آن کیست که بی‌جرم و گنه زیست؟ بگو
بی‌جرم و گناه در جهان کیست؟ بگو

من بد کنم و تو بد مکافات کنی
پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو


#عراقی

عشق سیمرغ است، کورا دام نیست
در دو عالم زو نشان و نام نیست
صبح و شامم طره و رخسار اوست
گرچه آنجا کوست صبح و شام نیست

#عراقی

آشکارا نهان کنم تا چند؟
دوست می‌دارمت به بانگ بلند

عاشقان تو نیک معذورند
زان که نبود کسی تو را مانند


#عراقی

بُود آیا که خرامان زِ درم بازآیی؟
گِرِه از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟


#عراقی

در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن
یک‌بار خلوت خوش جانانم آرزوست...

#عراقی

امروز مرا در دل، جز یار نمی‌گنجد
وز یار چنان پُر شد کاغیار نمی‌گنجد

این لحظه از آن شادم کاندر دلِ تنگ من
غم جای نمی‌گیرد، تیمار نمی‌گنجد...

#عراقی

بِکِشم به ناز ، روزی ،

سرِ زلفِ مشک‌رنگش ،





ندهم ز دست این بار ،

اگر آوَرَم به چنگش ،



#عراقی

صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید
که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید.

نسیم خوش مگر از باغ جلوه می‌دهد گل را
که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار می‌آید

#عراقی

بيمار توام، روي توام درمان است

جان داروي عاشقان رخ جانان است

بشتاب، که جانم به لب آمد بي تو

درياب مرا، که بيش نتوان دانست

#عراقی

بر من نظری کن، که منت عاشق زارم
دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم

تا خار غم عشق تو در پای دلم شد
بی‌روی تو گلهای چمن خار شمارم

#عراقی