به خدا پیوستهتر شو
«وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا»(مزمل/۸)؛
«و نام پروردگارت را ياد كن و از همه گسسته و با او پيوسته شو.»
من همه قرآن را تتبّع کردهام،
حاصل معنی هر آیتی و هر قصهای این یافتم که:
ای بنده، از غیر من بِبُر،
که آنچه از غیر یابی، از من به یابی بیمنّتِ خلق
و آنها که از من یابی از هیچ کس نیابی.
و ای به من پیوسته، پیوستهتر شو
#معارف_بهاء_ولد
#پدر_مولانا
«وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا»(مزمل/۸)؛
«و نام پروردگارت را ياد كن و از همه گسسته و با او پيوسته شو.»
من همه قرآن را تتبّع کردهام،
حاصل معنی هر آیتی و هر قصهای این یافتم که:
ای بنده، از غیر من بِبُر،
که آنچه از غیر یابی، از من به یابی بیمنّتِ خلق
و آنها که از من یابی از هیچ کس نیابی.
و ای به من پیوسته، پیوستهتر شو
#معارف_بهاء_ولد
#پدر_مولانا
حبّ و محبوب، هر دو یکی اند و از هم جدایی ندارند
عاشق و معشوق یکی اند، و هر دو عشقی دارند بر یکدیگر
اما عشق عاشق جان سوز بود و عشق معشوق رخساره افروز بود
عشق، رخساره ی معشوق را سرخ می کند و رخساره ی عاشق را زرد می کند.
#معارف_بهاءولد
عاشق و معشوق یکی اند، و هر دو عشقی دارند بر یکدیگر
اما عشق عاشق جان سوز بود و عشق معشوق رخساره افروز بود
عشق، رخساره ی معشوق را سرخ می کند و رخساره ی عاشق را زرد می کند.
#معارف_بهاءولد
چون از عشق خدا بمیری
از عشق زنده شوی،
قائم و رقصان و جنبان به جان بودی،
بعد از آن به عشق زنده باشی،
زیرا که عشق نمیرد، قدیم است، ازلی است که:
«یُحبّهم و یُحبّونه»
#معارف
سلطان ولد
از عشق زنده شوی،
قائم و رقصان و جنبان به جان بودی،
بعد از آن به عشق زنده باشی،
زیرا که عشق نمیرد، قدیم است، ازلی است که:
«یُحبّهم و یُحبّونه»
#معارف
سلطان ولد
تا عاقبت کار زن خود را ندانی زنان کسان دیگر را عیب مکن .
و تا بر طهارت خواهر خود یقینت نباشد خواهر کس دیگر را غر مخوان و تا دختر تو با کمال سعادت آراسته نگردد ، در دختر هیچکس طعنه مزن.
#معارف_بهاءولد
و تا بر طهارت خواهر خود یقینت نباشد خواهر کس دیگر را غر مخوان و تا دختر تو با کمال سعادت آراسته نگردد ، در دختر هیچکس طعنه مزن.
#معارف_بهاءولد
راههای پراکنده بسیار است
همه راهها نتوانی رفتن و همه را اعتقاد نتوان کردن
و هیچ راهی نارفتن نیز صواب ندارد.
از راهها یکی باید اختیار کرد تا یقینی و مزه و ذوقی حاصل آید.
راهای دیگر بِه از راه محمد رسول الله نیافتهام.
باطلی این راه معلوم نشده است
و حقیقت راههای دیگر معلوم نشد.
تا این راه را بمانم و آن راه را گیرم
و بر این راه محمد رسول الله آشنایی افتاده است.
همین را باشم.
#معارف
جناب #بها_ولد
همه راهها نتوانی رفتن و همه را اعتقاد نتوان کردن
و هیچ راهی نارفتن نیز صواب ندارد.
از راهها یکی باید اختیار کرد تا یقینی و مزه و ذوقی حاصل آید.
راهای دیگر بِه از راه محمد رسول الله نیافتهام.
باطلی این راه معلوم نشده است
و حقیقت راههای دیگر معلوم نشد.
تا این راه را بمانم و آن راه را گیرم
و بر این راه محمد رسول الله آشنایی افتاده است.
همین را باشم.
#معارف
جناب #بها_ولد
معنی الله اکبر آن است که :
ای بنده ،
گناه تو از رحمت او کمتر است
و کرم وی از جفای تو بیشتر است.
تو هیچ نومید مباش...
#جناب_بهاء_ولد
#معارف
ای بنده ،
گناه تو از رحمت او کمتر است
و کرم وی از جفای تو بیشتر است.
تو هیچ نومید مباش...
#جناب_بهاء_ولد
#معارف
نقل است که #ابراهیم_ادهم یک روز درویشی را دید که مینالید.
گفت: پنداریم که درویشی را رایگان خریدهای.
درویش گفت: آیا درویشی خریدنی است؟
ابراهیم گفت: باری من به ملک بلخ خریدم، هنوز بیارزد.
من تمام دارایی خود بدادم و این خلعت خریدم
و تو را این جامه پرقیمت به رایگان بخشیده اند
🌷
نقاشی: آب و غذا آوردنِ فرشتگان برای سلطان ابراهیم ادهم بلخی (رح)؛ نقاش گمنام، لکنو، قرن ۱۷-۱۸م.
#معارف_مشرقی
گفت: پنداریم که درویشی را رایگان خریدهای.
درویش گفت: آیا درویشی خریدنی است؟
ابراهیم گفت: باری من به ملک بلخ خریدم، هنوز بیارزد.
من تمام دارایی خود بدادم و این خلعت خریدم
و تو را این جامه پرقیمت به رایگان بخشیده اند
🌷
نقاشی: آب و غذا آوردنِ فرشتگان برای سلطان ابراهیم ادهم بلخی (رح)؛ نقاش گمنام، لکنو، قرن ۱۷-۱۸م.
#معارف_مشرقی
و من در میان میدیدم
که بر دوشِ اللهام!
باز میدیدم که هم من
و هم چرخ و هم افلاک
و خاک و عرش
همه بر دوش اللهایم!
تا کجامان خواهد انداختن؟!
تا همه فریاد عاشقانه برآوردیم:
که ای الله! ما چنگال در تو زدهایم
و بر دوش تو چسبیدهایم
و دست از تو نمیداریم
از آن که عاشق زارِ توایم.
و الله ما را میجنباند
و شربتها و خوشیهای گوناگون
در ما میفرستد
و ما از خوشیهای آن
مست میشویم
و فریاد میکنیم
و مستغرق میشویم
#معارف_بهاء_ولد
که بر دوشِ اللهام!
باز میدیدم که هم من
و هم چرخ و هم افلاک
و خاک و عرش
همه بر دوش اللهایم!
تا کجامان خواهد انداختن؟!
تا همه فریاد عاشقانه برآوردیم:
که ای الله! ما چنگال در تو زدهایم
و بر دوش تو چسبیدهایم
و دست از تو نمیداریم
از آن که عاشق زارِ توایم.
و الله ما را میجنباند
و شربتها و خوشیهای گوناگون
در ما میفرستد
و ما از خوشیهای آن
مست میشویم
و فریاد میکنیم
و مستغرق میشویم
#معارف_بهاء_ولد
و من در میان میدیدم
که بر دوشِ اللهام!
باز میدیدم که هم من
و هم چرخ و هم افلاک
و خاک و عرش
همه بر دوش اللهایم!
تا کجامان خواهد انداختن؟!
تا همه فریاد عاشقانه برآوردیم:
که ای الله!
ما چنگال در تو زدهایم
و بر دوش تو چسبیدهایم
و دست از تو نمیداریم
از آن که عاشق زارِ توایم.
و الله ما را میجنباند
و شربتها و خوشیهای گوناگون
در ما میفرستد
و ما از خوشیهای آن
مست میشویم
و فریاد میکنیم
و مستغرق میشویم
#معارف_بهاء_ولد
که بر دوشِ اللهام!
باز میدیدم که هم من
و هم چرخ و هم افلاک
و خاک و عرش
همه بر دوش اللهایم!
تا کجامان خواهد انداختن؟!
تا همه فریاد عاشقانه برآوردیم:
که ای الله!
ما چنگال در تو زدهایم
و بر دوش تو چسبیدهایم
و دست از تو نمیداریم
از آن که عاشق زارِ توایم.
و الله ما را میجنباند
و شربتها و خوشیهای گوناگون
در ما میفرستد
و ما از خوشیهای آن
مست میشویم
و فریاد میکنیم
و مستغرق میشویم
#معارف_بهاء_ولد
#معارف_بهاء_ولد
.
باز چون ذکر آغاز می کنم نخست بر وجه مغایبه می کنم. آنگاه زان پس بر وجه مخاطبه می کنم. از آنکه غایب بوده باشم که بالله آیم و ذکر الله به مخاطبه گویم که ای الله و ای خداوند، این گوشت من و کالبد من آستانه در تست و من در آنجا خفته ام و نشسته ام و در پیش توام و از پیش تو جای دیگر مینروم و این کالبد من ای الله کارگاه تست و حواس من منقش تست. در پیش تو نهاده ام تا هر چه نقش می کنی می کن.
.
ای الله من پیش تو آمده ام که خداوند من تویی، جز تو که را دارم. اگر ازینجا بروم ای الله، کجا روم و چه جا دارم تا من آنجا فرود آیم و قرار گیرم. چو خداوند من تویی جز تو خداوند دیگر نمی دانم که باشد.
والله
#بهاء_ولد
.
باز چون ذکر آغاز می کنم نخست بر وجه مغایبه می کنم. آنگاه زان پس بر وجه مخاطبه می کنم. از آنکه غایب بوده باشم که بالله آیم و ذکر الله به مخاطبه گویم که ای الله و ای خداوند، این گوشت من و کالبد من آستانه در تست و من در آنجا خفته ام و نشسته ام و در پیش توام و از پیش تو جای دیگر مینروم و این کالبد من ای الله کارگاه تست و حواس من منقش تست. در پیش تو نهاده ام تا هر چه نقش می کنی می کن.
.
ای الله من پیش تو آمده ام که خداوند من تویی، جز تو که را دارم. اگر ازینجا بروم ای الله، کجا روم و چه جا دارم تا من آنجا فرود آیم و قرار گیرم. چو خداوند من تویی جز تو خداوند دیگر نمی دانم که باشد.
والله
#بهاء_ولد
#معارف_بهاء_ولد
اکنون هر جزوی از اجزای من می گوید که اَعوذ بالله یعنی همه راحت از الله می خواهم و همه گشاد از روی دید الله می خواهم و همه امید من و خوشیهای من بالله است. چون مرا از یاد الله یاد آید، می دانم که الله مرا به خود می کشد و به دوستی و اکرام مرا به خود می خواند. در آن دم روح خود را می بینم که سجده کنان و خاضع وار به حضرت الله می آید و همه کسوتهای غفلت و صور را بر خود می دراند و ضرب می کند، عاشق وار و همه کارها و جدّها و جهدها و تعظیم و طاعت و رحم و شفقت خلقان می ورزد.
#بهاء_ولد
اکنون هر جزوی از اجزای من می گوید که اَعوذ بالله یعنی همه راحت از الله می خواهم و همه گشاد از روی دید الله می خواهم و همه امید من و خوشیهای من بالله است. چون مرا از یاد الله یاد آید، می دانم که الله مرا به خود می کشد و به دوستی و اکرام مرا به خود می خواند. در آن دم روح خود را می بینم که سجده کنان و خاضع وار به حضرت الله می آید و همه کسوتهای غفلت و صور را بر خود می دراند و ضرب می کند، عاشق وار و همه کارها و جدّها و جهدها و تعظیم و طاعت و رحم و شفقت خلقان می ورزد.
#بهاء_ولد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر در ذکر الله آیی:
بُستانِ اجزای تو شکفته شود
و باغِ جانِ تو در خنده آید
و صبایِ حالتِ تو وزان شود
نظر کن که الله به نفَس مبارکِخود
چگونه در میدمد
که اجزای تو در خنده میآید.
#بهاءالدینولد
#معارف
بُستانِ اجزای تو شکفته شود
و باغِ جانِ تو در خنده آید
و صبایِ حالتِ تو وزان شود
نظر کن که الله به نفَس مبارکِخود
چگونه در میدمد
که اجزای تو در خنده میآید.
#بهاءالدینولد
#معارف
به دلم آمد که به وخش چگونه؟
دیگران به سمرقند و بغداد و بلخ و به شهرهای جلیل میباشند، من در این کنجی مانده بیصورت و بیزینت و خامل الذّکر.
الله الهام داد که اگر تو با من خواهی بود و مونس تو من خواهم بود تو در هیچ مکان نباشی، نه در وخش و نه بغداد و سمرقند و نه با هیچکس و نه با هیچ زینتی و نه با هیچ فضلی و هنری، و اگر با من نخواهی بودن همه جای تنگدل و خوار و گمراه خواهی بودن و هرکه موانست ما یافت خواری موانست دون ما نتواند کشید.
#معارف
#بهاء_ولد
دیگران به سمرقند و بغداد و بلخ و به شهرهای جلیل میباشند، من در این کنجی مانده بیصورت و بیزینت و خامل الذّکر.
الله الهام داد که اگر تو با من خواهی بود و مونس تو من خواهم بود تو در هیچ مکان نباشی، نه در وخش و نه بغداد و سمرقند و نه با هیچکس و نه با هیچ زینتی و نه با هیچ فضلی و هنری، و اگر با من نخواهی بودن همه جای تنگدل و خوار و گمراه خواهی بودن و هرکه موانست ما یافت خواری موانست دون ما نتواند کشید.
#معارف
#بهاء_ولد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای الله!
دست از تو نمیداریم
از آنکه عاشقِ زارِ توییم
ای الله!
چو یکدم چشم و نظر در تو مینهیم
و عظمت و حُسن تو را میبینیم،
میآساییم
و دمِ خوش میزنیم
و دمی دیگر نالهٔ عاشقانه میزنیم
و به وقت خواب نیز همچنانیم
#معارف_شیخ_بهاء_ولد
دست از تو نمیداریم
از آنکه عاشقِ زارِ توییم
ای الله!
چو یکدم چشم و نظر در تو مینهیم
و عظمت و حُسن تو را میبینیم،
میآساییم
و دمِ خوش میزنیم
و دمی دیگر نالهٔ عاشقانه میزنیم
و به وقت خواب نیز همچنانیم
#معارف_شیخ_بهاء_ولد