بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل ماند به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
باغ از دی نامحرم سه ماه نمیزد دم
بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد
غزل۶۱۲
#دیوان_شمس_تبریزی
عید سعید فطر مبارک باد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان از تن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل ماند به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
باغ از دی نامحرم سه ماه نمیزد دم
بر بوی بهار تو از غیب دمید آمد
غزل۶۱۲
#دیوان_شمس_تبریزی
عید سعید فطر مبارک باد
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۱۷۹۸
#دکلمه_شماره_۲۵۸
ای یار من ای یار من ای یار بی زنهار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
مولانا
#دکلمه_شماره_۲۵۸
ای یار من ای یار من ای یار بی زنهار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۱۸۷۵
#دکلمه_شماره_۲۷۳
ای یار مقامر دل پیش آ و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
مولانا
#دکلمه_شماره_۲۷۳
ای یار مقامر دل پیش آ و دمی کم زن
زخمی که زنی بر ما مردانه و محکم زن
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۱۸۸۴
#دکلمه_شماره_۲۷۴
آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن
بر سینه ی ما بنشین ای جان منَت مسکن
مولانا
#دکلمه_شماره_۲۷۴
آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن
بر سینه ی ما بنشین ای جان منَت مسکن
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۱۹۳۶
#دکلمه_شماره_۲۷۶
عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن
تا چه ها در می دمد این عشق در سرنای تن
مولانا
#دکلمه_شماره_۲۷۶
عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن
تا چه ها در می دمد این عشق در سرنای تن
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۲۰۲۰
#دکلمه_شماره_۲۸۳
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
مولانا
#دکلمه_شماره_۲۸۳
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۲۱۵۱
#دکلمه_شماره_۳۰۴
در سفر هوای تو بی خبرم به جان تو
نیک مبارک آمده ست این سفرم به جان تو
مولانا
#دکلمه_شماره_۳۰۴
در سفر هوای تو بی خبرم به جان تو
نیک مبارک آمده ست این سفرم به جان تو
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۲۴۶۵
#دکلمه_شماره_۳۴۷
آمده ای که راز من بر همگان بیان کنی
وان شهِ بی نشانه را جلوه دهی نشان کنی
مولانا
#دکلمه_شماره_۳۴۷
آمده ای که راز من بر همگان بیان کنی
وان شهِ بی نشانه را جلوه دهی نشان کنی
مولانا
تو
اگر از من
دوری میگزینی
برای آن است که مرا مهذّب گردانی
آخر تو فرزانگی و خِرَدی
که بی تو من مهذّب نتوانم شد
اگر نه امید دیدار تو
همیشه با من بود
این جدایی را
یک دم تحمل نمیتوانستم کرد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_تبریزی
ترجمهی غزل ۳۱۹ ابیات ۲ و ۶
اگر از من
دوری میگزینی
برای آن است که مرا مهذّب گردانی
آخر تو فرزانگی و خِرَدی
که بی تو من مهذّب نتوانم شد
اگر نه امید دیدار تو
همیشه با من بود
این جدایی را
یک دم تحمل نمیتوانستم کرد
#حضرت_مولانا
#دیوان_شمس_تبریزی
ترجمهی غزل ۳۱۹ ابیات ۲ و ۶
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۲۶۷۳
#دکلمه_شماره_۳۷۸
سوالی دارم ای خواجه ی خدایی
که امروز این چنین شیرین چرایی
مولانا
#دکلمه_شماره_۳۷۸
سوالی دارم ای خواجه ی خدایی
که امروز این چنین شیرین چرایی
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی غزل شماره ۲۶۷۴
#دکلمه_شماره_۳۷۹
هلا ای آب حیوان از نوایی
همی گردان مرا چون آسیایی
مولانا
#دکلمه_شماره_۳۷۹
هلا ای آب حیوان از نوایی
همی گردان مرا چون آسیایی
مولانا
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی_دکلمه_شماره_۱
غزل شماره ۱
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه ی اندیشه ها
غزل شماره ۱
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه ی اندیشه ها
کانال مثنوی خوانی
عبدالکریم سروش
#دیوان_شمس_تبریزی_دکلمه_شماره_۱
غزل شماره ۱
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه ی اندیشه ها
غزل شماره ۱
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها
ای آتشی افروخته در بیشه ی اندیشه ها