توسط دیگران نیز مورد استفاده قرار گرفت) ساختن آهنگهای ماندگاری همچون: بیداد زمان، می زده شب (ماهور) سراب آرزو (افشاری) غزالان رمیده (شوشتری و همایون) آهنگ زیبای او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه کو...]. (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زیبای زندهیاد جواد معروفی و آهنگهای دیگری که مجال نام بردن از آنها نیست، افراد بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقهمند کرده که حتی بهرغم گذشت سالیان متمادی بر این آهنگها، هنوز هم ورد زبان عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش اعظمی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر بیژن ترقی بود.
پرویز یاحقی صداى دلنشينى هم داشت به طورى كه مدتى به كار گويندگى روى أورد و مجرى برنامهاى در راديو به نام " روزنامه گويا " بود.
یاحقی با نواختن سهتار نیز کاملاً آشنا بود و در صدابرداری هم کاردانی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود منحصر به فرد است.
او در چند سال آخر عمر خود، به علت مصدومیت قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد.
پرویز یاحقی در ۷۰ سالگی به علت ایست قلبی در تنهایی خانهاش درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.