اگر تو مست ِ وصالی رخِ تو تُرُش چراست
برونِ شیشه ز حال درون شیشه گواست
خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تَف و به جوش و به غلغله پیداست
#مولانا
اگر تو مست ِ وصالی رخِ تو تُرُش چراست
برونِ شیشه ز حال درون شیشه گواست
خم شراب میان هزار خم دگر
به کف و تَف و به جوش و به غلغله پیداست
#مولانا
غزل 162 مولانا
شکیلا
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
#مولانا
#شکیلا
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
#مولانا
#شکیلا
مست و خوشی ،،، باده کجا خوردهای؟
این مهِ نو چیست؟ ،، که آوردهای؟ ،
میشِکُفَد از نظرت ، باغِ دل ،
ای که بهارِ دلِ افسردهای ،
میکندت لابه و دریوزه ،،، جان ،
جان بِبَر آنجا ،، که دلم بُردهای ،
#جان_ببر_آنجا_که_دلم_بردهای
#مولانا
این مهِ نو چیست؟ ،، که آوردهای؟ ،
میشِکُفَد از نظرت ، باغِ دل ،
ای که بهارِ دلِ افسردهای ،
میکندت لابه و دریوزه ،،، جان ،
جان بِبَر آنجا ،، که دلم بُردهای ،
#جان_ببر_آنجا_که_دلم_بردهای
#مولانا
گوش را ، اکنون ز غفلت پاک کن ،
استماعِ هجرِ آن غمناک ، کن ،
آن ، زکاتی دان که غمگین را دهی ،
گوش را ، چون پیش دستانش نهی ،
#این را ، یک کارِ خیر و زکات بِدان ،،، وقتی که به دردِ دلِ یک آدمِ دردمند گوش میدهی .
بشنوی غمهایِ رنجورانِ دل ،
فاقهٔ جانِ شریف ، از آب و گِل ،
خانهٔ پُر دود دارد ، پُر فنی ،
مر وِرا ، بگشا ز اصغا ، روزنی ،
#اصغا = گوش دادن
#ز اصغا = با گوش دادن
گوشِ تو ، او را چو راهِ دَم شود ،
دودِ تلخ ، از خانهٔ او ، کم شود ،
غمگساری کن تو با ما ، ای رَوی ،
گر ، به سویِ ربّ اعلی ، میروی ،
#مولانا
استماعِ هجرِ آن غمناک ، کن ،
آن ، زکاتی دان که غمگین را دهی ،
گوش را ، چون پیش دستانش نهی ،
#این را ، یک کارِ خیر و زکات بِدان ،،، وقتی که به دردِ دلِ یک آدمِ دردمند گوش میدهی .
بشنوی غمهایِ رنجورانِ دل ،
فاقهٔ جانِ شریف ، از آب و گِل ،
خانهٔ پُر دود دارد ، پُر فنی ،
مر وِرا ، بگشا ز اصغا ، روزنی ،
#اصغا = گوش دادن
#ز اصغا = با گوش دادن
گوشِ تو ، او را چو راهِ دَم شود ،
دودِ تلخ ، از خانهٔ او ، کم شود ،
غمگساری کن تو با ما ، ای رَوی ،
گر ، به سویِ ربّ اعلی ، میروی ،
#مولانا
گرما ،،، نه همه تنورِ سوزان ، باشد ،
ناگه ز دَرَم درآی ،،، گرم ، آن باشد ،
چون وعده دهی ، نیابی ،،، سرد ، آن باشد ،
سرما ،،، نه همه سردِ زمستان ، باشد ،
#مولانا
ناگه ز دَرَم درآی ،،، گرم ، آن باشد ،
چون وعده دهی ، نیابی ،،، سرد ، آن باشد ،
سرما ،،، نه همه سردِ زمستان ، باشد ،
#مولانا
گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو
ورنه که رهی عاشق و تنهاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگ
#مولانا
ورنه که رهی عاشق و تنهاست بگو
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگ
#مولانا
سرگشته دلا به دوست از جان راهست
ای گمشده آشکار و پنهان راهست
گر شش جهتت بسته شود باک مدار
کز قعر نهادت سوی جانان راهست
#مولانا
ای گمشده آشکار و پنهان راهست
گر شش جهتت بسته شود باک مدار
کز قعر نهادت سوی جانان راهست
#مولانا
صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم
پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم
هنگام وصال است بدان خوش صور آییم
روی تو گلستان و لب تو شکرستان
در سایه این هر دو همه گل شکر آییم
خورشید رخ خوب تو چون تیغ کشیدهست
شاید که به پیش تو چو مه شب سپر آییم.
#مولانا
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم
پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم
هنگام وصال است بدان خوش صور آییم
روی تو گلستان و لب تو شکرستان
در سایه این هر دو همه گل شکر آییم
خورشید رخ خوب تو چون تیغ کشیدهست
شاید که به پیش تو چو مه شب سپر آییم.
#مولانا